نامه سرگشاده سردبیر خبر شبکه افلاک به ضرغامی

سید شهاب پورهاشمیان؛ … جناب آقای ضرغامی… از زمانی که مدیر کل صدا و سیمای مرکز لرستان در این استان پا گذاشت پنج سال می گذرد. عملکرد ایشان در شاخصه های مختلف شاهد کوچکترین پیشرفتی در صدا و سیمای لرستان نبوده ایم بلکه…. روز سه شنبه هجدهم آبان ماه سردبیر بخش خبری ساعت 23 شبکه افلاک بودم و به دلیل حجم بالای کاری متوجه نزدیک شدن زمان پخش خبر و عدم حضور گوینده در استودیو نشدم. زمانی متوجه این مسئله شدم که تنها 7 دقیقه به پخش خبر…    

اشاره لرنا: این مطلب نامه اعتراض آمیز سید شهاب پورهاشمیان سردبیر خبر شبکه افلاک و مدیرمسئول هفته نامه شهاب آسمانی است که برای لرنا ایمیل شده است. بدیهی است لرنا از انتشار پاسخ مدیرکل محترم دریغ نخواهد کرد، هرچند صدا و سیما به امثال لرنا نیازی ندارد!   گاهی انتشار اینگونه مطالب برای روشن شدن افکار عمومی مفید است، و صدالبته صدا و سیمای استان لرستان و شخص مدیرکل مثل هر سازمان یا مدیری دیگر نیازمند نقد جدی هستند.

——————————————————————
متن کامل نامه

ریاست محترم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
برادر ارزشی جناب آقای مهندس ضرغامی

سلام علیکم

با احترام به عرض می رساند از زمانی که مدیر کل صدا و سیمای مرکز لرستان در این استان پا گذاشت پنج سال می گذرد.

با بر رسی اجمالی عملکرد ایشان در شاخصه های مختلف برنامه ای در این پنج سال به راحتی می توان دریافت نه این که در این سالها شاهد کوچکترین پیشرفتی در صدا و سیمای مرکز لرستان نبوده ایم بلکه در برخی شاخصه های مهم از جمله عملکرد معاونت اطلاعات و اخبار می توان شاهد افت عملکرد بوده ایم.

تاثیر منفی این عملکرد ضعیف آن شد که سال های اخیر، گرایش بیش از پیش مردم نقاط مختلف لرستان را به برنامه های متنوع ماهواره ای شاهد هستیم.

اینجانب روز سه شنبه هجدهم آبان ماه امسال سردبیر بخش خبری ساعت 23 شبکه افلاک بودم و به دلیل حجم بالای کاری متوجه نزدیک شدن زمان پخش خبر و عدم حضور گوینده در استودیو نشدم. زمانی متوجه این مسئله شدم که تنها 7 دقیقه به پخش خبر مانده بود. در تماس با گوینده متوجه شدم که ایشان در بستر بیماری است و ضمناً فراموش کرده اند کسی را به عنوان جانشین خود معرفی کرده و یا به واحد اطلاع دهند.

از آنجه که همواره معتقدم یک سردبیر خبر باید توانایی خدمت در هر بخش از محل خدمتی خود را داشته باشند و باید یک گزارشگر و گوینده نیز باشد، بدون درنگ با مدیر خبر تماس گرفته و موضوع را با ایشان در میان گذاشتم و تأکید کردم نگران نباشید، خودم خبر را می خوانم.

این شد که خبرهای ساعت 23 شبکه افلاک را با چند توپوق و همچنین وارونه خواندن چند کلمه اجرا کردم و بدین وسیله نگذاشتم 15 دقیقه سیاهی و یا تصویر و موسیقی بی جا و بی موقع از شبکه افلاک پخش شود.

نهایتاً در بدترین شرایط پخش این بخش خبری ممکن بود باعث بد جلوه دادن سلیقه مدیران شبکه افلاک در انتخاب یک گوینده نامسلط و یا حتی بی سواد شود ولی در هر صورت در آن شرایط به تشخیص منِ سردبیر این گونه پخش خبر بهتر از پخش نشدن آن بود.

در هر صورت خبر پخش شد و شکر خدا کسی هم گلایه نکرد جز مدیر کلی که به جای تقدیر از بنده(که آبروی خود را به خاطر حفظ آبروی شبکه و استان به خطر انداختم و نگذاشتم خودروی خبر از جاده شبکه افلاک منحرف شده وسقوط کند) اینجانب را مورد خشم و غضب خود و در اختیار امور اداری مرکز قرار داد.

این نخستین باری نیست که کسی از گزند نیش های بی امان مدیر کل صدا و سیمای مرکز لرستان در امان نمی ماند.

درج توبیخ های بیشمار و پی در پی در پرونده پرسنلی کارکنان صدا و سیمای مرکز لرستان گویای این حقیقت است.

متأسفانه این شخص محترم! بارها و بارها به دلایل نامعقول و مختلف و با بهانه جویی های متفاوت به دنبال تنبیه و تحقیر کارکنان زبان بسته! مرکز لرستان بوده و آنها را با کلمات زشت و ناپسند که در شأن مدیران رسانه ملی نیست خطاب قرار داده است.

اینجانب وظیفه خود دانستم موضوع را برای تنویر افکار مدیران سازمان به جنابعالی اطلاع دهم.

