شبکه ایران - تیرماه امسال بود که حجت الاسلام تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، علت عدم حضور آقای هاشمی در نماز جمعه را به نقل از وی "سوءاستفاده برخی افراد از این موضوع" دانست.
آقای تقوی در پاسخ به این سئوال که چرا هاشمی نماز جمعه را اقامه نمی کند، گفت: طی تماسی که من با ایشان داشتم آقای هاشمی اعلام کردند که عدهای میخواهند از نماز جمعه من سوءاستفاده کنند که بر این اساس من نمیآیم.
این موضوع در حالی بیان شد که روز پیش از آن فائزه هاشمی گفته بود پدرش برای "جلوگیری از آسیب دیدن مردم"، دیگر به نماز جمعه نمیآید.
هاشمی نگران واکنش اعتراضی مردم است
امروز هم مهر به نقل از «حجت الاسلام مجتبی ذوالنور» جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشته است که آقای هاشمی "تریبون نماز جمعه و مجلس خبرگان و مجمع تشخیص را دارد و تریبون نماز جمعه را هم کسی از ایشان نگرفته است و هر بار که به وی تعارف میکنند میگوید شما تضمین دهید که مردم شعار ندهند من بیایم و در این صورت باید برای هر فردی دو مامور بگذاریم که شعار ندهند؛ مردم فرمایشی عمل نمیکنند و در بستر تاریخی و با سنجش عملکرد شخصیتهاست که از او حمایت و یا علیه او شعار میدهند."
البته برخی فعالان سیاسی معتقدند که بخش زیادی از افکار عمومی از خطبههای آقای هاشمی در آخرین نمازجمعه وی در 26 تیر 88 که در راستای حمایت از جریان فتنه تعبیر شد، خاطره خوشی ندارند؛ موضوعی که به نظر می رسد در شرکت نکردن آقای هاشمی در نماز جمعه موثر است.
آقای هاشمی خطبههای نماز جمعه خود از بازداشت شدگان و فعالان جریان فتنه حمایت و در عین حال شورای نگهبان را متهم به عمل نکردن به وظیفه خود کرد.
وی همچنین خواستار توجه به اجرای قانون شد اما اشاره ای به ایستادگی جریان فتنه در برابر قانون نکرد؛ موضوعی که با توجه به دو خواسته دیگر او موجب شد فعالان سیاسی نه جریان فتنه که نظام را مخاطب این سخن او بدانند.
سنت جدید هاشمی
ذوالنور شامگاه دوشنبه در ادامه سلسله نشستهای بصیرت در مسجد اهل بیت (ع) قم با موضوع فتنههای آینده، در بخش دیگری از سخنانش گفت: اخیرا آقای هاشمی رفسنجانی سنت بدیعی را شروع کرده و آنهم بیانیه دادن و در جرگه پیام دهندگان قرار گرفتن است؛ چون بیانیه دادن نوعی اعتراض است برای کسی که تریبون در اختیارش نیست.
وی تصریح کرد: البته این بیانیه دادنها هم ممکن است دلایل دیگری هم داشته باشد از جمله اینکه ایشان بگویند شان ما این است که در جرگه افرادی هستیم که بیانیه میدهند.
وی همچنین در پاسخ به سئوالی درباره انتخاب مجدد آقای هاشمی به ریاست خبرگان ابراز داشت: من در جایگاهی نیستم که در این باره نظر دهم و صلاحیت او را خبرگان باید تشخیص دهد و هر تصمیمی هم که بگیرند بهشت و جهنمش با خودشان است اما مردم میتوانند مطالبه داشته باشند و حرف بزنند.
ایسنا: کارآگاهان اداره 18 پلیس آگاهی تهران بزرگ، سلطان روش خفهکنی در تهران را دستگیر کردند.
«امیر عباس ـ ش» معروف به «امیر قمی» که سابقه فعالیت در سه باند بزرگ سرقت و زورگیری را در کارنامه دارد، دستگیر شد.
این
فرد در سال 79 در حین سرقت و زورگیری به روش خفهکنی در پمپ بنزین ولیعصر
(عج) دستگیر شد و دادگاه نیز وی را به 10 سال حبس محکوم کرد، این در حالی
است که این متهم در حالی که پنج سال از حبس خود را در زندان میگذراند به
مدت پنج روز از زندان مرخصی گرفته و دیگر به زندان بازنگشته است.
این
فرد که در باندهای سیاتیری و جواد صادقی و باند سارقان حرفهای منطقه
اتابک اقدام به سرقت، زورگیری به روش خفهکنی، تخممرغزنی، آزار و اذیت
مشغول بوده است.
به گزارش ایسنا، «امیر قمی» از سال 79 مشغول به
آموزش سرقت به روش خفهکنی به دیگر سارقان و افراد بوده، به گونهای که
اکثر سارقان و زورگیران هنگام دستگیری «امیر قمی» را استاد و مدرس خود
معرفی میکردند.
