















به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا، یک پایگاه اینترنتی، نامنویسی از داوطلبان اعزام به سوریه برای مقابله با گروههای تکفیری را آغاز کرد.
متن کامل اطلاعیه نامنویسی این پایگاه بدین شرح است:
بسم الله القاصم الجبارین
فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ ذُو انتِقامٍ
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ
وَ تَرَى الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْأَصْفادِ
سَرابیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ
و
مپندار که خداوند از آنچه ظالمان انجام می دهند، غافل است، همانا آن ها را
برای روزی که چشم ها در آن خیره می شوند، تأخیر انداخته است.
روزی که زمین به زمینی دیگر و آسمان ها نیز مبدل میشوند و همه در برابر خدای یگانه مقتدر حاضر می گردند.
سوره شریفه رعد، آیات 47-48
توهین
به حرم مطهر "حجربن عدی الکندی" صحابی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله
و سلم و یار وفادار امیرالمومنین علی علیه السلام، توسط عده ای از حرامیان
پَست که به حق، از نوادگان یزید و معاویه و اسلاف مؤسسین ظلم به خاندان
اهل بیت علیهم السلام هستند، موجب جریحه دار شدن قلوب مؤمنین و مسلمانان
سراسر جهان گردید.
این عمل ننگین، طبق فتوای همه
علمای اسلام محکوم است و بنابر تأکید مراجع معظم تقلید و علمای اهل سنت،
عاملین این جنایت بزرگ، باید هرچه سریعتر در محضر امت واحده اسلامی مجازات
گردند.
مسلمانان غیور و فدائیان اهل بیت علیهم
السلام، قطعاً در برابر این عمل ننگین ، سکوت نخواهند کرد و عاملین این
جنایت را که با حمایت مستقیم آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به چنین عمل
شنیعی زده اند ،به سزای خود خواهند رساند و البته آتش غضب الاهی نیز بر
وجود ننگین آنان احاطه دارد و دیر یا زود در قعر جهنم به اسلاف جنایتکار
خویش ملحق خواهند شد. إن وعدالله حق!
لذا پایگاه خبری "ولی امر" از همه عزیزانی که داوطلب اعزام به سوریه، جهت پاسداری و محافظت از حریم حضرت زینب و حضرت رقیهسلام الله علیهما هستند، تحت عنوان گردانهای ابالفضل العباسعلیهالسلام ثبت نام به عمل میآورد.
ثبت
نام برای عموم عاشقان اهل بیت علیهمالسلام آزاد است. لازم به ذکر است در
صورت مهیا شدن شرایط اعزام، زمان و نحوه ی اعزام به همه عزیزانی که ثبت نام
کرده اند اطلاعرسانی خواهد شد.
در همین رابطه
مقدمات گردهمایی سراسری، با حضور همه فدائیان حضرت زینب سلام الله علیها در
حال انجام است که تفصیل برنامه های آن متعاقباً اعلام خواهد شد.
البته
لازم به ذکر است ما دست اندرکاران این مجموعه و همه ثبتنامکنندگان با
درک کامل از حساسیت و شرایط منطقه، و شیطنت های دشمنان اصلی اسلام، برای
شعلهور کردن اختلافات مذهبی، فقط گوش به فرمان ولی امر مسلیمن جهان، حضرت
امام خامنه ای مدظله العالی هستیم، تا هر زمان شرایط اعزام به سوریه فراهم
گردد و معظمله دستور حضور در منطقه را صادر فرمایند، سریعاٌ با آمادگی
کامل و در یک سازماندهی منسجم اعزام شویم و حریم مطهر عقیله بنیهاشمعلیها السلام را از لوث وجود اسلاف یزیدی و اموی پاک گردانیم.
وَ سَیَعلمُ الّذین ظَلموُا اَیَّ منقلبٍ یَنقلِبُون
شماره تماس: 2617201 0251
سامانه پیامک: 3000282860
نشانی ثبتنام
استاد عزت الله انتظامی در نامه ای تلاشهایش برای ثبت بنیاد فرهنگی و هنری و چگونگی حضورش در وزارت کشور هنگام ثبت نام یکی از کاندیداها را شرح داد.
به گزارش خبرگزاری فارس، آقای بازیگر که مدتی است برای ثبت بنیاد فرهنگی و هنری تلاش می کند و هنوز به نتیجه ای نرسیده است در نامه ای که در اختیار خبرگزاری ها قرار داد از فعالیت هایش برای ثبت این بنیاد و چگونگی حضورش در وزارت کشور در هنگام ثبت نام یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری شرح داد.
متن کامل نامه به شرح ذیل است:
پروردگارا کمک کن بتوانم حرف دلم را بزنم...