بنابراین از جنابعالی به عنوان رئیس رسانه ملی تقاضا دارم در اسرع وقت موضوع را رسیدگی کرده و نتیجه را نیز برای تنویر افکار عمومی در اختیار دیگر رسانه ها قرار دهید.

گفتنی است این موضوع در جلسه نمایندگان دفتر پژوهش ها و اسناد نهاد ریاست جمهوری که برای بررسی وضعیت اجتماعی ، پژوهشی و فرهنگی استان و زمینه سازی برای سفر سوم هیأت دولت، به لرستان سفر کرده بودند در میان گذاشتم و پیگیری موضوع را از طریق دفتر ریاست محترم جمهوری خواستار شدم.

اینجانب در معیت مدیر مسئول محترم هفته نامه صدای ملت در این جلسه به عنوان نمایندگان رسانه های استان حضور داشتیم. 

                                                                                                                با تشکر

                                                                                                                سید شهاب پورهاشمیان

سردبیر بخش خبری 23 شبکه افلاک

دستور خاتمی به استانداران سابق برای انتخابات مجلس نهم

سید محمد خاتمی با فراخواندن استانداران دوران اصلاحات دستور فعالیت آنان را برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی صادر کرد. سید محمد خاتمی در دیداری که با برخی از استانداران دوران اصلاحات داشته ضمن تاکید بر انسجام اصلاح طلبان گفته است: من امیدوارم تا 6-5 ماه آینده برای اصلاح طلبان تغییراتی در فضای سیاسی کشور بوجود آید… برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی فعال شده و به شناسایی،جذب و و چینش لیست های پیشنهادی خود در استان ها اقدام نمایند    

شمال نیوز: سید محمد خاتمی با فراخواندن استانداران دوران اصلاحات دستور فعالیت آنان را برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی صادر کرده است.

به گزارش جوان آنلاین،سید محمد خاتمی در دیداری که با برخی از استانداران دوران اصلاحات داشته ضمن تاکید بر انسجام اصلاح طلبان گفته است:من امیدوارم تا 6-5 ماه آینده برای اصلاح طلبان تغییراتی در فضای سیاسی کشور بوجود آید.

وی همچنین به استانداران خود گفته است که برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی فعال شده و به شناسایی،جذب و و چینش لیست های پیشنهادی خود در استان ها اقدام نمایند.

خاتمی با باین اینکه اصلاح طلبان باید با ظرفیت بالا در این انتخابات شرکت کنند تصریح کرده که فرصت خوبی دراین انتخابات برای اصلاح طلبان نهفته است.

وزیر دفاع در خرم آباد: صنایع دفاع دورود را فعال می کنیم

رئیس جمهور در سفر اول خود در ورزشگاه تختی دورود به مردم قول داد در راستای تمرکز زدایی، واحدهایی از صنایع دفاع از تهران به دورود منتقل شود و این در سفر اول تصویب نیز شد. اما با عاطل ماندن این مصوبه در سفر دوم،  راه اندازی صنعت واگن سازی به صنایع دفاعی دورود مطرح و تصویب گردید. اینک  سردار احمد وحیدی وزیر دفاع در مراسم چهلم شهدای پاسدار لرستان: در حال حاضر صنایع دفاع دورود کارهای نسبتا کمی انجام میدهد بدنبال این هستیم که ماموریتهای بیشتری را به آن واگذار کنیم. امیدوارم با اتمام مذاکرات صنعت واگن سازی در صنایع دفاعی دورود راه اندازی شود.  

سردار احمد وحیدی در حاشیه مراسم بزرگداشت چهلمین روز شهادت شهدای پاسدار لرستان در گفتگو با خبرنگار مهر در خرم آباد در مورد وضعیت صنایع زرهی بنی هاشم شهرستان دورود عنوان کرد: در حال حاضر این صنعت کارهای نسبتا کمی انجام می دهد که بدنبال این هستیم فعالیت های بیشتری را به آن واگذار کنیم.

وی تصریح کرد: با توجه به مصوبه دور دوم سفر هیئت دولت برای انتقال فعالیتهای جدید به این صنعت پیگیر هستیم که ماموریت های جدیدی به صنایع دفاعی دورود محول شود.

وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح کشور در مورد انتقال صنعت واگن سازی به صنایع دفاعی دورود نیز عنوان کرد: مذاکرات لازم در این زمینه با وزارت راه در حال پیگیری است.

سردار وحیدی ابراز امیدواری کرد که با اتمام مذاکرات در این زمینه صنعت واگن سازی در صنایع دفاعی دورود راه اندازی شود.

در سفر دور دوم هیئت دولت به لرستان مصوب شده است تا یکی از صنایع دفاعی با توجه به امکاناتی که وجود دارد به صنایع دفاعی شهرستان دورود منتقل شود که این مصوبه هنوز اجرایی نشده است.

تزریق موادمخدر به همین راحتی در گوشه کنار شهر! + عکس

این عکس ها توسط عکاس خبرآنلاین دراطراف میدان شوش تهران گرفته شده که صحنه های فجیع تر آن دراین گزارش نیامده است.

این عکس ها توسط عکاس خبرآنلاین دراطراف میدان شوش تهران گرفته شده که صحنه های فجیع تر آن دراین گزارش نیامده است.