ماموران پلیس آگاهی از سال 86 که این فرد با عدم
مراجعه به زندان فعالیتهای مجرمانه خود را آغاز کرده بود، به دنبال این
فرد بوده که سرانجام در 25 آبان ماه سال جاری این فرد در عملیات تعقیب و
گریز در یکی از خیابانهای تهران دستگیر شد.
این فرد علاوه بر سرقت و زورگیری به روش خفهکنی، تهیه شیشه در آشپزخانه خود را نیز در پرونده دارد.
«امیر
قمی» با بیان اینکه قبل از دستگیری در کار واردات لباس و وسایل ورزشی بوده
است به خبرنگار ایسنا گفت: به دلیل مشکلات مالی مجبور به سرقت و
فعالیتهای مجرمانه شدم.
وی با بیان اینکه از فعالیتهای مجرمانه خود توبه کردهام، یادآور شد: دیگر دست به اقدام مجرمانه نخواهم نزد.
تحقیقات تکمیلی برای شناسایی شاکیان و مالباختگان این پرونده ادامه دارد.
ک دختر و پسر جوان مصری، مراسم جشن عروسی خود را در میان جمعیت میلیونی مردم این کشور در میدان التحریر قاهره برگزار کردند.
به گزارش گروه بین الملل مشرق، اعتراضات مردم مصر در میدان التحریر قاهره
که این روزها با جمعیتی بالغ بر دو میلیون نفر ادامه دارد، حاشیههای خاصی
نیز به همراه دارد که از دید رسانههای خبری دور نمانده است.
نمودهای زندگی طبیعی مردم در مرکز میدان التحریر در میان معترضان مصری مانند خرید و فروش و برگزاری مراسم عروسی به چشم میخورد.
در روز سیزدهم اعتراضات مردمی مصریها، یک دختر و پسر جوان برای اعلام
همبستگی با معترضان مصری در مبارزه با نظام حاکم مصر، مراسم عروسی خود را
در میان جمع میلیونی مردم انقلابی قاهره برگزار کردند که فیلم این عروسی
بصورت زنده که ده ها میلیون نفر شاهد آن بودند از شبکه تلویزیونی الجزیره
قطر پخش شد.
عروس و داماد مصری در میان صدهاهزار نفر از مردم انقلابی مصر در میدان التحریر قاهره
عاقد این مراسم، با استفاده از بلندگو دعاهایی را برای خوشبختی این عروس و
داماد و نابودی همه ستمگران جهان خواند که با فریاد بلند "آمین" صدهاهزار
مسلمان انقلابی مصری همراه شد.
عروس محجبه و داماد انقلابی، در این مراسم، لباس سنتی عروسی در مصر را بر
تن کرده و بعد از پایان مراسم عقد، در میان تشویق و هلهله مردم مستقر در
میدان مصر در این میدان گشت زدند.
عکس یادگاری عروس و داماد مصری با تانک ارتش رژیم مبارک که دیگر اثری ندارد
ادامه رواج لطیفههای مضحک و خنده دار درباره حسنی مبارک و دولت مستبد مصر
نیز همچنان روند رو به رشد خود را ادامه میدهد و فروشندگان مصری نیز از
فرصت تجمع مردم در میدان التحریر استفاده کرده و اجناس مختلف خود را به
مردم عرضه میکنند.
انتقاد فروز رجایی فر، از همسر رئیس جمهور در برنامه " دیروز، امروز، فردا " بدلیل ملاقات وی با سوزان مبارک همسر دیکتاتور مصر، که در همان برنامه هم با ابراز تردید وی از قطعی بودن این دیدار صورت گرفت، سبب شد تا پایگاه اطلاع رسانی دولت، در تکذیبیهای این ادعا را از اساس غیر واقعی دانسته و نسبت به آن واکنش نشان دهد.
اما پس از انتشار این تکذیبیه، رجاییفر با ارسال یادداشتی به یک پایگاه خبری ثالث، مبنای استناد خود را زیرنویس عکس یکی از اخبار عادی پایگاه رجانیوز دانسته و اعلام کرد که وی مسئول این موضوع نیست. وی در ادامه اقدام رجانیوز در اصلاح اشتباه خود را امری غیر حرفه ای دانسته و از معاونت اطلاع رسانی دولت را بدلیل عدم دقت در زیرنویس یکی از اخبار عادی رجانیوز توضیح خواسته است. در ادامه متن رجاییفر و توضیحات رجانیوز را میخوانید:
متن توضیحات رجایی فر به شرح زیر است:
بسمه تعالی
مدیریت محترم پایگاه خبری تابناک
با توجه به انتشار بیانیه پایگاه اطلاع رسانی دولت در آن رسانه محترم،
خواهشمند است در راستای عمل به تعهدات حرفه ای رسانه ای و رعایت اخلاق و
عدالت، توضیحات این جانب را ذیل همان خبر منتشر نمایید.
به پیوست تصاویر مورد اشاره در متن ارسال می شود که تقاضا می شود در
انتشار این دفاعیه مورد استفاده قرار گیرند. پیشاپیش از همکاری شما
سپاسگزارم.