برای مردم سرزمینم...
من عزت الله انتظامی هستم
شنبه 21 اردیبهشت ماه 1392 ساعت 3 بعدازظهر بود که از دفتر ریاست جمهوری به من اطلاع دادند « آماده باشید ماشین می آید دنبالتان». خوشحال شدم. ماه ها برای ثبت بنیاد دویده بودم. چند روز قبل از مراسمِ اعطا نشانِ درجه یک هنری در بهمن ماه 1391 (که به علت بیماری نتوانستم در مراسم شرکت کنم) ما چند هنرمند منتخب را به دفتر ریاست جمهوری دعوت کردند تا از مزایای مادی و معنوی این نشان با خبرمان کنند. آنجا درخواست بنیاد فرهنگی و هنری را مطرح کردم. چند روز بعد آقای رییس جمهور نامه فوری زدند به وزرا مربوطه فرهنگ و ارشاد و کار... مدتی گذشت... نتیجه ای حاصل نشد. ناچار فکر کردم دست به دامن آقای مهندس مشایی شوم. هفته ی قبل به ایشان پیغام داده بودم که واجب العرضم و برای مذاکرات باید خدمت برسم. فورا لباس پوشیدم. چیزی نگذشته بود که خبر دادند ماشین آمده. با سرعت رفتم پایین. شخصی که در مسیر مرتب با بی سیم صحبت می کرد به کسی که آن طرف خط بود گفت "بله ایشان آمدند." حرکت کردیم. راننده چراغِ گردانِ قرمز رنگ را بالای ماشین قرار داد، با سرعت خیابان ها را طی می کرد و شخص بی سیم به دست هم مرتب خبر می داد که ما کجا هستیم و کی می رسیم. من جلوی ماشین پهلوی راننده نشسته بودم. مردم با حیرت نگاهم می کردند که مرا با این ماشین و با این سرعت کجا می برند! نزدیک کاخ ریاست جمهوری با بی سیم شماره، رنگِ ماشین و اسم سرنشینان را گفتند تا برای ورود هماهنگ شود. دستور دادند از درب خیابان ولی عصر داخل شویم. به جلوی ساختمان رسیدیم. محوطه پر از مردهای پیر و جوان و پلیس بود. مرا پیاده و بلافاصله سوار ماشین دیگری کردند. مدارک و اسناد موزه قیطریه و بنیاد را با خودم برده بودم، حتی برای آقای بی سیم به دست هم مطالب خودم را تعریف کردم. خیلی با محبت گفت "چیزی نیست. انشاالله همین امروز تمام میشود.ناگهان آقای مشایی سمت ماشین ما آمد شیشه ماشین را پایین کشیدم و گفتم مختصر عرضی دارم که به کمک شما احتیاج است. گفت با ما بیایید همین امروز انجام می دهم. آقای مشایی سوار ماشینِ بزرگِ سفید رنگی شد و ما بلافاصله پشت سر او حرکت کردیم. بالاخره بنیاد داشت ثبت می شد... دوندگی هایم به نتیجه میرسید و نگرانی هایم رفع میشد... «بنیاد فرهنگی و هنری عزت الله انتظامی»... ناگهان دیدم میدان فاطمی هستم... گلدسته های مسجد نور... ماشین با سرعت جلوی یک درب آهنین ایستاد. تازه فهمیدم اینجا وزارت کشور است! همه جا پراز پلیس بود. ماشین آقای مشایی جلوتر رفت. به محوطه که رسیدیم من را از راهروهای طولانی بردند... به جایی رسیدیم که مملو از جمعیت بود. آقای رییس جمهورو مشایی و عده ای دیگر، همه آنجا بودند. مرد جوانی آمد و مرا همراه خودش باز به راهروهای تودرتو دیگری برد. واقعا خسته شده بودم... مجبور بودم با عصا پا به پای او راه بروم. به سالن بزرگی رسیدیم. آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم و روی صندلیِ وسط نشستم. مردِ جوانِ همراهم گفت باید برویم جلوتر. گفتم نمی توانم از اینجا تکان بخورم. بهرحال او رفت و مرا تنها گذاشت. نمی دانستم آنجا چه خبر است فقط پر از سروصدا و آدم های جورواجور بود... کمی گذشت... درب سالن ناگهان باز شد و جمعیت حمله کرد داخل. صندلی ای که من روی آن نشسته بودم یک وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. با داد و فریاد من بالاخره دو سه نفر به دادم رسیدند. صندلی را درست کردند و من را روی آن نشاندند. جمعیت به داخل سالن هجوم برد. حیران مانده بودم چه کار کنم؟ ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس جمهور و چند نفر دیگر که همراه آنها بودند از روبرو به طرف من می آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین های عکاسی. آقای مشایی گفت «چی شده؟ یه خرده شاد باشین! » من حرفی نداشتم که بزنم. عکاس ها تند و تند عکس می گرفتند. عکسشان را که گرفتند محل را ترک کردند و من بازهمان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم. مرد جوان که آمد مرا ببرد خانه گفتم چه شد؟ گفت «امروز که دیگه نمیشه بعدا انشاالله اوراق و براتون میاریم»...
