نام‌نویسی اعزام نیروی داوطلب به سوریه

نام‌نویسی اعزام نیروی داوطلب به سوریه

یک پایگاه خبری اعلام کرد: 
نام‌نویسی اعزام نیروی داوطلب به سوریه 
مقدمات گردهمایی سراسری، با حضور همه فدائیان حضرت زینب سلام الله علیها در حال انجام است که تفصیل برنامه های آن متعاقباً اعلام خواهد شد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا، یک پایگاه اینترنتی، نام‌نویسی از داوطلبان اعزام به سوریه برای مقابله با گروه‌های تکفیری را آغاز کرد.

متن کامل اطلاعیه نام‌نویسی این پایگاه بدین شرح است:




بسم الله القاصم الجبارین

فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ ذُو انتِقامٍ
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ
وَ تَرَى الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْأَصْفادِ
سَرابیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى‏ وُجُوهَهُمُ النَّارُ

و مپندار که خداوند از آنچه ظالمان انجام می دهند، غافل است، همانا آن ها را برای روزی که چشم ها در آن خیره می شوند، تأخیر انداخته است.
روزی که زمین به زمینی دیگر و آسمان ها نیز مبدل می‌شوند و همه در برابر خدای یگانه مقتدر حاضر می گردند.
سوره شریفه رعد، آیات 47-48

توهین به حرم مطهر "حجربن عدی الکندی" صحابی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و یار وفادار امیرالمومنین علی علیه السلام، توسط عده ای از حرامیان پَست که به حق، از نوادگان یزید و معاویه و اسلاف مؤسسین ظلم به خاندان اهل بیت علیهم السلام هستند، موجب جریحه دار شدن قلوب مؤمنین و مسلمانان سراسر جهان گردید.

این عمل ننگین، طبق فتوای همه علمای اسلام محکوم است و بنابر تأکید مراجع معظم تقلید و علمای اهل سنت، عاملین این جنایت بزرگ، باید هرچه سریعتر در محضر امت واحده اسلامی مجازات گردند.

مسلمانان غیور و فدائیان اهل بیت علیهم السلام، قطعاً در برابر این عمل ننگین ، سکوت نخواهند کرد و عاملین این جنایت را که با حمایت مستقیم آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به چنین عمل شنیعی زده اند ،به سزای خود خواهند رساند و البته آتش غضب الاهی نیز بر وجود ننگین آنان احاطه دارد و دیر یا زود در قعر جهنم به اسلاف جنایتکار خویش ملحق خواهند شد. إن وعدالله حق!

لذا پایگاه خبری "ولی امر" از همه عزیزانی که داوطلب اعزام به سوریه، جهت پاسداری و محافظت از حریم حضرت زینب و حضرت رقیهسلام الله علیهما هستند، تحت عنوان گردان‌های ابالفضل العباسعلیه‌السلام ثبت نام به عمل می‌آورد.

ثبت نام برای عموم عاشقان اهل بیت علیهم‌السلام آزاد است. لازم به ذکر است در صورت مهیا شدن شرایط اعزام، زمان و نحوه ی اعزام به همه عزیزانی که ثبت نام کرده اند اطلاع‌رسانی خواهد شد.

در همین رابطه مقدمات گردهمایی سراسری، با حضور همه فدائیان حضرت زینب سلام الله علیها در حال انجام است که تفصیل برنامه های آن متعاقباً اعلام خواهد شد.

البته لازم به ذکر است ما دست اندرکاران این مجموعه و همه ثبت‌نام‌کنندگان با درک کامل از حساسیت و شرایط منطقه، و شیطنت های دشمنان اصلی اسلام، برای شعله‌ور کردن اختلافات مذهبی، فقط گوش به فرمان ولی امر مسلیمن جهان، حضرت امام خامنه ای مدظله العالی هستیم، تا هر زمان شرایط اعزام به سوریه فراهم گردد و معظم‌له دستور حضور در منطقه را صادر فرمایند، سریعاٌ با آمادگی کامل و در یک سازماندهی منسجم اعزام شویم و حریم مطهر عقیله بنی‌هاشمعلیها السلام را از لوث وجود اسلاف یزیدی و اموی پاک گردانیم.
وَ سَیَعلمُ الّذین ظَلموُا اَیَّ منقلبٍ یَنقلِبُون

شماره تماس: 2617201 0251
سامانه پیامک: 3000282860
نشانی ثبت‌نام

چگونه هاشمی نیم‌ساعته به فاطمی رسید؟

به گزارش « برازجان نیوز »، افکارنیوز با ذکر این مقدمه نوشت: "بعد از آن تلفن حاج آقا گفتند «بسم‌الله؛ برویم» ما باور نمی‌کردیم. من نمی‌دانم چه کسی تلفن کرد اما حتما دغدغه‌هایشان برطرف شد که ساعت۱۷:۳۰ و نیم‌ساعت مانده به پایان زمان ثبت‌نام راهی وزارت کشور شدند."

اینها بخشی از روایت تصمیم سرنوشت‌ساز هاشمی برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری است؛ روایتی که از سوی اعضای خانواده و اطرافیان هاشمی در این چند روز مکرر نقل شده است. حکایتی که اصرار دارد ثابت کند هاشمی در لحظه آخر تصمیم به ورود گرفته و در این تصمیم نظر مثبت شخص دیگری هم نقش اساسی داشته است.

جدای از آنکه آیا واقعا هاشمی در لحظه آخر این تصمیم را گرفت و یا از مدتها پیش برایش برنامه‌ریزی کرده بود باید پرسید رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام چگونه در ساعت ۱۷:۳۰ تصمیم گرفت و تقریبا یک ربع قبل از ساعت ۱۸ یعنی پایان زمان ثبت نام وارد وزارت کشور شد!