«استناد اینجانب به خبری بود که در پایگاه اطلاع رسانی رجانیوز (سایت
نزدیک به دولت) در تاریخ 25 آبان 1388 منتشر شده و در آن عکسی نیز با
عنوان «دیدار اعظم السادات فراحی با سوزان مبارک همسر رییس جمهور مصر» درج
شده بود.
تا
ساعت 20:10 دقیقه امروز دوشنبه 18 بهمن ماه 1389 این عکس خبری با همان
زیرنویس قبلی در سایت رجا قرار داشت که تصویر صفحه خبر نیز موجود است.
بدیهی است اینجانب مسؤولیتی در قبال صحت یا سقم خبر نقل شده ندارم.
متأسفانه پس از این که افرادی از طریق غیررسمی از منبع خبر اطلاع کسب
کردند، بلافاصله در عملی غیرحرفه ای و غیراخلاقی قبل از ساعت 20:45 دقیقه
اقدام به تغییر زیرنویس عکس مذکور نمودند.
حال جای طرح این نکات است که:
1)
اگر چنین خبر کذبی در سایتی که یکی از نزدیکترین پایگاه های اطلاع رسانی
به دولت و به همین دلیل منبع موثقی در این باره محسوب می شود منتشر شده
است، چرا معاونت ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رییس جمهور در همان تاریخ
نسبت به آن حساسیت و واکنشی نشان نداده و آن را تکذیب یا اصلاح ننموده است
تا این خبر، مرجع انتشار در رسانه های دیگر و مورد استناد سایرین قرار
نگیرد؛ کما این که هم اکنون در بعضی از وبلاگ های علاقه مندان رییس جمهور
عین خبر با همین عکس و زیرنویس درج شده که تصاویر برخی از آنان نیز در دست
است.
2)
چنانچه چنین غفلتی صورت گرفته، مخاطبان خصوصاً پس از گذشت 448 روز از
انتشار خبر و عدم تکذیب آن، مسؤولیتی در استفاده و نقل آن ندارند و این
سایت منبع است که باید به سهل انگاری خود اذعان نموده و مسؤولیت عدم صحت
خبر و آثار ناشی از آن را به عهده بگیرد.
3)
با توجه به دو اشتباه اولیه، اشتباه سوم را مرتکب شدن دور از عقل و انصاف
می باشد که ترتیبی داده شود که در یک اقدام ناپسند، با این انگیزه که
استناد به منبع غیر ممکن شود، در اصل خبر به نوعی جعل صورت گیرد.
از آنجا که با توجه به امکانات کنونی انکار واقعیت و فریب افکار ممکن
نیست، انتظار دارم هم معاونت ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رییس جمهور از
ایراد اتهام اظهارات کذب به این جانب و هم منبع انتشار خبر، بابت اقدامات
نسنجیده بعدی خود عذرخواهی نمایند.»
فروز رجایی فر
توضیحات «رجانیوز»
پایگاه
اطلاع رسانی رجانیوز در تاریخ 25 آبان 1388 در حاشیه انتشار خبری از
سخنرانی همسر رئیس جمهور اسلامی ایران در همایش همسران سران کشورهای غیر
متعهد در ایتالیا که اتفاقا با انتقادات تند خانم فراحی از رژیم صهیونیستی
همراه بود، در زیرنویس تصویر دیدار ایشان با خانم وفاء سلیمان همسر رئیس
جمهور لبنان، به اشتباه جمله «دیدار اعظم السادات فراحی با سوزان مبارک
همسر رییس جمهور مصر» را درج کرد، این درحالی بود که در متن خبر هیچ
اشارهای به دیدار ایشان و سوزان مبارک وجود نداشت. اما ظاهرا همین
زیرنویس منبع استناد خانم رجایی فر برای بیان انتقاد از دیدار خانم فراحی
با سوزان مبارک آنهم بر روی آنتن زنده رسانه ملی با میلیونها مخاطب شد.
اما در این زمینه بیان چند نکته ضروری است.
1) رجانیوز به محض اطلاع از اشتباه خود ولو اینکه مدت زمان زیادی از آن گذشته بود، اقدام به تصحیح این اشتباه کرد که به نظر میرسد حداقل شرط امانتداری و رعایت اخلاق در عرصه رسانه باشد. با اینحال خانم رجایی فر با کنار هم قرار دادن عکسهای قبل و بعد از تصحیح این زیرنویس، چنانکه گویی کشف جدیدی کرده باشد، این عمل را غیر حرفهای، و غیر اخلاقی!!! دانسته است. اولین سوال اینجاست که در کدام مذهب و آیینی اصلاح یک اشتباه که اتفاقا مورد سو استفاده هم قرار گرفته است غیر اخلاقی قلمداد شده است؟
2) خانم رجایی فر در حالی در عبارت خود درج این زیرنویس در سایت رجانیوز را برای اثبات ادعای خود کافی دانسته است که تا پیش از این و در مواردی که اخبار رجانیوز به مذاق همفکران ایشان خوش نمیآمد، این سایت به دروغپراکنی و بی اخلاقی محکوم میشد! حال چه اتفاقی افتاده است که در این خبر اشتباه، رجانیوز به موثقترین منبع خبر خانم رجاییفر بدل شده است، جای بررسی دارد.