مردم سرزمینم!
من برای شما همیشه همان عزتم، همانی که از سیزده سالگی در تماشاخانه های لاله زار با تشویق های شما بزرگ شده ام... همانی که همراه شما با درد های ایران بسیار گریسته ام و با شادی هایش لبخند ها زده ام... برای شما من همیشه همان عزتم... بچه ای از سنگلج...
بنیاد فرهنگی و هنری یادگاری است از من برای جوانان و مردم سرزمینم... آرزومندم این میراث ماندگار را همراه شما بنا کنم...
عزت الله انتظامی
با نگاه کردن به این عکس، میزان استرس خود را محک بزنید!
این عکس میزان استرس تان را نشان می دهد.در واقع هر چه میزان استرس شما بیشتر باشد حرکات بیشتری را در تصویر زیر می بینید.
شما می توانید با دیدن این عکس استرستان را کم کنید وبقیه عمرتان را با آسودگی خاطر و آرامش بیشتر سپری کنید.
![]() هند که پدر و برادرش توسط حمزه به هلاکت رسیدند، کینه ای شدید از عموی پیامبر در دل داشت از همین رو با پاره کردن شکم وی خوردن جگرش، خواست انتقام خون پدر و برادرش را گرفته باشد. این در حالی است که از سوی دیگر تروریست های سوریه تاکنون بارها و بارها خود را فرزندان أبوسفیان، یزید و بنی أمیه معرفی کرده اند. |
این تصویر مربوط به یکی از مراکز محرمانه ویژه عملیات نیروهای سایبری سپاه است که در آن افراد در تیم های مختلف مشغول به انجام امور محوله هستند.
بعد از مصاحبه اخیر خبرنگار حامیان سپاه قدس با یکی از فرماندهان نیروی سایبری سپاه و منتشر شدن متن آن ،با پیگیری مداوم و هماهنگی مراجع مربوط موفق به کسب مجوز برای گرفتن تصویر بخشی از موقعیت عملیاتی نیروهای ویژه دفاع سایبری و انتشار آن باشرایط خاص شدیم.
این تصویر مربوط به یکی از مراکز محرمانه ویژه عملیات دفاع سایبری سپاه است که در آن افراد در تیم های مختلف مشغول به انجام امور محوله هستند. نکته مهمی که در این سلسله مصاحبات نظر خبرنگار ما را جلب کرده است روحیه انقلابی بسیار قوی و رفتار متواضعانه نیروهای ویژه سایبری در برخورد با ایشان است.
برای تمامی این عزیزان سلامتی و توفیق در سایه توجهات حضرت ولی عصر (عج) آرزومندیم.
اما نکته مهم در این میان، ادعای برخی کاندیداها، مبنی بر دیدار با رهبر انقلاب و گفتوگو درباره کاندیداتوری خود، با ایشان است. در روزهای اخیر، دو رویکرد درباره دیدارهای برخی از کاندیداها، مبنی بر دیدار با رهبر انقلاب و گفتوگو با ایشان در مورد کاندیداتوری خود وجود دارد؛
رویکرد نخست، این گونه است که برخی کاندیداها در دیدار با رهبر انقلاب، تصمیم خود برای کاندیداتوری را با ایشان در میان میگذارند و به قصد کسب فیض و استفاده از نصایح ایشان، فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز میکنند؛ البته چنین رویکردی از گذشته تا کنون بوده و افرادی که قصد انجام کار مهمی را دارند، در گفتوگو با رهبر انقلاب، علما، مراجع، انسانهای صالح و ... تصمیمشان را در میان میگذارند و از این افراد التماس دعا و راهنمایی و رهنمود کلی دارند. چنین افرادی نیز عموما رهنمودهای کلی و عمومی میدهند و از امر و نهی برای ورود کاندیداها خودداری میکنند.
رویکرد دوم که اتفاقا نقد اساسی به آن وارد است، ادعای برخی از کاندیداها برای دیدار با رهبر انقلاب و منوط و مشروط کردن کاندیداتوری خویش به نتیجه دیدار خود با ایشان است. این کاندیداهای احتمالی در گفتههای خود این گونه به افکار عمومی القا میکنند که اگر پس از دیدار آنان با رهبری، اعلام کاندیداتوری کردند، پس رهبر انقلاب با حضورشان در انتخابات موافقت کرده و در صورتی هم که اعلام کاندیداتوری نکردند، به دلیل مخالفت رهبر انقلاب با حضور آنان در انتخابات بوده است.