منزل هاشمی رفسنجانی در خیابان جماران قرار دارد و کسانی که با زندگی در تهران آشنایی دارند به خوبی می‌دانند تقریبا محال است که کسی بتواند ظرف مدت ۲۰ دقیقه در ساعات پرترافیک روز از جماران به خیابان فاطمی برسد.

جالب اینجاست ساعتی که هاشمی تلفن را زمین گذاشته و گفته است "بسم‌الله؛ برویم" زمان اوج ترافیک عصرگاهی در خیابان‌های منتهی به سه‌راه یاسر و جماران است و به هیچ‌وجه نمی‌توان در کمتر از ۴۵ دقیقه از شر این ترافیک خلاص شد.

حال باید دید هاشمی رفسنجانی و هیات همراهش با چه وسیله نقلیه‌ای توانسته‌اند در مدت کمتر از ۲۰ دقیقه خود را از خیابان جماران به خیابان فاطمی برسانند.

عکسی که پس از ۳۱ سال شناسایی شد

به گزارش بی باک به نقل از خبرآنلاین، پس از انتشار 18 عکس قدیمی از رزمندگان نوجوان و جوان جنگ ایران و عراق که سعید صادقی در فاصله سال‌های 1359 تا 1367 گرفته است، در یکی از آن‌ها چهره شهید عباس دهباشی شناسایی شد.

در تصویری جوانی دیده می‌شود که در حال انتقال یکی از مجروحان عملیات رمضان به پشت خط نبرد است. با انتشار این عکس که سعید صادقی آن را در 23 تیر 1361 گرفته است، حجت الاسلام حبیب دهباشی که در زمان عملیات رمضان تنها 6 سال داشته است، در باره عکس منتشر شده توضیح داد: «برادرم روحانی و از شاگردان مرحوم آیت الله مشکینی در قم بود که از ابتدای جنگ تا زمان شهادت بیشتر اوقاتش را در جبهه‌ها گذراند. در توضیحات عکس شما اگر چه او به عنوان امدادگر معرفی شده است، اما در واقع از مسئولان اطلاعات و عملیات لشکر 41 ثارالله به فرماندهی سردار حاج قاسم سلیمانی بود.»

او با تکیه بر گفته های همرزمان و هم سنگران شهید عباس دهباشی ادامه داد: « یکی از ویژگی‌های بارز برادرم آن بوده که هیچ گاه احساس خستگی نمی‌کرده و همیشه برای به دوش گرفتن کارها آمادگی داشته است. در طول جنگ هم زمانی که از شناسایی و طراحی عملیات فارغ می‌شد، به جای استراحت، در انجام کارهای دیگر کمک می‌کرد که این عکس هم نشان دهنده این روحیه اوست.»

حبیب دهباشی با بیان این که از مدت‌ها پیش در جستجوی سعید صادقی بوده است، گفت: «10 سال پیش برای اولین بار این عکس را در یک مجله دیدم و با این که خیلی دنبال عکاسش گشتم تا نسخه اصلی را از او بگیرم، راه به جایی نبردم. تا این که چند روز پیش یکی از دوستان زنگ زد و گفت عکاسی که تصویر برادرم را گرفته، دنبال ما می‌گردد؛ یعنی کسی که ما سال‌ها پی‌اش بودیم و پیدایش نکردیم، خودش ما را جستجو کرد و یافت.»


او درباره فعالیت‌های پیش از انقلاب شهید عباس دهباشی هم توضیح داد: «برادرم سال 55 از زابل به قم مهاجرت و تحصیل علوم دینی را شروع کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی، پل ارتباطی بین این شهر مقدس و زادگاهش بود. او سال 57 هم به دلیل فعالیت‌های اسلامی و انقلابی‌اش، دو ماه را در زندان سپری کرد و بعد از پیروزی نهضت، در دفاع از آرمان‌های امام و مردم همیشه ثابت قدم و فعال بود.»

حجت الاسلام دهباشی با اشاره به شهادت برادرش در عملیات والفجر مقدماتی گفت: «22 فروردین 62، روزی بود که این شهید به آرزویش رسید و در منطقه شرهانی مورد اصابت دشمن بعثی قرار گرفت و به دیدار معبود شتافت و پیکرش در روستای سدکی زابل در منطقه سیستان به خاک سپرده شد.»

توضیحات عزت‌الله انتظامی درباره همراهی با ‌مشایی در وزارت کشور

در نامه‌ای به مردم ایران عنوان شد
توضیحات عزت‌الله انتظامی درباره همراهی با ‌مشایی در وزارت کشور

استاد عزت الله انتظامی در نامه ای تلاش‌هایش برای ثبت بنیاد فرهنگی و هنری و چگونگی حضورش در وزارت کشور هنگام ثبت نام یکی از کاندیداها را شرح داد.

خبرگزاری فارس: توضیحات عزت‌الله انتظامی درباره همراهی با ‌مشایی در وزارت کشور

به گزارش خبرگزاری فارس، آقای بازیگر که مدتی است برای ثبت بنیاد فرهنگی و هنری تلاش می کند و هنوز به نتیجه ای نرسیده است در نامه ای که در اختیار خبرگزاری ها قرار داد از فعالیت هایش برای ثبت این بنیاد و چگونگی حضورش در وزارت کشور در هنگام ثبت نام یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری شرح داد.

متن کامل نامه به شرح ذیل است:

پروردگارا کمک کن بتوانم حرف دلم را بزنم...

برای مردم سرزمینم...