بازداشت کارمند ارشد دانشگاه به اتهام جمع آوری تصاویر مستهجن

کارآگاهان نیویورکی در قراری ساختگی مرد ۶۲ ساله ای را به اتهام داشتن تصاویر مستهجن بچه های کم سن و سال بازداشت کردند.

کارآگاهان نیویورکی در قراری ساختگی مرد ۶۲ ساله ای را به اتهام داشتن تصاویر مستهجن بچه های کم سن و سال بازداشت کردند.

کارمند دانشگاهی در نیویورک به اتهام جمع آوری تصاویر مستهجن از بچه های کم سن و سال بازداشت و رسما متهم شد.

کارآگاهان پلیس توانستند با قرار ساختگی دیوید واتسون ۶۲ ساله را در یک متل در حومه نیویورک بدام اندازند.

ژانت دیفیور دادستان منطقه وسچستر در اظهاراتی عنوان کرد با جستجوی خانه و اتومبیل مظنون تصاویر زیادی از کودکان کم سن وسال در حالات زشت بدست آمد.

دانشگاه پیس در بیانیه ای اعلام کرد حکم اخراج دیوید واتسون با کارگزینی داده شده است و منتظر انجام مراحل قانونی در این رابطه است.

بر اساس این اعلامیه دیوید مدیر امور فرهنگی دانشگاه بوده که بمدت ۸ سال در این دانشگاه مشغول کار بوده است.

وی همچنین مسوول برگزاری نمایشگاه های فرهنگی و هنری از طرف دانشگاه بوده است.

جان پاپالاردو وکیل مظنون گفته موکلش قراری رسمی را برای نشان دادن برخی تصاویر هنری تنظیم کرده بود که بعد از رفتن سر قرار متوجه می شود آنها پلیس هستند.

به گفته وکیل تصاویر در حدی نبوده که آنها را مستهجن و غیر قانونی نامید و مظنون به گفته وکیلش تا کنون با کاربر کم سن و سال در اینترنت چت نکرده است اما پلیس می گوید مظنون با آرشیو مقادیر زیادی از تصاویر مستهجن بچه های کم سن و سال مجرم بوده و باید محاکمه گردد.

دادگاه در منطقه وسچستر با برگزاری جلسه ای کوتاه تفهیم اتهام نموده و با قرار ۵ هزار دلاری به قید ضمانت مظنون را آزاد کرده است.

کارآگاه پرونده با ایجاد ارتباط در محیط چت با دیوید واتسون به وی پیشنهاد مبادله تصاویر کودکان را داد و با هم قراری صوری در متل المزفورد گذاشتند. هنگام قرار گذاشتن با کارآگاه واتسون اظهار علاقه کرده که دوست دارد تصاویر بچه های کم سن و سال را داشته باشد.

عامل جنایت سعادت آباد امروز محاکمه می شود

صبح امروزـ یکشنبه ـ عامل جنایت خونین در میدان کاج سعادت آباد در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان مقابل قاضی این شعبه و ۴ مستشار قرار خواهد گرفت.

صبح امروزـ یکشنبه ـ عامل جنایت خونین در میدان کاج سعادت آباد در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان مقابل قاضی این شعبه و ۴ مستشار قرار خواهد گرفت.

ابعاد این جنایت هنوز پس از گذشت چند هفته در رسانه های مختلف تحلیل و ارزیابی می شود و به دلیل موج رسانه ای که این جنایت به دنبال داشته است، پرونده به دستور رئیس قوه قضاییه به صورت ویژه و خارج از نوبت در شعبه ۷۱ دادگاه کیفری به ریاست قاضی عزیزمحمدی بازگشایی خواهد شد.

به گزارش «جام جم»، روز ۶ آبان عابران عبوری در میدان کاج سعادت آباد به یکباره مشاهده کردند که فردی چاقو به دست با حمله ور شدن به سوی مرد جوانی که پیراهن قرمزرنگ به تن داشت او را با ضربات متعدد چاقو نقش زمین کرد و در حالی که این فرد بشدت دچار خونریزی شده بود، مرد ضارب تهدید می کرد هرکس به او نزدیک شود نیز مورد حمله قرار خواهد گرفت.

در پی این ماجرا و تماس با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰، ۲ مامور انتظامی به محل حادثه اعزام شدند اما در ماجرا مداخله نکردند تا مضروب به مدت ۴۵ دقیقه در برابر چشم ماموران پلیس و مردم بر اثر خونریزی از حال برود و بیهوش شود.

سرانجام مرد ضارب دستگیر شد و فرد مجروح به بیمارستانی که در آن نزدیکی قرار داشت انتقال یافت، اما شدت جراحات به حدی بود که تلاش پزشکان بی نتیجه ماند و مرد مجروح به علت شدت خونریزی جان خود را از دست داد.

قصور پلیس

در پی این حادثه انتقادهای فراوانی از سوی مردم حاضر در محل مطرح شد که عنوان می کردند پلیس در این حادثه کوتاهی کرده است و با بازبینی فیلم های تهیه شده توسط تلفن های همراه ۲ مامور پلیس نیز بازداشت شدند.

سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در واکنش به این رویداد اعلام کرد: ماموران پلیس حاضر در حادثه سعادت آباد تنبیه می شوند تا با احساس مسئولیت بیشتری در ماموریتها حاضر شوند. به همین دلیل ، پرونده این دو مامور در بازرسی نیروی انتظامی درحال پیگیری است.

