مرد اعدامی پس از ۲۴ ساعت زنده شد

به گزارش جام جم، صبح چهارشنبه یک مرد زندانی که به اتهام حمل و نگهداری یک کیلو شیشه سه سال پیش بازداشت و به مجازات مرگ محکوم شده بود، از سلول مخصوص نگهداری محکومان به مرگ به محوطه زندان منتقل شد.

مرد محکوم با دیدن طناب دار، لرزه بر اندامش افتاد، قدم هایش یارای همراهی نداشت و می دانست تا دقایقی دیگر زندگی اش به پایان خواهد رسید.

قاضی اجرای احکام، حکم متهم را خواند. «علیرضا ـ م» به اتهام حمل و نگهداری یک کیلو شیشه در دادگاه انقلاب محاکمه و به مجازات مرگ محکوم شده است.

پس از تشریفات قانونی، طناب دار دور گردنش حلقه زد و مرد محکوم ۱۲ دقیقه بالای دار ماند. با پایین آوردن پیکر محکوم از طناب دار، پزشک مستقر در محل مرگ او را تائید کرد و با صورتجلسه ای که به امضای او، قاضی اجرای احکام و مسئولان زندان رسید، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد تا صبح روز بعد تحویل بستگانش شود.

صبح روز بعد یکی از کارگران سردخانه پزشکی قانونی در حال بیرون کشیدن اجساد و آماده کردن آنها برای تحویل به بستگانشان بوده که در یک لحظه با دیدن بخاری که مقابل بینی یکی از اجساد در زیر نایلون به وجود آمده بود، دچار وحشت شده و متوجه می شود، او همان مرد اعدامی است که هنوز نفس می کشد.

با اطلاع مسئولان پزشکی قانونی از این موضوع، بلافاصله اقدامات اولیه از سوی پزشکان این مرکز انجام و مرد اعدامی به بیمارستان امام علی(ع) بجنورد منتقل می شود.

زندگی دوباره

بنا بر این گزارش، مرد محکوم در بخش مراقبت های ویژه این بیمارستان بستری و مداوا شد و حال عمومی او رضایت بخش است.

یکی از پرستاران این بیمارستان به خبرنگار ما گفت: با انتقال مرد زندانی به بیمارستان، اقدامات درمانی آغاز شد و هر روز شرایط جسمی وی بهتر از روز قبل می شود.

یکی از بستگان مرد محکوم نیز به خبرنگار ما گفت: وقتی به ما اطلاع دادند علیرضا در زندان مجازات شده، خود را برای تحویل گرفتن جسد و برگزاری مراسم آماده می کردیم و وقتی برای تحویل گرفتن جسد به پزشکی قانونی رفتیم، باور نمی کردیم او بار دیگر زنده شده باشد و اکنون از این اتفاق بیش از همه دو دختر این فرد خوشحال هستند.

وی افزود: علیرضا هم اکنون در بیمارستان تحت نظر ماموران قرار دارد و ما منتظریم تا در این باره تعیین تکلیف شود.

سرانجام حکم چه خواهد شد؟

در ارتباط با سرانجام حکم مرد محکومی که ناباورانه زنده شده است، محمد عرفان، قاضی دیوان عدالت اداری گفت: حکم صادر شده از سوی دادگاه انقلاب، حکم مرگ بوده و اصالت رای مشخص است و در چنین مواردی حکم بار دیگر با بهبود مرد محکوم، اجرا خواهد شد.

عرفان افزود: در آیین نامه اجرایی مجازات، مصوبه سال ۱۳۸۲ در این زمینه توضیح داده شده و در آن آماده بودن محکوم علیه برای اجرای حکم مورد تاکید قرار گرفته و درباره این فرد نیز یکی از عوامل، داشتن حیات و درک و شعور هنگام اجرای حکم است و این گونه نیست که یک محکوم مثلا در کما باشد و حکم او اجرا شود؛ بلکه در چنین مواردی با مداوا و بهبود محکوم و تائید سلامت وی از سوی پزشک معتمد پزشکی قانونی، حکم قابل اجرا می شود.

این حقوقدان تصریح کرد: قانون مبارزه با مواد مخدر اصلاحیه سال ۱۳۸۹ نیز به تفصیل در ارتباط با میزان حمل و نگهداری مواد مخدر توضیح داده است و حمل و نگهداری بیش از ۳۰ گرم شیشه مجازات مرگ را به دنبال دارد که این مجازات شامل مرد اعدامی هم خواهد شد.