من عزت الله انتظامی هستم

شنبه 21 اردیبهشت ماه 1392 ساعت 3 بعدازظهر بود که از دفتر ریاست جمهوری به من اطلاع دادند « آماده باشید ماشین می آید دنبالتان». خوشحال شدم. ماه ها برای ثبت بنیاد دویده بودم. چند روز قبل از مراسمِ اعطا نشانِ درجه یک هنری در بهمن ماه 1391 (که به علت بیماری نتوانستم در مراسم شرکت کنم) ما چند هنرمند منتخب را به دفتر ریاست جمهوری دعوت کردند تا از مزایای مادی و معنوی این نشان با خبرمان کنند. آنجا درخواست بنیاد فرهنگی و هنری را مطرح کردم. چند روز بعد آقای رییس جمهور نامه فوری زدند به وزرا مربوطه فرهنگ و ارشاد و کار... مدتی گذشت... نتیجه ای حاصل نشد. ناچار فکر کردم دست به دامن آقای مهندس مشایی شوم. هفته ی قبل به ایشان پیغام داده بودم که واجب العرضم و برای مذاکرات باید خدمت برسم. فورا لباس پوشیدم. چیزی نگذشته بود که خبر دادند ماشین آمده. با سرعت رفتم پایین. شخصی که در مسیر مرتب با بی سیم صحبت می کرد به کسی که آن طرف خط بود گفت "بله ایشان آمدند." حرکت کردیم. راننده چراغِ گردانِ قرمز رنگ را بالای ماشین قرار داد، با سرعت خیابان ها را طی می کرد و شخص بی سیم به دست هم مرتب خبر می داد که ما کجا هستیم و کی می رسیم. من جلوی ماشین پهلوی راننده نشسته بودم. مردم با حیرت نگاهم می کردند که مرا با این ماشین و با این سرعت کجا می برند! نزدیک کاخ ریاست جمهوری با بی سیم شماره، رنگِ ماشین و اسم سرنشینان را گفتند تا برای ورود هماهنگ شود. دستور دادند از درب خیابان ولی عصر داخل شویم. به جلوی ساختمان رسیدیم. محوطه پر از مردهای پیر و جوان و پلیس بود. مرا پیاده و بلافاصله سوار ماشین دیگری کردند. مدارک و اسناد موزه قیطریه و بنیاد را با خودم برده بودم، حتی برای آقای بی سیم به دست هم مطالب خودم را تعریف کردم. خیلی با محبت گفت "چیزی نیست. انشاالله همین امروز تمام میشود.ناگهان آقای مشایی سمت ماشین ما آمد شیشه ماشین را پایین کشیدم و گفتم مختصر عرضی دارم که به کمک شما احتیاج است. گفت با ما بیایید همین امروز انجام می دهم. آقای مشایی سوار ماشینِ بزرگِ سفید رنگی شد و ما بلافاصله پشت سر او حرکت کردیم. بالاخره بنیاد داشت ثبت می شد... دوندگی هایم به نتیجه میرسید و نگرانی هایم رفع میشد... «بنیاد فرهنگی و هنری عزت الله انتظامی»... ناگهان دیدم میدان فاطمی هستم... گلدسته های مسجد نور... ماشین با سرعت جلوی یک درب آهنین ایستاد. تازه فهمیدم اینجا وزارت کشور است! همه جا پراز پلیس بود. ماشین آقای مشایی جلوتر رفت. به محوطه که رسیدیم من را از راهروهای طولانی بردند... به جایی رسیدیم که مملو از جمعیت بود. آقای رییس جمهورو مشایی و عده ای دیگر، همه آنجا بودند. مرد جوانی آمد و مرا همراه خودش باز به راهروهای تودرتو دیگری برد. واقعا خسته شده بودم... مجبور بودم با عصا پا به پای او راه بروم. به سالن بزرگی رسیدیم. آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم و روی صندلیِ وسط نشستم. مردِ جوانِ همراهم گفت باید برویم جلوتر. گفتم نمی توانم از اینجا تکان بخورم. بهرحال او رفت و مرا تنها گذاشت. نمی دانستم آنجا چه خبر است فقط پر از سروصدا و آدم های جورواجور بود... کمی گذشت... درب سالن ناگهان باز شد و جمعیت حمله کرد داخل. صندلی ای که من روی آن نشسته بودم یک وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. با داد و فریاد من بالاخره دو سه نفر به دادم رسیدند. صندلی را درست کردند و من را روی آن نشاندند. جمعیت به داخل سالن هجوم برد. حیران مانده بودم چه کار کنم؟ ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس جمهور و چند نفر دیگر که همراه آنها بودند از روبرو به طرف من می آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین های عکاسی. آقای مشایی گفت «چی شده؟ یه خرده شاد باشین! » من حرفی نداشتم که بزنم. عکاس ها تند و تند عکس می گرفتند. عکسشان را که گرفتند محل را ترک کردند و من بازهمان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم. مرد جوان که آمد مرا ببرد خانه گفتم چه شد؟ گفت «امروز که دیگه نمیشه بعدا انشاالله اوراق و براتون میاریم»...

 

مردم سرزمینم!

من برای شما همیشه همان عزتم، همانی که از سیزده سالگی در تماشاخانه های لاله زار با تشویق های شما بزرگ شده ام... همانی که همراه شما با درد های ایران بسیار گریسته ام و با شادی هایش لبخند ها زده ام... برای شما من همیشه همان عزتم... بچه ای از سنگلج...

بنیاد فرهنگی و هنری یادگاری است از من برای جوانان و مردم سرزمینم... آرزومندم این میراث ماندگار را همراه شما بنا کنم...

عزت الله انتظامی

با نگاه کردن به این عکس، میزان استرس خود را محک بزنید!

با نگاه کردن به این عکس، میزان استرس خود را محک بزنید!

با نگاه کردن به این عکس، میزان استرس خود را محک بزنید!این عکس میزان استرس تان را نشان می دهد.در واقع هر چه میزان استرس شما بیشتر باشد حرکات بیشتری را در تصویر زیر می بینید.

شما می توانید با دیدن این عکس استرستان را کم کنید وبقیه عمرتان را با آسودگی خاطر و آرامش بیشتر سپری کنید.

از هند جگر خوار تا خوردن قلب یک سرباز

ارسال به 100 درجه کلوب دات کام
به گزارش شیعه آنلاین، یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ اسلام در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، خورده شدن جگر "حمزه" عموی پیامبر توسط "هند" همسر أبوسفیان بوده است.