3) قاعدتا برای خانم رجایی فر به عنوان رئیس ستاد پاسداشت شهدای اسلام، و یکی از فعالین مسائل مرتبط با جهان اسلام در ایران، نباید تشخیص وفاء سلیمان لبنانی از سوزان مبارک مصری که در این سالهای یکی از جدیترین سوژههای تبلیغات زیرمجموعه ایشان بوده است، در عکس دیدار همسر رئیس جمهور کار دشواری باشد، این در حالی است که حتی بخواهیم از پرچم لبنانی که پشت سر وفاء سلیمان نصب شده است چشم پوشی کنیم.
بر این مبنا، ایشان به عنوان یک فعال مسائل جهان اسلام، یا تصاویر این اشخاص را نمیشناخته است که بعید به نظر میرسد و یا اینکه این تصاویر را میشناخته ولی اصلا تصویر مذکور و خبر مورد اشاره را تا پیش از برنامه "دیروز امروز فردا" مشاهده نکرده است، که با توجه به اشاره ایشان در دقایق پایانی این برنامه مبنی بر اینکه نتوانسته است عکس مذکور را در سایتهای خبری پیدا کند، احتمال دوم قویتر است. بنابراین مشخص نیست استناد اینگونه به عکسی که ایشان ندیده است بر روی آنتن پخش زنده بر کدام مبنای اخلاقی، شرعی و حرفهای صورت گرفته است؟
4) ایشان از دیدار همسر رئیس جمهور با سوزان مبارک، آنهم با استناد به عکسی که به گفته خود آنرا ندیدهاند، آنهم بدون تحقیق در مورد صحت یا کذب این دیدار، در یک برنامه زنده تلویزیونی انتقاد میکند ولی ترجیح میدهد از جناب شیخ الاسلام، میهمان دیگر همان برنامه و مشاور علی لاریجانی در امور بین الملل در مورد دیدار لاریجانی با شخص حسنی مبارک در قاهره که عکس و فیلم و خبر آن به وفور در سایتهای داخلی و خارجی منتشر شده سوال نکرده و باز هم ترجیح میدهد این دیدار حتمی را نادیده بگیرد.
سوال اینجاست که آیا مخاطب منصف میتواند این انتقاد رجاییفر را به پای انقلابیگری بگذارد و یا اینکه باید آنرا سوءاستفاده از مسائل بین المللی برای تصفیه حسابهای داخلی نامید.
5)هر چند که نمیتوان به صراحت ادعا کرد ولی اگر انتقاد از دیدار انجام نشده همسر احمدی نژاد با سوزان مبارک توسط خانم رجایی فر با هدف زیر سوال بردن سیاست خارجی تهاجمی و رو به جلوی احمدی نژاد صورت گرفته باید گفت که نتایج این سیاست خارجی انقلابی را که با یک زیرنویس اشتباه در یک عکس خبری تلاش در به زیر سوال بردن آن دارید، اکنون به وضوح میتوان در میدان التحریر مصر، و در سالهای قبل در نوار غزه و جنگ 33 روزه مشاهده کرد. تاثیری که نه تنها بارها رهبر معظم انقلاب به عنوان پرچمدار جریان بیداری اسلامی از آن تقدیر کردهاند بلکه شخصیتهایی چون سید حسن نصرالله و اعضای ارشد حماس و اخوان المسلمین این ستون های خیمیه مقاومت با افتخار از آن یاد کردهاند. بر دوست و دشمن روشن است که شجاعت سیاست خارجی احمدی نژاد حرکت انقلاب اسلامی در منطقه را چندین گام به جلو برد و اگر اینگونه نبود در این هجم وسیع مورد شماتت دشمنان انقلاب اسلامی قرار نمیگرفت. اما خانم رجاییفر بجای دیدن ـ که پرداختن به این جهش عظیم تنها تلاش دارد واقعه ای را که اتفاق نیافتاده است ببیند. و به نظر نمیرسد که بتوان این رویکرد را منصفانه قلمداد کرد.
6) بر کسی پوشیده نیست که جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش داشته راهی هرچند کوچک به درون مصر در دوران مبارک بیابد. راهی که به دلیل زمینههای موجود در مردم مصر و مراودات فرهنگی و دیپلماسی عمومی با ایران انقلابی، سبب تسریع در امری میشد که امروز و با تاخیری 30 ساله در حال وقوع در این کشور است. راهی که اگر طی سی سال گذشته باز شده بود، اکنون میتوانست به بحران رهبری انقلاب مصر پایان دهد. پس لزوما تلاشهای سالهای اخیر برای برقراری ارتباط با مصر خواه از سوی لاریجانی بوده باشد یا حدادعادل و یا احمدینژاد نمیتواند خودسرانه و خارج از سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران و حتی دلیلی بر نداشتن روحیات انقلابی باشد. و این مهم را رجایی فر و همفکرانش خوب میدانند و بازهم بر طلب استفاده سیاسی داخلی از آن میکوبند.