سردار حسین ساجدی نیا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ نیز درخصوص این حادثه به «جام جم» گفت: در این حادثه مردم فقط نظاره گر حادثه بودند و متاسفانه برخی با لبخندی که به صورت دارند تنها از صحنه فیلمبرداری می کنند و اورژانس نیز دیر در محل حادثه حاضر شد، با این حال، پس از حادثه دستور بازداشت ۲ پلیس اعزامی به محل صادر شده است تا از آنها تحقیق لازم انجام شود.

پس از اظهارات فرمانده نیروی انتظامی کشور و رئیس پلیس تهران، این بار نوبت کمیسیون امنیت مجلس شورای اسلامی بود تا با فراخوان مسوولان نیروی انتظامی و اورژانس در ارتباط با این حادثه تحقیق کند.

متعاقب این تحقیقات و موج گسترده احساسات مردم که با مشاهده فیلم این جنایت بشدت تحت تاثیر قرار گرفته بودند، آیت الله لاریجانی، رئیس قوه قضاییه دستور ویژه رسیدگی به پرونده را صادر کرد و پس از اعتراف عامل جنایت در شعبه ۷ بازپرسی دادسرای جنایی و صدور کیفرخواست و قرار مجرمیت، پرونده به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و صبح امروز (یکشنبه) عامل این جنایت پای میز محاکمه قرار خواهد گرفت تا محاکمه شود.

انگیزه عشقی

با دستگیری این متهم وی در همان ابتدای تحقیقات با اعتراف به جنایت عنوان کرد، هیچ دفاعی از خود ندارد و آماده دریافت حکم مرگ خود است. وی گفت: «من بازیچه دست زنی قرار گرفتم که با فریب و حیله اموال مرا صاحب شده و با به زندان انداختن من قصد ازدواج با مقتول را داشته است.» متهم خاطرنشان کرد که به قصد انتقام مرتکب جنایت شده و رقیب عشقی خود را کشته است.

در پی این اظهارات مشخص شد این جنایت به دلیل علاقه قاتل و مقتول به زنی به نام سعیده رخ داده است و این زن چند سال پیش و پس از آشنایی با یعقوب (عامل جنایت) از همسر اول خود جدا شده است تا با قاتل ازدواج کند و پس از اختلاف مالی با یعقوب و شکایت این فرد زندانی شده و پس از آزادی زمانی که متوجه می شود سعیده، قصد ازدواج با مقتول را دارد، او را به میدان کاج دعوت کرده و سپس با ۱۳ ضربه چاقو او را به قتل می رساند.

گفت وگو با سعیده الف، زن مظنون حادثه سعادت آباد

من هیچ رابطه ای با قاتل نداشتم. «مهدی» فقط برای من همیشه مزاحمت ایجاد می کرد، بیشتر وقت ها از من اخاذی و زورگیری می کرد و تاکنون هشت بار از وی شکایت کرده ام و چون می دانست من نه پدری دارم و نه مادری و برادری به زور هم که شده به خاطر دارایی ام می خواست با من ازدواج کند ولی من به هیچ وجه حاضر به ازدواج با یک فردی که تعادل روحی و روانی نداشت، نبودم.

خودتان را به طور کامل برای ما معرفی کنید؟

من «سعیده- الف» ۳۲ساله و دارای تحصیلات فوق لیسانس در رشته حسابداری هستم و شغلم مدیر مشاوران املاک در سعادت آباد بود.

به چه جرمی در پلیس آگاهی بازداشت شده اید؟

به اتهام معاونت در قتل در پلیس آگاهی بازداشت هستم.

نسبت شما با قاتل و مقتول چیست؟

من به عنوان مدیر دفتر مشاور املاکی بودم که مدتی کوتاه قاتل و چند ماهی نیز مقتول در آنجا مشغول به کار بودند.

چه رابطه ای بین شما و قاتل وجود داشت؟

من هیچ رابطه ای با قاتل نداشتم. «مهدی» فقط برای من همیشه مزاحمت ایجاد می کرد، بیشتر وقت ها از من اخاذی و زورگیری می کرد و تاکنون هشت بار از وی شکایت کرده ام و چون می دانست من نه پدری دارم و نه مادری و برادری به زور هم که شده به خاطر دارایی ام می خواست با من ازدواج کند ولی من به هیچ وجه حاضر به ازدواج با یک فردی که تعادل روحی و روانی نداشت، نبودم.

آشنایی شما با قاتل از کجا شروع شد و چند سال است که وی را می شناسید؟

جریان از جایی شروع شد که بنده یک دفتر املاک مسکن در خیابان علامه جنوبی سعادت آباد داشتم و قاتل نیز مشاور مدیر دفتر یکی از آژانس های مسکن در محدوده سعادت آباد بود.

اواخر اردیبهشت ماه پیش من آمد و تقاضای کار در دفترم را کرد و من هم به دلیل سابقه کاری اش وی را استخدام کردم. چندی نگذشت که «مهدی» پیش من آمد و گفت که مادرش به دلیل ناراحتی قلبی در بیمارستان بستری شده است و نیاز به پول دارد و از من خواست که به او پول قرض دهم. من هم برای همدردی با وی مقدار پولی را که تقاضا کرده بود به وی دادم.