هند که پدر و برادرش توسط حمزه به هلاکت رسیدند، کینه ای شدید از عموی پیامبر در دل داشت از همین رو با پاره کردن شکم وی خوردن جگرش، خواست انتقام خون پدر و برادرش را گرفته باشد.

این در حالی است که از سوی دیگر‌ تروریست های سوریه تاکنون بارها و بارها خود را فرزندان أبوسفیان،‌ یزید و بنی أمیه معرفی کرده اند.

با اتفاقی که روز گذشته در سوریه رخ داد، می توان بر ادعای تروریست های سوریه مبنی بر اینکه فرزندان أبوسفیان،‌ یزید و بنی أمیه هستند، مهر تأییدی گذاشت.
 

ماجرا از این قرار بود که روز گذشته یکی از سربازان ارتش سوریه به دست تروریست ها کشته شد. پس از کشته شدن وی، یکی از تروریست ها شکم او را شکافته و قلب وی را به صورت خام خورد.

تروریست ها فیلمی که حاوی تصاویر وحشیانه و ضد انسانی است از پاره کردن شکم و خورده شدن قلب سرباز کشته شده سوریه در فضای مجازی منتشر کرده و آن را یک پیروزی بزرگ برای خود علیه ارتش "بشار أسد" رئیس جمهور سوریه معرفی کردند.

مرکز عملیات ویژه نیروهای سایبری سپاه

این تصویر مربوط به یکی از مراکز محرمانه ویژه عملیات نیروهای سایبری سپاه است که در آن افراد در تیم های مختلف مشغول به انجام امور محوله هستند.

بعد از مصاحبه اخیر خبرنگار حامیان سپاه قدس با یکی از فرماندهان نیروی سایبری سپاه و منتشر شدن متن آن ،با پیگیری مداوم و هماهنگی مراجع مربوط موفق به کسب مجوز برای گرفتن تصویر بخشی از موقعیت عملیاتی  نیروهای ویژه دفاع سایبری و انتشار آن باشرایط خاص شدیم.

این تصویر مربوط به یکی از مراکز محرمانه ویژه عملیات دفاع سایبری سپاه است که در آن افراد در تیم های مختلف مشغول به انجام امور محوله هستند. نکته مهمی که در این سلسله مصاحبات نظر خبرنگار ما را جلب کرده است روحیه انقلابی بسیار قوی و رفتار متواضعانه نیروهای ویژه سایبری در برخورد با ایشان است.

برای تمامی این عزیزان سلامتی و توفیق در سایه توجهات حضرت ولی عصر (عج) آرزومندیم.

رهبر انقلاب در دیدار با هاشمی رفسنجانی به او چه می گوید؟

کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری تا روز شنبه فرصت دارند تا به شک و شبهه‌‌های موجود درباره حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری پایان دهند.نکته مهم در این میان، ادعای برخی ‌کاندیداها، مبنی بر دیدار با رهبر انقلاب و گفت‌وگو درباره کاندیداتوری خود با ایشان است.
کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری تا روز شنبه فرصت دارند تا به شک و شبهه‌‌های موجود درباره حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری پایان دهند، چرا که با پایان ‌نام‌‌نویسی کاندیداها در وزارت کشور، انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری وارد جدی‌ترین مراحل خود یعنی بررسی صلاحیت‌‌ها و برنامه‌ریزی برای تبلیغات انتخاباتی خواهد شد.

اما نکته مهم در این میان، ادعای برخی ‌کاندیداها، مبنی بر دیدار با رهبر انقلاب و گفت‌وگو درباره کاندیداتوری خود، با ایشان است. در روز‌‌های اخیر، دو رویکرد درباره دیدارهای برخی از کاندیداها، مبنی بر دیدار با رهبر انقلاب و گفت‌وگو با ایشان در مورد کاندیداتوری خود وجود دارد؛ 
رویکرد نخست، این گونه است که برخی ‌کاندیداها در دیدار با رهبر انقلاب، تصمیم خود برای کاندیداتوری را با ایشان در میان می‌گذارند و به قصد کسب فیض و استفاده از نصایح ایشان، فعالیت‌‌های انتخاباتی خود را آغاز می‌کنند؛ البته چنین رویکردی از گذشته تا کنون بوده و افرادی که قصد انجام کار مهمی را دارند، در گفت‌وگو با رهبر انقلاب، علما، مراجع، انسان‌‌های صالح و ... تصمیمشان را در میان می‌گذارند و از این افراد التماس دعا و راهنمایی و رهنمود کلی دارند. چنین افرادی نیز عموما رهنمود‌‌های کلی و عمومی می‌دهند و از امر و نهی برای ورود کاندیداها خودداری می‌کنند. 
رویکرد دوم که اتفاقا نقد اساسی به آن وارد است، ادعای برخی از کاندیداها برای دیدار با رهبر انقلاب و منوط و مشروط کردن کاندیداتوری خویش به نتیجه دیدار خود با ایشان است. این کاندیداهای احتمالی در گفته‌‌های خود این گونه به افکار عمومی القا می‌کنند که اگر پس از دیدار آنان با رهبری، ‌اعلام کاندیداتوری کردند، پس رهبر انقلاب با حضورشان در انتخابات موافقت کرده ‌و در صورتی هم که اعلام کاندیداتوری نکردند، به دلیل مخالفت رهبر انقلاب با حضور آنان در انتخابات بوده است. 
این در حالی است که برخی از کاندیداهای احتمالی که تمایل دارند در انتخابات شرکت کرده و ردای ریاست جمهوری را بر قامت خود ببینند، به دلایلی همچون رسیدن به این ارزیابی که مردم به آنان اقبال مناسبی ندارند، ‌فراهم نبودن شرایط جامعه و کشور برای ریاست جمهوری احتمالی آنان، ملاحظات شخصی و ... خود را کاندیدای انتخابات نکرده و رندانه این ‌حضور نیافتن خود را به مخالفت رهبر انقلاب با حضور آنان در انتخابات تفسیر کنند.
اما همگان می‌دانند، همان گونه که رهبر انقلاب بارها تصریح کرده‌اند که ‌نام کاندیدای خاصی را به مردم معرفی نکرده و نمی‌کنند و هیچ کس از زبان ایشان نخواهد شنید که به فردی خاصی رأی بدهند یا ندهند، همان گونه هم با نام، مخالف حضور کسی نخواهند شد و همچون همیشه در این زمینه توصیه و راهنمایی عمومی و کلی خواهند داد.طبیعی است که اگر کاندیداهای احتمالی همچون آیت الله هاشمی هم بنا به گفته خود با رهبر انقلاب دیدار کنند، جز رهنمود و توصیه مطلبی نخواهد شنید. رهبر انقلاب اگر چه به عنوان سکاندار نظام اسلامی ملاحظات و نکات بیشماری در مورد افراد و کاندیدای احتمالی دارند، اما مشی و سیره ایشان، همانگونه که خود گفته اند امر و نهی شخص خاص برای انتخاب شدن توسط مردم و یا برای کاندیدا شدن و نشدن نیست.لذا طبیعی است که آقای هاشمی هم حرفی بر خلاف این نخواهد شنید.
بنابراین، چنین کاری از سوی ‌کسانی که ‌با این رویکرد رهبری آشنا هستند، ‌جفا و ظلم ‌آشکار‌ به رهبری است و به همان اندازه این کار ‌‌آنان که ‌خود یا کاندیدای مورد نظرشان را کاندیدای رهبری می‌دانند، مطرود و مورد نکوهش است، افرادی هم که ‌حضور نیافتن خود را به مخالفت رهبری با حضور آنان تعبیر می‌کنند، نیز ‌نکوهیده و مورد سرزنش است.