7) و آخر آنکه رجانیوز به عنوان رسانه سینه چاک و حامی جریان انقلاب اسلامی و نه رسانه حامی دولت و یا نزدیک به دولت، رسالت خود را در تقویت همه جریانات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عضو جبهه انقلاب اسلامی ـ که خانم رجایی فر را نیز جزیی از آن میپندارد ـ قرار داده است و همواره تلاش داشته و دارد تا از تضعیف جریانات موجود در این جبهه جلوگیری کند، هرچند که نامهربانیها از سوی هم جبههایها زیاد باشد.
به گزارش ایرنا، در این حادثه این بالگرد هنگام برخاستن از محوطه هنگ
مرزی ماکو با یکی از ساختمان های محوطه هنگ برخورد کرد و یکی از پره های
آن شکسته شد.
در این سانحه به ساختمان هنگ نیز آسیب رسید و خسارت وارد شد اما کسی آسیب ندید.
در این سانحه بالگرد چند متر روی زمین کشیده شد که با مهارت خلبان کنترل و متوقف شد.
وزیر
مسکن و شهرسازی، استاندار آذربایجان غربی و معاون عمرانی استاندار و
مهرآبادی مدیرعامل سازمان ملی زمین و مسکن، سرنشینان بالگرد مزبور را
تشکیل می دادند که به منظور افتتاح پروژه 288 واحدی مسکن مهر ماکو به این
شهرستان سفر کرده بودند.
وزیر مسکن پس از این سانحه، زمینی به ارومیه بازگشت.
تندیس شکنجه هایش را در موزه عبرت بازسازی کرده اند. بازی فوتبال ایران
و اسرائیل را به هم زد و بعد از آن دفتر هواپیمایی اسرائیل را به آتش
کشید. در تمام شورشها علیه شاه شرکت کرد و تنها یکبار روانه زندان شد؛
آنهم بعد از اصابت هفت گلوله! آن روز بعد از زخمی شدن قرص سیانور خورد تا
دست ساواکی ها را در حنا بگذارد اما با شستشوی معده توسط شیلنگ آب و بیرون
آمدن محتویات آن زنده ماند. ساواک تن مجروحش را روی تخت بیمارستان شکنجه
داد، بدنش 6 ماه تمام به تخت بسته شد و در تمام این مدت نمازش را به همان
حالت خواند و همچنان زنده ماند. 10 انفجار تاریخی 6 بهمن سال51 و همچنین
زخمی کردن چند مامور ساواک با پرتاب نارنجک در حین فرار از دیگر مبارزات
اوست.
صحبت از عزت الله شاهی (مطهری) که می شود همه یاد شکنجه های
مخوف ساواک می افتند. همه مبارزین سیاسی دوران انقلاب با شنیدن نامش به
اتفاق جرات و استقامت این مرد را تحسین می کنند. شیوه ها و شگردهای خاص او
در تعقیب و گریزهایش از دست ماموران زبانزد خاص و عام است. مثلا یکبار با
زدن پاشنه کش به دست یک مامور ساواک از دست او فرار می کند. او بارها در
حالی که به عنوان عامل شورش تحت تعقیب نیروهای امنیتی بوده برای ملاقات
دوستانش با لباس های مبدل و عجیب و غریب به زندان رفته، طوری که زندانیان
از این همه جسارت او متحیر می ماندند. او در ترور شعبان جعفری(شعبون بی
مخ)، انفجار بمب در هتل عباسی و بسیاری از وقایع دیگر انقلاب نقش داشته
است. جسم نیمه جان عزت الله شاهی با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57
از زندان بیرون می آید...
مرد خستگی ناپذیر روزهای انقلاب و چهره شناخته شده زندانهای ساواک این
روزها در سازمان اقتصاد اسلامی شاغل است، قرار ملاقات با او خیلی زودتر از
تصورم و به دور از ضوابط دست و پا گیر مصاحبه های معمول گذاشته شد.
عزت الله شاهی(مطهری) خودش را این گونه معرفی کرد:
ــ سال
1325 در شهر خوانسار در خانواده ای به لحاظ مادی کم در آمد اما به لحاظ
معنوی غنی به دنیا آمدم. خانواده ما اعتقادات دینی محکمی داشت. دایی ام
روحانی بود و ما با قرآن و نهج البلاغه از کودکی مانوس بودیم. از بچگی
طرفدار بیچاره ها بودم. توی مدرسه هم همیشه مبصر بودم. خاطرم هست که سر
کلاس اسم بچه های پولدار را می نوشتم توی بدها. بعد که اعتراض می کردند،
اسمشون رو پاک می کردم اما در عوض ازشون دفتر و مداد می گرفتم و می دادم
به بچه هایی که وضع مالی خوبی نداشتند. دوست داشتم همیشه حامی باشم. هر
وقت دعوا می شد بچه های فقیر را حمایت می کردم. بعد از اتمام تحصیلات در
مقطع ششم ابتدایی(نظام قدیم) به تهران آمدم و در بازار مدتی شاگرد یک
مغازه در و پنجره سازی بودم. بعد تغییر شغل دادم و در یک مغازه کاغذ فروشی
و صحافی مشغول شدم. همان سالها بود که با کمک صاحب مغازه که مرد با ایمانی
بود شروع کردیم به چاپ رساله امام خمینی (ره).