دولت جدید ایران کنفرانس ضد اسرائیل را لغو کرد

иран флагدفتر حسن روحانی، رئیس جمهور ایران در روز جمعه برگزاری کنفرانس ضد اسرائیلی را در تهران لغو کرد. به گزارش "آسوشیتد پرس"، این همایش سالانه در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد برگزار می شد. به گزارش وب سایت های خبری ایران ، وزارت امور خارجه ایران در باره لغو برگزاری این کنفرانس گفت که این همایش به سیاست دولت در جهت" تعامل با جهان" لطمه می زند. احمدی نژاد در اولین کنفرانس برگزار شده در سال 2005 اظهار داَشت که اسرائیل باید از روی زمین برانداخته شود. سپس او هولوکاست را " افسانه " اعلام کرد. در همین حال، یکی از سازمان دهندگانان همایش ضد اسرائیل لغو کنفرانس را "فاجعه " و "اشتباه بزرگ" خواند.

قاتل صیاد شیرازی بعداز 14 سال (زهره قائمی)

زهره قائمی که در سال 1378 مسئولیت عملیات ترور سپهبد شهید علی صیاد شیرازی را برعهده داشت یکی از منافقین به هلاکت رسیده در درگیری اخیر اردوگاه اشرف است.

جسد زهره قائمی

این زن خائن به ایران همراه با همکیشانش عمری را در بدبختی و جهنم خیانت به کشورش گذراند و در میان همفکران و حامیانش به  انتخاب ها، تصمیم ها و زندگی رقت انگیزش ، از جمله؛ شکنجه و تیر خلاص زدن به بسیجی ها افتخار می کرد و با وجود نوکری و مزدوری برای صدام و خنجر از پشت زدن به رزمندگان ایران در دوران دفاع مقدس، ادعا می کرد قهرمان مردم ایران است. پس از جنگ عراق و ایران، این زن و صدها زن دیگر در گروهک منافقین به صورت دسته جمعی به عقد مسعود رجوی در آمدند و اعلام کردند همه اعضای مونث و حتی فرزندان دختر اعضا، چه در عراق و چه در سایر کشورها متعلق به مسعود هستند و حق ندارند به جز او شخص دیگری را دوست داشته باشند. سازمان منافقین این موضوع را به عنوان یک اصل اساسی و با شعار انقلاب ایدئولویک مطرح کرد و به همه اعضای مذکر سازمان دستور داد همسران خود را طلاق دهند و به عقد مسعود در آورند.

زنان منافق

زهره قائمی هفته گذشته در درگیری با گروهی از اهالی حومه بغداد کشته شد و از زندگی کثیف و جهنمی اش در این دنیا نجات یافت.

او مسئول تیم ترور شهید صیاد شیرازی؛ قهرمان ملت ایران بود.

 

شهید صیاد شیرازی

قاتل شهید صیاد شیرازی به هلاکت رسید

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، این سرکرده گروهک تروریستی زمانی که جمعی از عراقی‌های خشمگین از محاکمه نشدن گروهک تروریستی منافقین به اردوگاه اشرف حمله کرده بودند و به همراه 19 عضو دیگر این گروهک به هلاکت رسید.
بر اساس این گزارش، معاون مریم رجوی که در حمله مردم به پادگان اشرف به کما رفته و در نهایت به هلاکت رسید، پیش از این نیز وی طی یک درگیری در سال 2009 با هلی‌کوپتر به بیمارستان ارتش آمریکا در بغداد منتقل شده و تحت درمان قرار گرفته بود.
بنا بر گزارشهای رسیده‌ در این درگیری‌ها پنج تن از اعضای منافقین به‌ نام‌های « محمد رضا بختیاری، امیر خیری، فرزین زمانی ، مهرداد رضازاده و مهرداد مسیری» نیز کشته شدند.

اما نامه ای که گوشه ای از شخصیت فریبکارانه زهره قائمی، معاون مریم رجوی را نمایان می کند.