این‌ها هم می خواهند رئیس جمهور شوند

نخستین روز ثبت نام کاندیداهای یاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در حالی به پایان رسید که به جز سه چهار چهره شناخته شده سایر ثبت نام کنندگان را کسی نمی شناخت. سلسله گزارش های تصویری «ابن‌ها هم می خواهند رئیس جمهور شوند» در پایان هر روز به پرتره نگاری افرادی می پردازد که خارج از دایره سیاست قرار دارند و با سوداری ریاست جمهوری در وزارت کشور حاضر شدند.

 

 


مشایی: احمدی‌نژاد اینقدر از من تعریف کرد پدر مرا در آورد!

روزنامه ایران: مشایی در ادامه افزود: «امروز معدل ثروت و سواد ایرانی های مقیم آمریکا از شهروندان آمریکایی بالاتر است و ما این ظرفیت را فعال کرده ایم. ولی یک نشریه ای که تنها 10000تیراژ دارد و پول چاپش را هم از دولت می گیرد این ارتباط مفید را نهی می کند و به ما اتهام می زند که 88 میلیارد تومان هزینه همایش ایرانیان مقیم خارج کرده ایم و در صحن علنی مجلس گفتند در هتل مشروب خورده ایم و در باشگاه رقصیده ایم! که حتی کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس پس از پیگیری ها نتوانست هزینه ها و این اتهامات را اثبات کند و حتی خجالت کشید این گزارش را منتشر کند. هزینه این همایش 2میلیارد و 800میلیون تومان بود و 1800 نفر آمدند که همگی جزء سرمایه داران بزرگ و نخبگان علمی جهان بودند و استقبال خوبی از پیشنهادات ما کردند. یکی از این شرکت کنندگان 3میلیارد و 100میلیون تومان تجهیزات آزمایشگاهی به دانشگاه های کشورمان هدیه کرد که البته این مسائل مادی نتیجه کوچکی در کنار پیروزی های سیاسی و علمی ما در این همایش و ارتباط بود.»




براساس این گزارش یکی از شرکت کنندگان که تحت تاثیر سخنان مهندس مشایی قرار گرفته بود سخنرانی وی را قطع کرد و گفت: آقای مشایی اگر بخواهید انتقادی به دکتر احمدی نژاد بکنید چه می گویید؟ که مهندس مشایی در جواب ایشان گفت: «اگر بخواهم انتقاد کنم در میان این همه مزایایی که ایشان داشته اند سوء استفاده رسانه ای خواهد شد ولی یک انتقاد به خاطر شما می کنم؛ این آقای احمدی نژاد از بس از من تعریف کرد پدر مرا درآورد!»

به احمدی‌نژاد گفتم مشایی آبرویت را می‌برد

حجت الاسلام مهدی طائب فرمانده قرارگاه عمار در همایش "اراده‌های حماسه‌ساز" که پیش از ظهر امروز پنجشنبه در حسینیه فاطمه الزهرا (س) ‌برگزار شد، با بیان اینکه ما هرچه تلاش کنیم، نمی‌توانیم به درون دشمن جامعیت اطلاعاتی پیدا کنیم، اظهار داشت: دلیل اول این است که دشمنان در حکومت دیرینه‌تر از ما هستند‌ ولی سازماندهی جمهوری اسلامی عمر 34 ساله دارد‌.

وی ادامه داد: عمر حکومت در اروپا و آمریکا حداقل 400 سال است و حکومت 800 ساله نیز دارند و در واقع در مورد قواعد حکومت‌داری که اصل اول آن حفاظت از اطلاعات و پنهان‌کاری است، آنها حداقل 400 سال است که تجربه کرده‌اند و آسیب‌هایی که از در این مسیر دیده‌اند را جمع‌آوری کرده و به اوج پنهان‌کاری رسیده‌اند، ‌ولی کشور ما دیرینگی نفوذ و شیوه‌های نفوذ و جمع‌آوری اطلاعات را نمی‌داند اما آنها این شیوه‌ها را می‌دانند. یک مسئله ما را نسبت به جمع‌آوری اطلاعات به عقب می‌برد و آن دیرینگی است.