* از آغاز مبارزات با رژیم شاه بگویید؟
ــ
سال 47 یا 48 بود که تیم فوتبال اسرائیل برای مسابقه به ایران آمد. رژیم
دستور محافظت شدیدی را صادر کرد. ما با دوستانمان قرار گذاشتیم در طول
مسابقه اعلامیه هایمان را پخش کنیم. وقتی مسابقه به اوج خود رسید کار پخش
اعلامیه ها تمام شد. بعد از مسابقه مردم را وادار کردیم شعار بدهند و دفتر
هواپیمایی اسرائیل را آتش زدیم. آن روز همه بچه ها دستگیر شدند جز من که
بعدها با کت و شلوار و در حالی که کراوات زده بودم به ملاقاتشان می رفتم.
* برویم سراغ اولین رو در رویی آشکار شما با ماموران ساواک؟
-
یک دوره ای بود که ما اعلامیه هایمان را در یک کارگاه بافندگی تکثیر می
کردیم. غروب بود که رفتم آنجا دیدم اوضاع عادی نیست. به سرعت اسناد و
مدارکی را که آنجا داشتیم از پنجره کارگاه پرت کردم داخل گاراژی که پشت آن
قرار داشت. در همین حین ماموران ساواک سر رسیدند. فرصت فرار نبود. پریدم
داخل پوشالها و خودم را به خواب زدم. امیدوار بودم که آنها بروند و من
فرار کنم؛ اما این طور نشد. مامورها آمدند بالای سرم و بیدارم کردند. من
هم چاره ای ندیدم جز این که بازی در بیاورم که صاحب این کارگاه 6 هزار
تومان پول مرا خورده. الان هم آمده ام این جا تا پولم را بگیرم. یکی از
ماموران که خیلی زیرک بود دستم را خواند و گفت: بازی در نیار، راه بیفت.
خلاصه به ناچار دنبالشان راه افتادم و درست موقعی که داشتیم سوار ماشین می
شدیم با پاشنه کشی که توی جیبم داشتم زدم روی دست مامور و فرار کردم.
فریاد آی بگیرید، آی بگیرید آنها بلند شد و من بلافاصله خودم را انداختم
داخل جمعیت. آنوقت خودم هم داد می زدم: آی بگیریدش، آی بگیریدش!
* شما معروف هستید به مبارزی که ساواک را خسته کرد، برایمان از روش هایتان در غافلگیر کردن ماموران بگویید؟
ــ من
در بچگی آزاد بودم و نترس. این جسارت به من جراتی داده بود که در بزرگسالی
هم کارهایی بکنم که یک حالت ماجراجویی پیدا کند. سال 49 تا 50 زمانی که
تحت تعقیب شدید امنیتی بودم، حضوری و غیر حضوری می رفتم زندان قصر ملاقات
دوستانم. یکبار توی سالن برادر حاج هاشم امانی کسی که متهم بود به کشتن
حسنعلی منصور هم آمده بود ملاقات و منتظر بود نوبتش شود. من هم کت و شلوار
پوشیده بودم،کراوات زده بودم و با کلاه شاپو رفتم جلو و بهش گفتم: سلام
علیکم حاج آقا! بنده خدا با دیدن من اصلا از ملاقات رفتن پشیمان شد. بعدا
به برادرش گفته بود این پسره یا دیوانه است یا مامور ساواک!
* شنیدیم که شما شعبان جعفری(شعبون بی مخ) را ترور کردید، ماجرا از چه قرار بود؟
-
شعبون بی مخ باصطلاح گردن کلفت شاه بود. او را اجیر کرده بودند و پول و
امکانات در اختیارش گذاشته بودند تا با دار و دسته اش که مشتی اراذل و
اوباش بودند برای مردم قداره کشی کنند.هر جا که نمی خواستند حمایت دولتی
در کار باشه اینها می رفتند و قتل و غارت می کردند به آتش می کشیدند. بعد
هم که مردم شکایت می کردند کسی اعتنا نمی کرد. می دانید که شعبون و دارو
دسته اش بودند در قضیه 28 مرداد، خانه مرحوم دکتر مصدق را آتش زدند. سال
51 بود با کمک بچه ها باشگاهی که دولت در اختیار شعبون گذاشته بود را
شناسایی کردیم و چون معمولا با ماشین رفت و آمد می کرد چند روز تعقیبش
کردیم.
روزی
که پیاده آمد درست ضلع جنوبی خیابان امام خمینی نرسیده به میدان حسن آباد
به سمتش تیر اندازی کردم. پنج تا گلوله به او شلیک کردم. هر پنج تا بهش
اصابت کرد. نقش زمین شد اما با آمدن پلیس نتوانستم آخرین گلوله را بزنم به
ناچار فرار کردیم و شعبون توانست جان سالم به در ببرد. بعد از آن واقعه
مدتها در بیمارستان بستری شد و بعد هم خانه نشین شد و خوشبختانه دیگر
نتوانست به کارهایش ادامه دهد. بعد هم با رفتن شاه او هم فرار کرد رفت
خارج و دو سال پیش به خاطر خوش خدمتی به اعلیحضرتش در شب 28 مرداد مرد.