خانم زهره قائمی شما تا کی می خواهید به این شیوه فریب کارانه سر نفرات شیره بمالید.
من این نامه را از کیلومترها دور از اشرف برای شما می نویسم. من این اواخر 8 سال تحت فرماندهی شما بودم. بعد از سرنگونی صدام (دیکتاتور) توانستم خودم را از آن حصار بسته آزاد کنم و به زندگی آزاد خودم رو بیاورم. نمیدانم شما در آن حصار بسته آزادی را لمس کرده اید. ولی من الان آزاد هستم و دارم آزادی را لمس می کنم. آزادی چه زیباست.

هدف از نامه نوشتن من برای شما؛

تا چه زمانی می خواهید نفراتی که در اردوگاه اشرف هستند را نگه دارید. فی الواقع مگر می شود، انسان، یک عنصر آگاه و پیچیده را تا آخر عمرش در یک محیط بسته نگه داشت. شما 18 سال مرا در یک محیط بسته در اردوگاه اشرف نگه داشتید. دور از جامعه و قطع ارتباط با بیرون از خود. بارها در نشست تناقضاتم را مطرح می کردم جوابی که به من می دادید عکس تناقضاتم بود و درواقع منتاقض تر می شدم و در درون خودم فرو می ریختم و تبدیل می شد به یک زاویه با شما. همیشه بحث های پوشال خودتان را به ما تحمیل می کردید و ما بایستی با گوش و چشمان بسته می پذیرفتیم. چون اگر نمی پذیرفتیم با عواقب بدی مواجه می شدیم.
خانم زهره قائمی شما تا کی می خواهید به این شیوه فریب کارانه سر نفرات شیره بمالید. شما فکر می کنید نفرات حاضر در نشست معنی و مفهوم کلماتی را که میگوئید نمی فهمند. آیا به درون این بچه ها مراجعه کردید که در درون آنها چه می گذرد.
دنیای تمدن به هرلحاظ در حال پیشرفت است. سازمان شما بهتر است بگویم شکنجه گاه شما کاری کرده که نفرات حاضر در اردوگاه مستمر در درون خودشان فرو روند و صدایشان به کسی نرسد. و فقط به سمت یک نقطه سمت و سو بگیرند. که فعلاً آن نقطه مخفی است و وجود خارجی ندارد.
بهتر است بگویم مریم مانده و حوضش. سازمان شما دم از آزادی مردم ایران می زند این شعار شما سراپا کذب است. چرا؟ چون خود من 18 سال کنار شما بودم نیروی شما بودم طی این 18 سال یکبار موفق نشدم با خانواده ام تماس بگیرم . نامه های زیادی برای خانواده ام مکتوب و ارسال کرده بودم.یک نامه طی این چندسال دست خانواده ام نرسیده بود. من که معنی و مفهوم آزادی را در کنار شما بعد از این همه سال فهم نکردم. چگونه انتظار دارید مردم را آزاد کنم. در اردوگاه که بودم حتی مجاز نبودم یک رادیو داشته باشم و خیلی از امکانات دیگر که باعث می شد با دنیای بیرون از خودم آشنا شوم. ولی بالعکس شما در اردوگاه کنار اتاق کارتان یک دیش ماهواره و امکانات دیگر داشتید. یکبار که رفته بودم مقر تخصصی از کنار اتاق کارتان رد می شدم پرده اتاق کار شما کاملاً کشیده نشده بود دیدم که شما تمایل به چه کانالهایی دارید. بماند در یک فرصت مناسب.
برای ما زندگی طلبی مرز سرخ بود و همیشه در نشست های سرکوب زیر تیغ بودیم. فی الواقع شما مبارزه می کردید؟ خیر. شما غرق زندگی طلبی بودید و به فکر آزادی مردم ایران نبودید. فقط به فکر سرمایه گذاری در خارج و منافع خودتان. راست گفتند عاقبت چپ روی به راست روی منتهی می شود.
بعد از سرنگونی صدام به چشم دیدیم. فی الواقع خانم رجوی معرفی شورای رهبری را بالای سن صفی تا تهران معرفی کرد. به مرور زمان این صف در فرقه شما ماده شد. من و امثال من در ادامه صف خودمان را به تهران رساندیم و بازهم مابقی را می رسانیم.
شما در نشست هایی که برگزار می کردید تأکید داشتید که سازمان برای هیچ فردی استثناء قائل نمی شود. اگر یادتان باشد بعد از سرنگونی صدام خانواده شما به ملاقات شما به اردوگاه اشرف آمدند.
تمام مقر بسیج شده بود از آشپزخانه گرفته تا شستن خیابانها و مقر و ... من با نفراتی که محفل داشتم به همدیگر می گفتیم چه خبر شده فرشته از آسمان نازل شده و یک سری زنها را جمع کرده بودید و پا لیس خانواده شما شده بودند. روزی که خانواده نفرات به ملاقات فرزندانشان می آمدند با آنها تنظیم رابطه خوبی نمی کردید. این تناقض شده بود در درون افراد و کسی جرأت بیان تناقض را نداشت. خیلی حرفها دارم به شما بزنم که بماند در یک فرصت مناسب. در نامه های بعدی هم برای شما و هم در رابطه با فرزانه RS شما در FM3 و زهرا گرابیان خواهم نوشت. بیچاره زهرا یک آر-پی-جی به آن زدید و آن را خلع مسئولیت کردید. احتمالاً در انقلاب مریم کم آورده بود.
لازم دیدم به یک نکته اشاره کنم.
وقتی من از اردوگاه شما به سمت کمپ آمریکائیها متواری شدم. نفراتی که بعد از من به کمپ آمریکائیها می آمدند به ما می گفتند که سازمان به آمریکائیها گفته اینها اسراء پیوسته بودند که از گرسنگی به ما پیوستند. تمام کارهای شما چه تشکیلاتی و چه اجرائی همه اش فریب و نیرنگ است.
لابد تمام مردم ایران گرسنگی می کشند و حالا بایستی برای غذا و پوشاک که از مزدوری برای صدام حسین بدست امده به اردوگاه شما هجوم بیاورند. تمام ترفندهای شما برای خانواده های محترم رو شده. شما هر بحثی را که می کنید خانواده ها عکس آن را ثابت می کنند.
دوران (سکت و فریب) به پایان رسیده.
در آینده نزدیک و چشم اندازی روشن، انجمن نجات تک تک افرادی که در فرقه شما اسیر هستند را آزاد خواهد کرد. مطمئن باشید. از هرکاری در رابطه با آزادی نفرات دریغ نخواهد کرد.
خانواده های محترم برای دیدار با فرزندانشان لحظه شماری می کنند که آنها را در آغوش بگیرند.