دوباره چند روز بعد عنوان کرد که برادرش معتاد است و می خواهد وی را در یک کمپ درمان اعتیاد بستری کند و نیاز به پول دارد و در این رابطه شماره مدیر کمپ درمانی را به من داد و با تماسی که با مدیر کمپ گرفتم موضوع برای من روشن شد و به اتفاق مهدی و برادرش به کمپ رفتیم و برادرش را بستری کردیم.

در این زمینه حدود ۸۰۰ - ۷۰۰ هزار تومان پول پرداخت کردم که بعد از مدتی فهمیدم سرم کلاه رفته است. چون هزینه درمان اعتیاد حدود ۱۰۰هزار تومان بوده است.

البته این پایان پول گرفتن ها نبود، بلکه به بهانه های دیگری از من پول می گرفت و درصورتی که به وی پول نمی دادم مرا مورد آزار و اذیت قرار می داد و کتکم می زد.

در ادامه مجبور شدم پس از دو ماه یعنی اوایل تیرماه از دست وی فرار کنم و جای دیگری را در سعادت آباد اجاره کنم و شبانه اثاثیه دفترم را به دفتر جدید منتقل کردم و نخستین روزی که قصد چینش وسایل دفتر را با کمک همکارانم داشتم، «مهدی» با یک چوب بلند به دفتر آمد و شروع به شکستن شیشه در و پنجره و میز و وسایل کرد.

حتی شخصی که قصد وساطت داشت را مورد آسیب قرار داد و در تماس با پلیس ۱۱۰ مهدی بازداشت شد و مصدوم را به بیمارستان انتقال دادیم که چند روز بعد فهمیدم که «مهدی» به زندان رفته است.

ولی مشکل به اینجا ختم نشد، بلکه وی پس از ۲۰روز با پرداخت جریمه و دیه از زندان آزاد شد.

حدود یک ماه بعد وقتی در دفترم را قفل کردم و قصد داشتم سوار خودرو شوم یکدفعه دیدم «مهدی» از پشت دیواری بیرون پرید و دست به کیفم انداخت و قصد داشت کیفم را با خود ببرد. در دست دیگرش نیز یک استکان شکسته بود و مدام می خواست با آن استکان مرا مجروح کند.

من مقاومت می کردم اما او به زور سوار خودرو شد و با تهدید به وسیله استکان شکسته من را تا آزادراه کرج، حوالی وردآورد برد و به من گفت که از خودرو پیاده شوم و خودش پشت فرمان بنشیند. من هم از فرصت استفاده کردم و پا به فرار گذاشتم که «مهدی» نیز به دنبال من می دوید. در آن صحنه یک نفر مرا از دست این دیوانه نجات داد.

طی این سه سال مرتب در اضطراب بودم و از دست تهدیدها و باج گیری این فرد آسایش نداشتم. حتی چندین بار از وی چاقو خورده ام و چندین بار نیز چون که می دانست داخل کیفم پول است، کیفم را می دزدید و فرار می کرد. در این رابطه تاکنون هشت بار از وی شکایت کرده ام.

همین شش، هفت ماه پیش به دلیل ضرب و شتم عمدی از وی در کلانتری شکایت کردم و خودش نیز اعتراف به ضرب و شتم کرد و به دروغ عنوان داشت که با من رابطه داشته است که به دلیل اظهاراتش پنج ماه زندان افتاد و مدام از زندان به من زنگ می زد که رضایت دهم و می گفت: «در زندان کلی خلافکار شده ام. اگر بیایم بیرون سرت را زیر آب می کنم.» و من در جواب گفتم از دستت فرار می کنم.

بعضی اوقات زنگ می زد خواهش می کرد و بعضی وقت ها هم زنگ می زد و تهدیدم می کرد، حتی چند روزی که مانده بود از زندان آزاد شود به پای مادرش افتادم و خواهش و تمنا کردم، کاری کند تا «مهدی» به سمت من نیاید، چون می ترسیدم بیاید و مرا بکشد!

چند روز بعد ساعت ۱۰ شب «مهدی» از زندان آزاد شد و به من زنگ زد و با ترس و لرز سریع باتری تلفن همراه خود را درآوردم و به دلیل ترس شدید از وی تمامی چراغ های منزلم را خاموش کردم ولی مهدی ول کن ماجرا نبود و مرتب به شماره منزلم زنگ می زد و شماره ها برای اطراف کرج بود. من هم سریع وسایلم را جمع کردم و به خواهرم زنگ زدم و به اتفاق هم به شمال فرار کردیم.

فردای آن شب دوباره مدام تماس گرفت که درنهایت مجبور شدم تلفن را جواب بدهم. «مهدی» پشت تلفن اظهار داشت که سرش به سنگ خورده است و دیگر نمی خواهد اذیتم کند و قصد آدم شدن دارد. کلی از من معذرت خواهی کرد. پشت تلفن لحن صحبت هایش بسیار خوب شده بود و من با خیال راحت بعد از چند روز به تهران (چند روز قبل از قتل) برگشتم.