*
شما در سخت ترین دوره های قدرت ساواک مخوف ترین شکنجه ها را متحمل شده
اید. مایلید کمی از شکنجه گرها و انواع و اقسام شکنجه های ساواک برایمان
بگویید؟
- تهرانی یکی از وحشی ترین شکنجه گر های ساواک
بود. این شخص قبلا خودش سابقه کار سیاسی داشت. دستگیر که می شود برای
ساواک خبر چینی می کند و به استخدام آن جا در می آید.رسولی هم یکی دیگر از
شکنجه گرها بود که خیلی آدم تیزی بود. معمولا آدمهای تحصیلکرده را دست او
می دادند که خوب از پس کار آنها بر می آمد. اغلب کسانی که در تلویزیون
آمدند و حاضر شدند توبه کنند حاصل کار رسولی بود.
شکنجه ها هم که
زیاد بودند. رایج ترین آنها شلاق بود که در زندان در میان بازجوها معروف
بود به مشکل گشا. گاهی هم متهم را به صلیب می کشیدند و دست و پاهای او را
به نرده می بستند. کشیدن ناخن، فرو کردن سوزن داغ زیر ناخن ها، گرفتن فندک
زیر پوست بدن و...انواع دیگر شکنجه بود. در این میان یکی از وحشتناک ترین
شکنجه ها آپولو بود. آپولو یک کلاه خود آهنی بود که روی سر می گذاشتند و
آن را به برق وصل می کردند. بعد انواع شکنجه هایی که گفتم را بر او اعمال
می کردند. متهم اگر فریاد می کشید، صدایش در کلاهخود می پیچید که شکنجه ای
بدتر از بدتر بود، اگر هم ساکت می ماند که تحمل درد برایش غیرممکن بود.
* قضیه "حسین محمدی" چی بود؟
- بعد
از ترور شعبان جعفری توی میدان حسن آباد در حال فرار با موتور پیرزنی آمد
جلویم. خواستم به بهش نزنم، موتور را سخت کنترل کردم. دستم پیچ خورد و
کتفم از جا در رفت. درد بدی داشتم. همان روز رفتم مشهد و فردای آن روز
رفتم درمانگاه. دکتر اسمم را پرسید. من هم گفتم: حسین محمدی! خلاصه آن روز
دکتر کلی دارو و آمپول برایم تجویز کرد و من به مرور بهتر شدم. از آن روز
پاکت عکس کتفم با اسم حسین محمدی برای من ماند. من توی آن پاکت یک سری
اعلامیه، مدارک و اسناد سیاسی را گذاشته بودم و توی خانه از آنها نگهداری
می کردم. وقتی دستگیر شدم بعد از 48 ساعت آدرس خانه را دادم تا این اسناد
را بچه ها پنهان کنند. اما کسی به خانه سر نزده بود و متاسفانه تمام این
اسناد و مدارک به همراه 12 بمب آماده و 40 کیلو مواد منفجره دست ساواک
افتاد.من هم از فرصت استفاده کردم و چون روی پاکت اسم حسین محمدی نوشته
شده بود همه را انداختم گردن او! همین مسئله باعث شد که به من حکم اختفاء
بدهند نه تهیه مواد.
* بالاخره عزت الله شاهی چگونه دستگیر شد؟
-
مدت ها بود شایعه کشته شدن من سر زبان ها افتاده بود و دوستان هم تا
توانسته بودند همه چیز را به حساب این که من مرده ام پای من نوشته بودند.
این بود که پرونده ام حسابی سنگین شده بود. بعد از این که معلوم شد من
زنده ام و ظاهرا کسی زنده بودنم را لو داده بود، ماموران ساواک شب و روز
دنبالم بودند. یک روز در خانه کوچه رودابه واقع در چهارراه سیروس، ماموران
کمین کردند و به محض این که من به خانه برگشتم مرا به گلوله بستند. هفت
گلوله به من اصابت کرد و علاوه بر این یک دختر بچه 6 ساله شهید و یک خانم
هم زخمی شد. زخم گلوله ها آنقدر بود که من نتوانم فرار کنم. قرص سیانوری
که در جیبم داشتم را در دهان گذاشتم اما آنها فهمیدند و شیلنگ آب را با
فشار در دهانم گذاشتند. بعد هم مرا به بیمارستان شهربانی بردند و برای این
که در همان ساعت های اولیه اطلاعاتم را بگیرند روی تخت بیمارستان بدن زخمی
ام را شکنجه کردند. به این ترتیب من دستگیر شدم و در تمام دوران زندان تا
بهمن 57 مورد سخت ترین شکنجه ها قرار گرفتم. با پیروزی انقلاب جسم نیمه
جانم را از زندان بیرون آوردند.