انگشتری که ترمیم شد

محمدرضا ، انگشتر عقیقی داشت که سال‌ها مزین انگشتش بود. رکاب انگشتر در تمرینات نظامی ترک برداشته بود. محمدرضا وقتی در سال 1362 عازم جبهه بود، انگشتر را به مادرش سپرد و سفارش کرد که از آن خوب نگهداری کند تا پس از بازگشت تعمیرش کند. محمدرضا در عملیات خیبر مفقودالاثر شد و بعد از آن، این انگشتر مونس و همدم مادر بود تا اینکه شب سه‌شنبه پانزدهم فروردین1379 شهید با دو نفر از دوستانش را در خواب دیدم. دوستان خود را برای پذیرایی به منزل آورده بود و بعد از پذیرایی و گفت‌وگو با دوستانش، وقتی داشتند از منزل خارج می‌شدند، دوستان شهید به من اشاره کردند و گفتند: حالا که تا اینجا آمدیم لااقل پدرت را از خواب بیدار کن تا تو را ببیند. محمدرضا گفت: نه، به علت علاقه‌ای که ایشان در بین برادران به من دارد، اگر بیدارش کنم، دیگر نمی‌گذارد من برگردم. تا بیدار نشده برویم، من آثاری از خودم برایش گذاشتم.
بیدار که شدم، با کسی در مورد این خواب صحبت نکردم، اما دائم چشمم دنبال آثاری از شهید بود که به آن اشاره کرده بود. یک‌هفته بعد، هفتم محرم بود. زمانی که مادر شهید به سراغ انگشتر می‌رود، متوجه می‌شود که انگشتر از محل شکستگی به هم متصل شده! بلافاصله مرا خبر کرد و دیدم که انگشتر، کاملاً سالم است.
پی نوشت: انگشتر اکنون در موزه شهدای تهران است
راوی:پدر شهید محمدرضا خانه‌عنقا

شهید احمد پلارک

شهید احمد پلارک، متولد 1344 و اصالتاً تبریزی و فرمانده آ ر پی جی زنهای گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول (ص) بود که سال 66 در عملیات کربلای 8،شلمچه، به شهادت رسید.