وقتی به محل کارم رفتم از کرج تماس گرفت و گفت یک کمکی به وی کنم تا دوباره شروع به کار کند و خرج زندگی اش را دربیاورد؛ تقاضای پول کرد. روز بعد (چهار روز قبل از قتل) زنگ زد و گفت: «بیا فرحزاد و برایم پول بیار»، من که خیلی از «مهدی» می ترسیدم به او گفتم تو بیا پول ها را ببر که او هم نیامد و از گرفتن پول منصرف شد.

سه یا چهار روز قبل از قتل، من با یزدان بودم که متوجه شدم «مهدی» به یزدان زنگ زد و درباره من پرسید که چرا از من خواستگاری کرده است و بسیار عصبانی بود و بعد از پایان تماس به گوشی تلفن همراه من زنگ زد و مرتب تهدیدم می کرد.

نحوه آشنایی شما با یزدان چگونه بود؟

دو ماه قبل از حادثه، یزدان به دفتر آمد تا یک منزل مبله اجاره کند و برای تنظیم قولنامه به همراه مشاورانم به دفترم آمد.

با هم در رابطه با اجاره و ودیعه مشغول صحبت شدیم و به توافق رسیدیم و یزدان کارت شناسایی اش که عکس کارت ملی بود به من داد و حدود یک ساعت ما را معطل کرد و به بهانه اینکه یکی از آشنایانش در حال انتقال پول و چک به دفتر است. بعد از حدود یک ساعت و نیم قرار شد یزدان فردا پول را بیاورد و قرارداد را امضا کنیم.

فردا هر چقدر به وی زنگ زدم جوابگوی تماسم بشود تا اینکه بعد از یکی، دو هفته دوباره به دفترم آمد و عنوان کرد آن آپارتمان را نمی خواهد و کارت شناسایی اش را گرفت و رفت و دوباره پس از چند روز به بهانه اجاره یک آپارتمان دیگر آمد و به من گفت که در یک آژانس کرایه خودرو مشغول به کار است و درباره کار مسکن پرسید و از من خواست که استخدامش کنم. «یزدان» از اوایل مهرماه در دفتر من مشغول به کار شد و در طول چند روز رابطه اش را با من خیلی نزدیک و خوب کرد و به من پیشنهاد ازدواج داد. من هم قبول نکردم.

رابطه مان یک رابطه کاری بود ولی یزدان هم ول کن من نبود و عنوان می کرد که مهر من در دلش نشسته و خواستار ازدواج با من است.

مهدی (قاتل) از کجا به رابطه شما و مقتول (یزدان) پی برد؟

«مهدی» که برای دیدن من به دفترم مراجعه کرده بود از آبدارچی سئوال کرده بود و قضیه خواستگاری «یزدان» را فهمیده بود.

واکنش مهدی پس از فهمیدن این موضوع چه بود؟

«مهدی» به یزدان زنگ زده و گفته بود که لقمه بزرگتر از دهانش برندارد و برای یزدان خط و نشان می کشید که پایش را از این ماجرا بیرون بکشد.

پاسخ «یزدان» به «مهدی» چه بوده است؟

«یزدان» هم کوتاه نمی آمد و «مهدی» را تهدید می کرد و حتی یک بار هم چند نفر را برای کتک زدن «مهدی» به جلوی دفتر فرستاده بود.

«مهدی» و «یزدان» چند روز با هم درگیر بودند؟

حدود سه، چهار روزی با یکدیگر ارتباط تلفنی داشتند و مدام همدیگر را تهدید می کردند.

پاسخ شما به تماس های «مهدی» و «یزدان» چه بود؟

من در جواب به «مهدی» زیر بار رابطه با یزدان نمی رفتم و می گفتم به هیچ وجه قصد ازدواج با «یزدان» را ندارم و از مهدی خواهش می کردم که این قضیه را فیصله دهد ولی او گوش نمی کرد، یزدان هم از خر شیطان پایین نمی آمد و به من می گفت من گازاشک آور دارم که هشت متر پخش می شود و به هر کسی بزنم روی زمین می خوابد، مهدی که هیچ، بزرگتر از مهدی هم دوام آن را نمی آورد.

چرا موضوع را با پلیس مطرح نکردید؟

روز چهارم آبان ماه جاری به اتفاق یزدان به دادسرای ناحیه ۱۸ سعادت آباد رفتم و از «مهدی» شکایت کردم و شکواییه را به کلانتری بردم و هنگامی که قصد داشتم شاهدان را به کلانتری ببرم، پیامکی برایم آمد که عنوان شده بود مهدی با یک قبضه قمه مقابل کلانتری منتظر است تا تو را بکشد!

با خواندن این پیامک سریع از کلانتری خارج شدم و خودم را در منزلم پنهان کردم.

روز قبل از قتل چه اتفاقاتی افتاد؟

مهدی به من زنگ می زد و تهدیدم می کرد و مهدی و یزدان با یکدیگر در ارتباط بودند و به طور مستمر یکدیگر را تهدید می کردند و فحش می دادند و برای هم خط و نشان می کشیدند.

به نظر شما چه عواملی باعث شعله ور شدن این درگیری و قتل شد؟

شب آخر من با یزدان بودم و یزدان مرتب به «مهدی» می گفت که من این خانم را دوست دارم و قصد ازدواج با او را دارم. باید مادر بچه های من بشود و خیلی از من تعریف کرد و با این کارها و حرف ها باعث تحریک و جنون «مهدی» شد.

