ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بلعیدن مواد مخدر و جابهجا کردن آنها از شهری به شهر دیگر روایت تلخی دارد. روایت آدمهایی که تن به این کار میدهند، قصه تکراری اعتیاد و فقر است. ماجرایی که اینبار با جرم پیوند میخورد و به جز آنهایی که بارها قسر در رفتهاند، عاقبتشان یا پشت میلههای زندان است، یا در قفسه سردخانه. قسمت تکاندهنده ماجرا اما جایی است که قاچاقیان طعمههایی را انتخاب میکنند که نه معتادند و نه سابقهدار. نمیخواهند چهرههایشان تابلو باشد تا در اولین ایست بازرسی ترفندشان لو برود، به همین خاطر زنان و کودکان بیشتر قربانی این شیوه حمل مواد مخدر میشوند. بادی پَکرها یا همان قاچاقچیانی که به شیوه بلع، مواد مخدر را جابهجا میکنند، در همه جای دنیا وجود دارند. فرقی نمیکند چند کیلو وزن داشته باشند مهم این است که فقط اشتهای خوردن داشته باشند تا تعداد زیادی بسته مخدر را در معدهشان انبار کنند. اما این همه ماجرا نیست، در روند این فرآیند گاهی فعل انفعالات دیگر جایش را با خطر دستگیری بادی پَکرها عوض میکند؛ خطر مرگ؛ تاوان سختی که شاید خیلیهایشان ندانند ممکن است ایستگاه آخر، ایستگاه مرگ باشد. لایه پلاستیکی مواد که باز شود فرآیند مرگ آغاز میشود، مردمک گشاد میشود، تنفس کُند، گاهی مسمومیت و گاهی انسداد روده و در نهایت ایست قلبی.