حجت الاسلام طائب با بیان اینکه مسئله عدم امکان بهره‌وری راز مجموعه‌ای است که دشمنان از آن بهره می‌برند، اظهار داشت : یکی از راه‌های جمع‌آوری اطلاعات نفوذ است و نفوذ در میان ما برای دشمن کاری ندارد، به طور مثال یک نفر کنار ما 20 سال نماز شب می‌خواند؛‌ این بنده خدایی که کنار دست رئیس جمهور ماست و آرام آرام جایگاه نایب خاص امام زمان(عج) را اشغال می‌کند، از نماز شب‌ها و روزه‌هایی که هیچ کدام از ما نمی‌توانستیم انجام دهیم، به این جایگاه رسیده است.

وی با بیان اینکه نفوذ بین ما راحت است، افزود: ولی نفوذ کردن توسط ما بین دشمنان سخت است چراکه ما شراب خوردن دروغین نداریم لذا به طور طبیعی نمی‌توانیم به جامعیت اطلاعاتی دست پیدا کنیم. فصل اول در توان دفاع داشتن اطلاعات است.

فرمانده قرارگاه عمار با طرح این پرسش که این نقیصه یعنی جامعیت اطلاعاتی را باید از کجا برطرف کنیم، افزود: خداوند به ما فرموده است که بجنگ در حالی که دست یابی اطلاعاتی ‌ما به مواضعی که خودش گذاشته، مسدود است. 

وی ادامه داد: امروز در بحث مذاکره با آمریکا بسیاری از افراد پیشنهاد مذاکره می‌دهند اما زمانی که می‌خواهیم مذاکره کنیم، اگر بدانیم تصمیم آنها چیست، می‌تواند مفید باشد ولی اگر ندانی که آنها چه تصمیمی برای تو دارند، سرکار هستی. قرآن نقیصه اطلاعاتی ما را برطرف کرده است و فرموده که کافران به دنبال یک لحظه غفلت می‌گردند لذا اگر این را یک لحظه از گوش خود بیرون نیاورید، می‌توانید مانند مقام معظم رهبری که فرمود "ما مشت آهنین را از زیر دستکش مخملی می‌بینیم"، باشید. 

حجت الاسلام طائب با اشاره به اینکه ما حق یک لحظه غفلت را نداریم، گفت: اگر در میدان نبرد تشخیص سلاح مناسب را ندهید، شکست می‌خورید و سلاح مناسب بستگی به شناخت نوع هجوم دشمن دارد.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید کرد: اولین، قوی‌ترین و اصلی‌ترین سلاح دشمن برای زدن ما سلاح نرم است و توپ و تانک ابزار اسلحه اصلی هستند؛ اگر بخواهیم جایی را تسخیر کنیم، یک راه با ابزار سخت و راه دیگری عمل کردن بر روی فکر طرف مقابل است که تا منطقه را دو دستی تقدیم تو کند‌.

وی افزود: در زمان انقلاب در سازمان مجاهدین اسلحه وجود داشت و افرادی از اسلحه‌ها استفاده می‌کردند و آنها از امام اجازه می‌گرفتند که ما از اسلحه استفاده کنیم ولی امام راحل اجازه استفاده از سلاح را ندادند تا اینکه امام پیروز شد و گارد جاویدان دست انقلابیون افتاد؛ در اوراقی که به دست نیروهای انقلابی افتاد، یک سند در آن بود که از گارد شاهنشاهی خواسته شده بود تا عواملی از ساواک به نیروهای ساواکی تیراندازی کنند چراکه نیروهای گارد انگیزه خود را از دست داده بودند لذا این یک وسیله جنگ نرم بود. 

حجت‌الاسلام طائب افزود: نتیجه جنگ سخت ممکن است تسخیر باشد ولی بازمانده‌ها کسانی هستند که خانواده‌های آنها کشته شده‌اند و تا قیام قیامت آنها با شما مشکل دارند‌، درواقع جنگ سخت به پیروزی می‌رسد اما ماندگاری ندارد.

این تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید کرد: جنگ نرم بر ذهن طرف مقابل تاثیرگذاری دارد به گونه‌ای که طرف مقابل با اختیار خود زمین را خالی می‌کند؛ فرمانده کل قوای ما خداوند است و طی سالیان متمادی ائمه آن را به ولی فقیه داده‌اند اما فرمانده کل قوای طرف مقابل و طاغوت بزرگ در این عالم شیطان است؛ اولین نبرد اردوگاه حزب‌الله و حزب شیطان در بهشت بین آدم و شیطان اتفاق افتاد و شیطان با جنگ نرم آدم را وادار کرد تا با پای خود از بهشت بیرون بیاید.

حجت‌الاسلام طائب با اشاره به اینکه مذاکره دنبال گام شیطان رفتن است، افزود: خداوند می‌فرماید که دنبال گام شیطان نرو، یعنی گفته می‌شود با آمریکا مذاکره نکنید لذا اگر طرف مقابل گفت که در این مذاکره منافعی وجود دارد، در حقیقت آن طرف می‌گوید این آقایی که گفته مذاکره نکن، می‌خواهد ما به منافع نرسیم.

وی ادامه داد: دشمن ابتدا دروغ را راست‌نما جلوه می‌دهد و بعد آن را تکرار می‌کند تا بنیان باورهای شما را شل کند و آخر یک دروغ بزرگ می‌گوید. 

فرمانده قرارگاه عمار افزود: بدترین حالت در عملیات نرم زمانی است که نیروهای شما اعتماد را از دست می‌دهند.

وی با اشاره به نامگذاری سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی خطاب به حاضران جلسه گفت: آیا تا بحال بر روی حماسه تحقیق کرده‌اید؟ آیا جهاد حماسه است یا حماسه یک پله از جهاد بالاتر است؛ حماسه یعنی بهره‌بردن از استعدادها خارج از قواعد تعریف شده اما تعریف جهاد این است که اگر 20 نفر جلوی 200 نفر ایستادگی کردند، در واقع مجاهد هستند بنابراین در حماسه عدد نداریم به طور مثال در کربلا 73 نفر جلوی 30 هزار نفر ایستادند ولی کربلا صد در صد موفق بود و یک سرسوزن شکست نخورد چرا‌که امام حسین (ع) در کربلا حماسه آفرید.