از قتل یزدان چگونه مطلع شدی؟

روز حادثه من خانه بودم و از فرط نگرانی و خستگی خوابیده بودم. ساعت سه ظهر از خواب بیدار شدم و هنگامی که گوشی ام را برداشتم دیدم که ۴۲ تماس از دست رفته داشتم و مشاوران و کارکنان دفتر به من زنگ زده اند که در این رابطه با یکی از مشاوران تماس گرفتم و ایشان گفت که «مهدی»، «یزدان» را به قتل رسانده است. من اول باور نکردم تا اینکه گوشی را برادر یزدان برداشت و پشت تلفن سر من داد می کشید.

آنجا از حال رفتم و وقتی که به هوش آمدم وسایلم را جمع کردم و به خانه خواهرم فرار کردم تا اینکه از اداره آگاهی تماس گرفتند و برای تحقیقات من را احضار کردند.

شما چرا فرار کردید، مگر شما هم دخالتی در قتل داشتید؟

نه، من هیچ دخالتی در این قتل نداشتم، فقط خیلی ترسیده بودم.

چه دفاعی از خودت داری؟

خیلی ناراحتم که این درگیری منجر به کشته شدن «یزدان» شد و این حادثه برای من خیلی خیلی تلخ بود و من هیچ دخالتی در این درگیری نداشتم. نمی خواستم این حادثه بسیار فجیع اتفاق بیفتد.

قراردادن عکس های دخترخاله در فیس بوک

جوان ۲۲ ساله ای در تهران که از دخترخاله اش خواستگاری کرده بود، پس از شنیدن جواب منفی از سوی وی، عکس های دخترخاله اش را روی فیس بوک گذاشت.

جوان ۲۲ ساله ای در تهران که از دخترخاله اش خواستگاری کرده بود، پس از شنیدن جواب منفی از سوی وی، عکس های دخترخاله اش را روی فیس بوک گذاشت.

به گزارش «جام جم»، یکم شهریورماه سال جاری دختر جوانی به نام پروین با مراجعه به کلانتری ۱۲۳ نیاوران، مأموران پلیس را در جریان سرقت کیفش از سوی یک موتورسوار قرار داد.

وی در این باره به مأموران گفت: در حوالی میدان نیاوران داخل خودرو نشسته بودم که ناگهان یک جوان که چهره اش مشخص نبود با باز کردن در جلوی خودرو از روی صندلی کنار من اقدام به سرقت کیف دستی ام کرد و متواری شد.بعد از اعلام شکایت، پرونده برای رسیدگی به پایگاه یکم پلیس آگاهی ارجاع شد.

در حالی که تحقیقات روی پرونده در مراحل مقدماتی قرار داشت دختر جوان به پایگاه پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرد و با اعلام پیدا شدن کیف دستی اش، موضوع را به کارآگاهان اطلاع داد، اما این پایان ماجرا نبود، زیرا این دختر جوان چند روز بعد بار دیگر به پایگاه یکم پلیس آگاهی مراجعه کرد و به کارآگاهان گفت: از طریق دوستانم متوجه شدم در سایت فیس بوک صفحه ای به نامم ایجاد شده و تمامی عکس های خصوصی ام به همراه مشخصات، آدرس، تلفن و ... در آن درج شده است و در آن صفحه نسبت های خلاف اخلاقی دروغ به من داده شده است.

کارآگاهان پایگاه یکم با شنیدن اظهارات این دختر جوان، تحقیقات روی این پرونده را از سر گرفتند.

دختر جوان در تحقیقات تکمیلی به کارآگاهان گفت: تمامی عکس هایی که از من در سایت فیس بوک قرار داده شده است، از عکس هایی است که از گوشی تلفن همراهم استخراج شده و این کار قطعا از سوی همان کیف قاپی صورت گرفته است که چندی پیش اقدام به سرقت کیف دستی ام کرده بود، زیرا گوشی تلفن همراهم نیز در داخل کیف قرار داشت و بعد از پیدا شدن کیف، این گوشی در داخل آن بود.

با بیان این مطالب کارآگاهان پایگاه یکم تحقیقات و بررسی های خود را ادامه دادند؛ از سوی دیگر دختر جوان در پاسخ به این سؤال پلیس که آیا به شخص یا اشخاصی مظنون هستید؟

به کارآگاهان گفت: چندی پیش پسرخاله ام از من خواستگاری کرد، ولی با توجه به شناختی که از او داشتم، به او پاسخ منفی دادم؛ فکر می کنم که او از من کینه به دل گرفته و شاید او این کار را انجام داده باشد.

با این اظهارات، کارآگاهان هم که احتمال دادند این کار می تواند از سوی پسرخاله شاکیه و با انگیزه انتقام انجام شده باشد، با راهنمایی دختر جوان پسرخاله اش به نام علیرضا (۲۲ساله) در خیابان آفریقا (جردن) دستگیر و به پایگاه یکم پلیس آگاهی منتقل شد.

کارآگاهان پایگاه یکم در هنگام دستگیری وی، در بازرسی از منزل علیرضا تعدادی از مدارک متعلق به دختر جوان را که در ماجرای کیف قاپی به سرقت رفته بود، کشف کردند.