* سخت ترین لحظات زندان برای مردی که به اعتقاد خیلی ها به اندازه موهای سرش شکنجه شده؟
- زندان
لحظه خوش ندارد؛همه اش ناراحتی است. بدترین لحظه برای من زمانی بود که
دستگیر شدم. من ساعت یک ونیم بعد از ظهر دستگیر شدم و ساعت ده و نیم شب به
هوش آمدم. از نظر روحی درب و داغون بودم. دلم نمی خواست زنده بمانم، دوست
داشتم شهید می شدم. من همیشه در طول دوران مبارزاتی ام مجرد بودم. معتقد
بودم آدمی که دنبال اسلحه می رود نباید ازدواج کند.
* و شیرین ترین حس در سالهای حبس و بند و شکنجه ؟
- وقتی
می دیدم ماموران ساواک، سازمان سیا و آمریکا را من، یک آدم بی سواد سر کار
گذاشته ام و بارها و بارها با کلک به راحتی از دستشان فرار کرده ام و کلاه
سرشان گذاشته ام بدون این که حتی یک نفر را لو بدهم از ته دل شاد می شدم.
اسنادی که وب سایت ویکی لیکس به آنها دست پیدا کرده است، نشان می دهد :
عمر سلیمان که به نور چشمی حسنی مبارک دیکتاتور مصر مشهور است ایران را
خطری بزرگ و استثنایی برای مصر می داند.
سلیمان همچنین گروه اخوان المسلمین را گروهی اسلامی و افراطی معرفی می کند که از اسلام برای اهداف خود بهره برداری می کنند.
عمرسلیمان، از سال 1993 مدیر اطلاعات مصر و دست راست حسنی مبارک بوده و در
پرونده های سیاسی و امنیتی حساس دست داشته و بعد از تظاهرات ضد دولتی در
مصر به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب شده است .
سلیمان در پیام های دیپلماتیک خود خطاب به دستگاههای اطلاعاتی آمریکا (سال
2006 ) اخوان المسلیمین را جزو 11 سازمان افراطی و تروریسی اسلامی معرفی
کرده است!
سلیمان در پیغام دیگری در فوریه سال 2006 به مولر مدیر دفتر پژوهش های
فدرالی می گوید :اخوان المسلمین صرفا سازمانی دینی یا اجتماعی یا حزب
سیاسی نیست بلکه ترکیبی از این سه موضوع است .
عمر سلیمان همپیمان قدیمی واشنگتن است
بر اساس اسناد محرمانه ویکیلیکس عمر سلیمان همپیمان اصلی آمریکاست و از طرف باراک اوباما و دستگاه دیپلماسی او حمایت می شود.
بر اساس این گزارش ها سلیمان مورد تایید مبارک و کلید روابط دو کشور امریکا و مصر است.
عمر سلیمان در تمامی پرونده های مربوط به فلسطینی ها و اسرائیلی ها به منافع آمریکا توجه جدی داشته است.
در پی انتشار اخباری در چند روز گذشته مبنی بر احتمال سفر "حسنی مبارک "
به آلمان برای درمان، "اشپیگل " نوشت که رئیس جمهور مصر به زودی برای
درمان به کلینیکی بسیار مجلل واقع در شهر "بادنبادن " خواهد رفت.
اشپیگل نوشت ، گفتوگوهای ضروری در این زمینه انجام شده است.
"نیویورک تایمز " نیز چندی پیش از وجود پیشنهادهایی در دولت مصر برای سفر
مبارک به آلمان به بهانه انجام معاینات پزشکی خبر داده بود.
گفتهمی شود این پیشنهاد بخشی از طرح "عمر سلیمان " معاون رئیسجمهور مصر
به منظور ایجاد یک راهکار برای خروج مبارک از بحران ایجاد شده در کشور
است.
بر اساس این طرح، مبارک برای انجام برخی معاینات و آزمایشهای پزشکی عازم
آلمان خواهد شد اما برای مدتی طولانی در آنجا مستقر خواهد شد.
برخی دیگر نیز پیشنهاد میدهند که مبارک از قاهره به منزلش در "شرم الشیخ " بازگردد و در آنجا بماند.
این پیشنهادها بخشی از طرحهای سلیمان و رهبران نظامی مصر است تا از این
راه میزان نفوذ مبارک را کاهش دهند و دولت انتقالی را به رهبری شخص سلیمان
تشکیل دهند.
در این حال صدراعظم آلمان برای استقبال از حسنی مبارک برای سفر به این کشور اعلام آمادگی کرد.
آندریاس شوکنهایف معاون کمیسیون پارلمانی حزب اتحاد دموکرات مسیحی با بیان
اینکه برلین به دنبال ایفای نقش سازنده در تحولات مصر است تاکید کرد که
آلمان آماده استقبال از مبارک است.
وی هدف آلمان از این اقدام را کمک به انتقال آرام قدرت در مصر عنوان کرده است و خواست دولت آلمان را ایجاد ثبات در مصر معرفی کرد.
رحلت پیامبرگرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص)برشماتسلیت باد
خبرگزاری فارس: رئیس جمعیت ملی تغییر دیروز وارد مصر شده اعلام کرد که آماده است تا رهبری مرحله انتقالی مصر را در صورت درخواست مردم از وی بر عهده بگیرد.