به گزارش مشرق، متنی را که خواهید خواند، وصیتنامه شهید احمد پلارک است که در ظهر عاشورا نوشته شده است. وی در وصیت نامه اش با تأکید خواسته جمله ای را روی سنگ قبرش بنویسند، اما معلوم نیست چرا این درخواست برآورده نشده است!

متن زیر، دستنوشته شهید پلارک است که در پایین آن، تصویر قبر ایشان نیز گذارده شده است.

روحمان با یادش شاد

 

 
بسم ا... الرحمن الرحیم
 
ستایش خدای را که ما را به دین خود هدایت نمود و اگر ما را هدایت نمی کرد، ما هدایت نمی شدیم السلام علیک یا ثارالله، ای چراغ هدایت و کشتی نجات، ای رهبر آزادگان، ای آموزگار شهادت بر حران، ای که زنده کردی اسلام را با خونت و با خون انصار و اصحاب باوفایت، ای که اسلام را تا ابد پایدار و بیمه کردید. (یا حسین دخیلم) آقا جانم وقتی که ما به جبهه می رویم، به این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان بر روی مادر شیعیان زده، برای انتقام آن بازوی ورم کرده، میرویم برای گرفتن انتقام آن سینه سوراخ شده می رویم. سخت است شنیدن این مصیبت ها. خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کن تا بتوانیم برای یاری دینت به کار ببندیم. خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و انقلاب عنایت بفرما. خدایا توفیق شناخت خودت آن طور که شهدا شناختند به ما عطا فرما و شهدا را از ما راضی بفرما و ما را به آنها ملحق بفرما.

خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم و ... اگر تو کمک نمی کردی و تو یاریم نمی کردی، به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستارالعیوبی را برمی داشتی، می دانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند، هیچ بلکه از من فرار می کردند، حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و مهربانیت ببخش آن گناهانی که مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو...

بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید «امام دوستت دارم و التماس دعا دارم» که می دانم بر سر قبرم می آید.

ظهر عاشورا 24 /6/ 1365
سید احمد پلارک


تصویر مزار شهید پلارک

شهیدسیداحمد پلارک

شهید سید احمد پلارک به عنوان یک سرباز عادی کار میکرد و همیشه در حال شستن دستشویی های پایگاه به طوری که بدنش همیشه بوی بد میگرفت...
اما الان وقتی به بهشت زهرای تهران-قطعه 26-ردیف 32-شماره 22 برید یه بوی گلاب و عطری رو احساس میکنید،نزدیک تر که میرید متوجه میشید بوی عطر از مزار شهید بزرگوار احمد پلارک هستش..
چندبار به خاطر شبهات و شک سنگ مزار این شهید رو عوض کردند اما این بو قطع نشد...ضمنا سنگ قبر همیشه خیس است و از آن عطر بیرون میاید...بوی عطر عاشقی..
مادرش میگوید به نماز اول وقت اعتقاد داشت و نماز شبش ترک نمیشد...

صورت حق

14 ساله بود که به جبهه اعزام شد(البته با دستکار شناسنامه)
مادرش میگفت وقتی از جبهه برمیگشت نمیگذاشت زیرش تشک بندازم می گفت: «مادر اگر ببینی رزمندگان شبها کجا می خوابند! من چطور روی تشک بخوابم؟
وقتی نیرو های صدام بعد از 16 سال پیکر این شهید بزرگوار رو از زیر خروار ها خاک سالم در اوردند بسیار شکفت زده شدند وحتی گفته میشه سه ماه پیکر این شهید رو زیر آفتاب نگه داشتند اما همچنان سالم ماند
سردار باقر زاده خطاب به عراقی ها از این شهید به عنوان صورت حق یاد میکند
سرباز عراقی ای که پیکر این شهید(محمد رضا شفیعی) را در تبادل شهدای ایران و کشته های عراق تحویل میداد به شدت گریه میکرد و صدام را لعن میکرد...