با کشف این مدارک، علیرضا پس از انتقال به پایگاه یکم به این عمل مجرمانه اعتراف کرد و گفت: پس از شنیدن جواب منفی از سوی دخترخاله ام تصمیم گرفتم تا با این کار آبرویش را ببرم.

از این رو پس از تعقیب وی، کیفش را از داخل خودرو سرقت کرده و بعد از خارج کردن عکس های کاملا خصوصی و خانوادگی اش از گوشی تلفن همراه، دوباره به طریقی کیف را به او بازگردانده و با استفاده از عکس ها، آدرس و مشخصاتش، صفحه ای در سایت فیس بوک ایجاد کردم، اما هیچگاه فکر نمی کردم پلیس مرا شناسایی و دستگیر کند.

سرهنگ علی اکبرپور، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: در حال حاضر با تکمیل تحقیقات و اعترافات صریح متهم، پرونده جهت صدور دستور قضایی در اختیار مقام محترم قضایی قرار گرفته است.

یادداشت...یادداشت

ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم درگذشتگان حادثه انفجارپادگان امام علی(ع) خرم اباد 

پنج شنبه همین هفته مراسم چهلم این عزیزان برگزار می شود امیداست  همیشه  بتوانیم  

ادامه دهنده  راه شهدای عزیزمان باشیم وبااین اتفاق  مشخص شددرشهادت هنوز بازاست 

خداوندمهربان غریق رحمتشان کند روحشان شاد

دادستان عمومی و انقلاب تهران از صدور احکام قطعی چهار متهم فتنه

دادستان عمومی و انقلاب تهران از صدور احکام قطعی چهار متهم فتنه پس از انتخابات خبر داد.

به گزارش خبرنگار واحد مرکزی خبر ، عباس جعفری دولت آبادی در حاشیه مراسم معارفه سرپرست جدید دادسرای ناحیه چهار رسالت در جمع خبرنگاران گفت: این احکام مربوط به عماد الدین باقی، زید آبادی، عباس ابوطالبی و خانم مفیدی است.

وی افزود: حداقل حکم این محکومان حوادث پس انتخابات زندان است.

ارزان ترین تلفن همراه

ارزانترین تلفن همراهی که تاکنون عرضه شده است به قیمت تنها 99 پنس برابر با قیمت یک قرص نان در انگلیس به فروش رفت.

به گزارش خبرگزاری مهر، زمانی که اولین تلفنهای همراه در سال 1980 در ابعاد یک آجر وارد بازار شدند تنها مدیران قادر بودند با پرداخت هزاران پوند آن را خریداری کنند و با خرید چنین دستگاهی وزن موقعیت اجتماعی خود را سنگین تر کنند.

در حالی که امروز تمام مردم دنیا می توانند تلفنهای همراه اقتصادی و ارزان را خریداری کنند در روزهای اخیر تلفن همراهی در انگلیس عرضه شده است که به قیمت تنها یک قرص نان به فروش می رسد.

چارلز دانستون بنیانگذار و رئیس شرکت Carphone Warehouse اعلام کرد که این شرکت ارزانترین موبایلی را که تاکنون به فروش رفته با قیمت تنها 99 پنس (کمتر از یک پوند) در معرض فروش گذاشته است.

براساس گزارش تلگراف، وی در این خصوص توضیح داد: "این ارزانترین تلفن همراهی است که ما هرگز فروخته ایم. این تلفن همراه یک مدل از محصولات شرکت آلکاتل است که Alcatel OT-209 نام دارد."

هرچند قیمت دستگاه این تلفن همراه 99 پنس است اما کاربر در زمان خرید باید 10 پوند پرداخت کند. درحقیقت این تلفن همراه پیش پرداختی است و این مبلغ اضافی به خریدار امکان ارسال 300 متن را می دهد.

Alcatel OT 209 در دو رنگ نقره ای و سیاه عرضه می شود. وزن این تلفن همراه 65 گرم است. رادیو اف. ام و چند بازی ساده تنها امکانات جانبی این دستگاه است.

باتری این تلفن همراه 400 ساعت در حالت آماده به کار شارژ می ماند. مهمترین خصوصیت این موبایل داشتن دکمه های مجزا و واضح و نمایشگر درخشان است که به کاربر اجازه می دهد به راحتی متنهای اس. ام. اس را تایپ کند.

Alcatel OT 209 از امکاناتی از قبیل دوربین، کارت حافظه، پخش کننده MP3 و اتصالات بلوتوث، وای- فای و نسل سوم برخوردار نیست.

ساخت هتل ۱۵طبقه چینی در شش روز!

فکر می کنید برای ساخت یک هتل ۱۵ طبقه با عایق حرارتی و صوتی که می تواند تا ۹ ریشتر زلزله را تحمل کند، چقدر زمان لازم است؟ در شانگهای که تنها طی مدت شش روز این هتل ساخته و مورد بهره برداری قرار گرفته است! البته لازم به ذکر است که زیرسازی این بنا از قبل آماده بوده است. اما باز هم کار خارق العاده ای صورت گرفته است.

تیم سازنده این بنا برای دست یابی به چنین رکوردی در چندین شیفت کاری و به صورت شبانه روزی مشغول به فعالیت بوده اند. در ساخت این هتل تا حد ممکن از مصالح پیش ساخته استفاده شده و همین باعث گردیده تا میزان ضایعات مصالح ساختمانی تقریبا به یک درصد کاهش یابد.