این در حالی است که برخی از کاندیداهای احتمالی که تمایل دارند در انتخابات شرکت کرده و ردای ریاست جمهوری را بر قامت خود ببینند، به دلایلی همچون رسیدن به این ارزیابی که مردم به آنان اقبال مناسبی ندارند، فراهم نبودن شرایط جامعه و کشور برای ریاست جمهوری احتمالی آنان، ملاحظات شخصی و ... خود را کاندیدای انتخابات نکرده و رندانه این حضور نیافتن خود را به مخالفت رهبر انقلاب با حضور آنان در انتخابات تفسیر کنند.
اما همگان میدانند، همان گونه که رهبر انقلاب بارها تصریح کردهاند که نام کاندیدای خاصی را به مردم معرفی نکرده و نمیکنند و هیچ کس از زبان ایشان نخواهد شنید که به فردی خاصی رأی بدهند یا ندهند، همان گونه هم با نام، مخالف حضور کسی نخواهند شد و همچون همیشه در این زمینه توصیه و راهنمایی عمومی و کلی خواهند داد.طبیعی است که اگر کاندیداهای احتمالی همچون آیت الله هاشمی هم بنا به گفته خود با رهبر انقلاب دیدار کنند، جز رهنمود و توصیه مطلبی نخواهد شنید. رهبر انقلاب اگر چه به عنوان سکاندار نظام اسلامی ملاحظات و نکات بیشماری در مورد افراد و کاندیدای احتمالی دارند، اما مشی و سیره ایشان، همانگونه که خود گفته اند امر و نهی شخص خاص برای انتخاب شدن توسط مردم و یا برای کاندیدا شدن و نشدن نیست.لذا طبیعی است که آقای هاشمی هم حرفی بر خلاف این نخواهد شنید.
بنابراین، چنین کاری از سوی کسانی که با این رویکرد رهبری آشنا هستند، جفا و ظلم آشکار به رهبری است و به همان اندازه این کار آنان که خود یا کاندیدای مورد نظرشان را کاندیدای رهبری میدانند، مطرود و مورد نکوهش است، افرادی هم که حضور نیافتن خود را به مخالفت رهبری با حضور آنان تعبیر میکنند، نیز نکوهیده و مورد سرزنش است.
روزنامه ایران: مشایی در ادامه افزود: «امروز معدل ثروت و سواد ایرانی های مقیم آمریکا از شهروندان آمریکایی بالاتر است و ما این ظرفیت را فعال کرده ایم. ولی یک نشریه ای که تنها 10000تیراژ دارد و پول چاپش را هم از دولت می گیرد این ارتباط مفید را نهی می کند و به ما اتهام می زند که 88 میلیارد تومان هزینه همایش ایرانیان مقیم خارج کرده ایم و در صحن علنی مجلس گفتند در هتل مشروب خورده ایم و در باشگاه رقصیده ایم! که حتی کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس پس از پیگیری ها نتوانست هزینه ها و این اتهامات را اثبات کند و حتی خجالت کشید این گزارش را منتشر کند. هزینه این همایش 2میلیارد و 800میلیون تومان بود و 1800 نفر آمدند که همگی جزء سرمایه داران بزرگ و نخبگان علمی جهان بودند و استقبال خوبی از پیشنهادات ما کردند. یکی از این شرکت کنندگان 3میلیارد و 100میلیون تومان تجهیزات آزمایشگاهی به دانشگاه های کشورمان هدیه کرد که البته این مسائل مادی نتیجه کوچکی در کنار پیروزی های سیاسی و علمی ما در این همایش و ارتباط بود.»
براساس این گزارش یکی از شرکت کنندگان که تحت تاثیر سخنان مهندس مشایی قرار گرفته بود سخنرانی وی را قطع کرد و گفت: آقای مشایی اگر بخواهید انتقادی به دکتر احمدی نژاد بکنید چه می گویید؟ که مهندس مشایی در جواب ایشان گفت: «اگر بخواهم انتقاد کنم در میان این همه مزایایی که ایشان داشته اند سوء استفاده رسانه ای خواهد شد ولی یک انتقاد به خاطر شما می کنم؛ این آقای احمدی نژاد از بس از من تعریف کرد پدر مرا درآورد!»
|
|
شهید علی اکبر شیرودی عاشق انقلاب و ولایت بود و همواره سعی میکرد پیوند مستحکم بین ارتش و روحانیت برقرار کند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد. شیرودی عاشق پرواز بود، او برای پیروزی و نبرد علیه دشمن زمان را نمیشناخت و شبانه روز برای پیشبرد اهداف جنگی تلاش میکرد.