حجت‌الاسلام طائب با طرح این پرسش که کجا انسان بایدحماسه‌سازی کند، افزود: حماسه یعنی استعدادها خارج از قواعد تعریف شده استفاده شود و زمانی که تهدید بالایی را می‌بینید، باید از آن استفاده کنید. حماسه سیاسی یعنی دشمن طرحی ریخته و چون بین مرگ و زندگی گیر کرده، می‌خواهد به هر قیمتی شد رهبری شما بر جهان را بشکند لذا دشمن به دنبال شکستن رهبری در جهان است، چون ما در راستای گرفتن رهبری جهان هستیم و مقام معظم رهبری نیز فرمودند "ما در پیچ بزرگ تاریخ هستیم".

وی ادامه داد: حضرت مهدی (عج) زمانی ظهور می‌کند که دنیا را هرج و مرج فراگرفته است ولی یک نقطه ثبات وجود دارد؛ گفته‌ می‌شود که شکست سوریه باید اتفاق بیافتد چون آنجا سفیانی وجود دارد و سفیانی باید شکست بخورد. نیروی خط مقدمی که سوریه با آن می‌جنگد، القاعده است که بنیان القاعده مکه است و اگر القاعده در سوریه پیروز شود، آیا مکه قدرت می‌گیرد؟ امام زمان(عج) کنار مکه ظهور می‌کند ولی اگر او بیاید، باید مکه تضعیف شده باشد یا قدرت گرفته باشد؟ پس مشاهده کنید که دشمن شما را به کجا رسانده است.

حجت الاسلام طائب با اشاره به انتخابات آتی ریاست جمهوری گفت: در این انتخابات چه شورای شهر و چه انتخابات ریاست جمهوری دشمنان قصد دارند که روی باورهای ما کار کنند؛ گاهی گفته‌ایم که فتنه‌گران و جریان اصلاحات با جریان انحرافی از یک مبدا و آبشخور دستور می‌گیرند ولی کسی باور نکرد؛ ما خوشحال نیستیم که آقای احمدی‌نژاد هر جایی می‌رود، از او استقبال نمی‌شود. آقای احمدی نژاد خدمت و کار زیادی کرده است و سال گذشته من به وی گفتم که "‌آقای مشایی را از خود دور کن، چون تو آبرو داری و به درد جریان اصولگرا‌، حزب‌الله و کشور می‌خوری و این فرد آبروی تو را می‌برد‌"‌. امروز ثمر آن را می‌بینید. 

فرمانده قرارگاه عمار افزود: شیطنت‌هایی می‌کنند که بگویند اصولگرایان نتوانستند مملکت را اداره کنند و به باد می‌دهند لذا گاهی چندان حرف می‌زنیم که انگار هیچ خدمتی از جریان اصولگرایی نشده است؛ دقت کنید که ما سرباز عملیات جنگ نرم دشمن نشویم.

این تحلیل گر مسائل سیاسی تصریح کرد: می‌خواهند امروز از جریان اصولگرا سلب اعتماد کنند ولی راه مقابله این است که اولاً سرباز عملیات جنگ نرم دشمن نشویم و دوم اینکه نقاط مثبت‌ها را بگوییم؛ امروز آنها می‌خواهند بین جریان اصولگرا تشتت ایجاد کنند.

حجت الاسلام طائب افزود: کشورهایی که در آن بیداری اسلامی رخ داده، این وضعیت از آنها قابل بازگشت نیست و استکبار تسلط خود را از دست داده است و تلاش می‌کند که هرج و مرج ایجاد کند و این هرج و مرج آمریکا را فرا می‌گیرد لذا دنیا فرو‌می‌پاشد و کسی که باید پاسخگو باشد، جمهوری اسلامی است اما جمهوری اسلامی اگر گندم از خارج وارد کند، نمی‌تواند بار دنیا را بکشد.

وی در پایان با بیان اینکه حماسه اقتصادی بعد از حماسه سیاسی است، خاطرنشان کرد: دشمن می‌خواهد حماسه سیاسی اتفاق نیافتد.


تنها نظامی که مقام معظم رهبری به او اقتدا کرد

شهید علی اکبر شیرودی عاشق انقلاب و ولایت بود و همواره سعی می‌کرد پیوند مستحکم بین ارتش و روحانیت برقرار کند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد. شیرودی عاشق پرواز بود، او برای پیروزی و نبرد علیه دشمن زمان را نمی‌شناخت و شبانه روز برای پیشبرد اهداف جنگی تلاش می‌کرد.

سرتیپ امیر طاعتی از همرزمان شهید شیرودی نقل می کند که شهادت شهید شیرودی یک روندی داشت و این روند از شهادت شهید کشوری شروع شد. وقتی که شهید کشوری پیکرش سوخت و شهید شد، ما به همراه شهید شیرودی به آنجا رفتیم. شهید شیرودی در کنار پیکر سوخته ی شهید کشوری می گفت: "من بدون تو چگونه زندگی کنم، چرا مرا تنها گذاشتی، تو مرشد و الگوی من بودی."
از همان زمان بود که شهید شیرودی شروع به شهید شدن کرد. در واقع او همیشه آماده ی شهادت بود و به گونه ای عملیات می کرد که همه از او می ترسیدند و به تعبیر حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی او مالک اشتر زمان بود.
مقام معظم رهبری در مورد او می گوید: "او تنها نظامی ای بود که در نماز به او اقتدا کردم". در واقع شهید شیرودی یک عارف وارسته بود و همواره می گفت: "من وهمرزمانم برای اسلام می جنگیم نه چیز دیگر".
برای دریافت تصویرسازی در ابعاد بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
 
