ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
فرمانده گردان انبیاء(ع)تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
در میان تمام محرومیت ها و کمبودها و در
روستائی دور افتاده دیده به جهان گشود . همانند تمام روستائیان در فقر و
کمبود و در مضیغه مالی زندگی را آغاز نمود . در محیطی بسیار صادقانه و پر
از مهر و محبت رشد کرد و از همان اوان زندگی شریک سختی ها و مشقت های پدر و
مادر خویش بود . او در حقیقت دنیائی بجز دنیای محرومیت را نمی شناخت با
این توصیف روحیه ای بسیار قوی و ضمیری خود آگاه نسبت به مسائل اسلامی و
مکتبی داشت . دوران ابتدائی را در روستای با سختی های فراوان سپری نمود پس
از فراغت از دوران تحصیل ابتدائی مادرش را از دست داد ایشان به علت عدم
وجود مدرسه راهنمائی و فقر مالی تا مدتی از تحصیل علم باز ماند . پس از
مدتی بناچار روستا را به قصد تحصیل رها و به شهر عزیمت نمود خلاصه با
مشکلات فراوان توانست مقطع راهنمائی را نیز به پایان برساند که در این
بحبوحه موج انفجار انقلاب فراگیر شد و ایشان نیز یکی از عاشقان و یاران
امام (ره ) بود که به خیل آزادگان پیوست . گام به گام با انقلاب اسلامی
همراه بود و به ندای امام در هر برهه از زمان لبیک میگفت تا اینکه جنگ
تحمیلی علیه ایران توسط عراق آغاز گردید و ایشان از اولین نیروهائی بود که
وارد بسیج شد که با طی کردن دوره های نظامی به جبهه های حق علیه باطل عازم
گردید و تا سال ۶۰ جانفشانی های فراوانی نمود . پس از آن به خیل سبز پوشان
سپاه پاسداران پیوست .بعد از طی مراحل آموزش نظامی و غیره به جبهه بستان
اعزام شد و یکی از نیروهائی بود که افتخار حضور در عملیات آزاد سازی
رودخانه بستان را داشت . پس از اتمام ماموریت در منطقه بستان با توجه به
رشادتها و از جانگذشتگیهای وی وظیفه سنگین حفاظت از شخصیت های مجلس شورای
اسلامی را عهده دار گردید. ایشان بنا به علاقه و عشقی که به جبهه های حق
علیه باطل داشت مجددا عازم میدان شد و مدتی در تیپ۱۵ زرهی حضرت امام حسن
(ع) به خدمت مشغول شد . بنا به شناختی که مسئولین از وی داشتند لشگر ۷حضرت
ولی عصر (عج) نامبرده را دعوت به همکاری نمود ودر عملیات والفجر فرماندهی
یکی از گروهانهای عمل کننده را به وی واگذار نمودند .پس از مدتی با توجه به
لیاقتها و شایستگی ها ی وی ایشان را به عنوان فرمانده گردان در عملیات
والفجر ۱ منصوب شد که ماموریت پدافند در منطقه شیب نیسان را عهده دار بود.
بعد از تشکیل تیپ ۵۷ ابولفضل (ع) لرستان وی به عنوان فرمانده یکی از
گردانهای این تیپ منصوب گردید . به گفته یکی از همرزمانش شهید مدهنی در
عملیات والفجر ۶ فرماندهی یکی از گردانهای عمل کننده را به عهده داشت که در
آن شب بسیار تاریک توانست با درایت و کاردانی فراوان نیروهای بسیج و سپاه
را از میدان مین عبور داده و به خط دشمن برساند . در آخرین تماسی که با
ایشان داشتیم و در حالیکه دشمن شدیدا منطقه را زیر آتش توپ و خمپاره و
رگبار گلوله بسته بود و عملیات نیز داشت به پیروزی کامل میرسید وی در هنگام
عبور از میدان مین از ناحیه دو پا و گردن شدیدا زخمی شد و با اینکه جراحت
عمیق داشت رزمندگان را به ادامه عملیات تشویق مینمود . با اصرار و پا فشاری
همرزمانش جهت بردن او به پشت خط جهت مداوا ایشان میگفت گودالی حفر کنید و
من را دران بیاندازید تا از اصابت گلوله مجدد در امان باشم و زیاد وقت
خودتان را صرف من نکنید و راه را ادامه بدهید و بدین ترتیب سردار رشید و
فداکار اسلام محمد جهان مدهنی شربت شهادت را نوشید و به آرزوی دیرینه اش که
همانا دیدار یار بود رسید .