بسیاری از صاحبنظران جنگ‌های هوایی او را نامدارترین خلبان جهان نامیدند چنان که شهید فلاحی می‌گوید: "او غیرممکن را ممکن ساخت و کسی بود که وقتی خبر شهادتش رابه امام(ره) دادم یک ربع به فکر فرو رفتند و حضرت امام در مورد همه شهدا می گفت خدا آنها را بیامرزد ولی در مورد شیرودی گفت او آمرزیده است."
او با بیش از ۲۵۰۰ ساعت بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بیش از ۴۰ بار سانحه و بیش از ۳۰۰ مورد اصابت گلوله بر هلیکوپترش باز هم سرسختانه جنگید.
وی بارها هنگام پرواز می گفت: وقتی که پرواز می کنم حالتی دارم همانند یک نفرعاشق که به طرف معشوق خود می رود. هرلحظه فکر می کنم که به معشوق خودم نزدیک تر می شوم و به آن آرزوی قلبی که دارم می رسم ولی وقتی برمی گردم هرچند که پروازم موفقیت آمیزبوده باشد باز مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز آنطوریکه باید خالص نشدم تا مورد قبول دعوت خدا قرار بگیرم.
 
آخرین عرصه ی عشق بازی او عملیات بازی دراز بود. او که در آغاز جنگ درجه ستوانیاری داشت به خاطر شجاعت و رشادت هایی که در طول جنگ از خود نشان داده بود ظرف هفت ماه به درجه ستوان سومی، ستوان دومی و ستوان اولی و بالاخره به درجه سروانی ارتقا یافت. پیوسته بر پشتیبانی مردمی تاکید داشت و می گفت: "با پشتیبانی مردم و روحیه ای که به ما دادند و ایمانی که داشتیم جنگیدیم و توانستیم پیروز شویم." با همین روحیه راهی آخرین پرواز جنگی شد.
شهید شیرودی با نجات یافتن از ۳۶۰ خطر مرگ سرانجام در آخرین پرواز خود در هشتم اردبیهشت ۱۳۶۰در منطقه بازی دراز هنگامی که عراق لشکر ۲۵۰ تانک و پشتیبانی توپخانه و خمپاره‌انداز و چند فروند جنگده روسی و فرانسوی را برای باز پس‌گیری ذهاب گسیل داشت به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله‌های تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.

شهیدی که پیکرش به دستور صدام دو نیمه شد

 عاشق پرواز بود و با توجه به مسئولیت‌های مهمی که به عهده داشت هرگز از فعالیت‌های پروازی دور نشد و جرات و جسارت در پروازهای عملیاتی از وی استادی ماهر و برجسته ساخته بود.

سرلشکر خلبان شهید سید علی اقبالی دوگاهه هفتم مهرماه 1328 در محله دوگاهه پایین‌بازار رودبار در خانواده‌ مذهبی و متدین به دنیا آمد.

وی یکی از جوان‌ترین استاد خلبان شکاری در عملیات 140 فروندی بود و در آغاز جنگ، لیدر دسته پروازی چهار فروندی به شمار می‌رفت.

شهید سید علی اقبالی‌دوگاهه در یکم آبان‌ماه 1359 زمانی که لیدر یک دسته دو فروندی هواپیمای اف-5 را به عهده داشت، در یک ماموریت برون‌مرزی با هدف بمباران یکی از سایت‌های راداری موصل به همراه همرزم خلبانش از زمین برخاست و پس از رسیدن به منطقه و عدم مشاهده هدف بلافاصله به سمت هدف ثانویه که پادگان العقره در حوالی پایگاه هوایی کرکوک عراق و ایران بود، تغییر مسیر داد و در ساعت تعیین شده روی هدف ظاهر شد و در پایان این عملیات موفقیت‌آمیز، رادار راهبردی دشمن پرنده آهنین شهید اقبالی را نشانه رفت و هواپیمای وی به شدت مورد اصابت موشک قرار گرفت.

پرنده زخمی که خلبان جوان آن را به زحمت به 30 کیلومتری شرق موصل نزدیک مرز ایران رسانده بود، سقوط کرد و شهید اقبالی دوگاهه با چتر نجات هواپیما را ترک کرد و به اسارت دشمن بعثی درآمد.

خلبان جوان و دلیر ایران‌زمین بیشتر تلمبه‌خانه‌ها و نیروگاه‌های برق عراق را از کار انداخته بود و طرح‌های عملیاتی وی موجب شده بود تا صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد به همین منظور صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود و صدام لعین دستور داد پس از دستگیری اقبالی بدنش را به دو نیمه تبدیل کردند و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد.

شهید اقبالی دوگاهه توسط عناصر مزدور رژیم بعث عراق با بی‌رحمانه‌ترین وضعیت به شهادت رسید، این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشی بی‌شرمانه برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک، تا سال‌ها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری می‌کرد و در مدت 22 سال هیچ‌گونه اطلاعی از سرنوشت وی موجود نبود تا اینکه در خرداد سال 1370 طبق گزارش‌های موجود عملیاتی و اطلاعاتی و نامه ارسالی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی مبنی بر شهادت ایشان و اظهارات دیگر اسرای آزاد شده و خلبانان اسیر عراقی، شهادت خلبان علی اقبالی دوگاهه محرز شد.

دشمن بعثی عراق بخشی از پیکر مطهر شهید اقبالی دوگاهه را در گورستان محافظیه نینوا در جوار و بخش دیگر را در قبرستان زبیر شهر موصل به خاک سپرده بود که با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین و کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی به همراه دیگر خلبانان شهید نیروی هوایی در پنجم مرداد سال 81 پس از 22 سال دوری از وطن در بین حزن و اندوه یاران و همرزمان به میهن اسلامی بازگشت و در بهشت زهرا (س) تهران کنار دیگر همرزمان شهیدش آرام گرفت.