شهید کربلایی

پدر شهیدغلام رضا زمانیان نقل می کرد که :قبل از عملیات بدر شهید جلو من ومادرش بدنش
رابرهنه کرد وگفت :نگاه کنید!دیگر این جسم را نخواهید دید.
همان طور شد ودر عملیات بدر مفقود گردید.
پدر شهید اضافه کرد:دوازده سال در انتظار بودم وباهر زنگ درب منزل می دویدم تااگر اوبرگشته باشد اولین کسی باشم که اورا می بینم .تااینکه یک روزخبر بازگشت اورادادند.
فقط یک جمجمه از شهید برگشته بودکه مادرش از طریق دندان فرزند را شناخت .
در نزد ما رسم است بعد ازدفن، سه روز قبر به صورت خاکی باشد مردم در تشریع جنازه اوباشکوه
شرکت کردند.
شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند وشروع به حفر قبر کردند گفتم:چه کار می
کنید؟گفتند:مامور هستیم اورا به کربلاببریم گفتم من دوازده سال منتظر بودم چرا او را آوردید؟
گفتند :ماموریت داریم ویک فرد نورانی رانشان من دادند.عرض کردم:آقا!این فرزند من است فرمود :باید
به کربلابرود.
او را آوردیم تاتوآرام بگیری وبعد او را ببریم .پدر شهید از خواب بیدار می شود باهماهنگی واجازه نبش قبر صورت می گیرد می بینند :
خبری از جمجمه شهید نیست وشهید به کربلا منتقل شده است!!!
راوی :پدرشهیدغلام رضا زمانیان

بخشش اعدامی حین اعدام


به گزارش « برازجان نیوز » به نقل از فارس، حکم اعدام عامل شهادت بابک شکفته سرباز نیروی انتظامی در حال اجرا بود که چند ثانیه پس از اجرای این حکم و در حالی که فرد محکوم به اعدام یعنی «وحید زارع» در بالای دار مجازات در حال جان دادن بود با فریاد رضایت از سوی خانواده مقتول از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.

به این ترتیب خانواده مقتول از خیر اجرای حکم گذشته و قاتل چند ثانیه پیش از مرگ نجات پیدا کرد و به بیرون از صحنه اعدام هدایت شد. عکس های مهر از این اتفاق را در زیر می بینید.
















سوء استفاده از نام یک امامزاده برای تخریب احمدی نژاد

 سوء استفاده از نام یک امامزاده برای تخریب احمدی نژاد
به این عکس دقت کنید:




به گزارش 598، این عکس تابلوی راهنمائی را نشان می دهد که در کمال ناباوری امام زاده سلطان حسین که فرزند امام علی النقی(علیه السلام) و عموی حضرت صاحب العصر و الزمان(عج) می باشد را پدر جد رئیس جمهور سابق جناب آقای احمدی نژاد معرفی می نماید.

اما حقیقت این عکس ساختگی (فتوشاپی) چیست؟



در عکس فوق تصویر اصلی و باکیفیت این تابلو را نشان می دهد که سودجویان رسانه ای تا چه حد پا را فراتر از اخلاق و اعتقادات گذاشته اند. در تصویر اصلی و جعلی مسائلی وجود دارد تا براحتی دریافت که تصویر فتوشاپی چقدر غیر حرفه ای تولید شده است، از جمله اینکه اینگونه تابلوها توسط راهداری در جاده ها نصب می گردد و اقدام ناشیانه ای که جلوی نام رئیس جمهور از عبارت (ع) یا همان (علیه السلام) می باشد هرگز استفاده نمی شود و دیگر اینکه تصویر جعلی با کیفیت پائین تری ارائه شده تا روتوش و اصلاحاتی که بر تصویر اعمال شده، آشکار نگردد.





لازم بذکر است که امامزاده سلطان حسین فرزند امام هادی (علیه السلام) و  عموی بزرگوار امام زمان (عج) می باشد که مدفن مطهر این امامزاده در کیلومتر 14 اتوبان نطنز - اصفهان و در بخش ابیازن می باشد که هر روزه زائران زیادی از اقصی نقاط استان اصفهان و کشور به زیارت این امامزاده بزرگوار مشرف می شوند.

ضرب‌ و شتم بانوی«آمر به معروف» سمنانی توسط زنان بدحجاب

متاسفانه برای چندمین بار است که در گوشه و کنار این مرز و بوم، اتفاقات ناگوار و دلخراشی همچون تعرض به آمرین به معروف و ناهیان از منکر رخ می دهد که این معضل رو به فزونی است.

این برای چندمین بار متوالی و این بار در مرکز شهر سمنان است که شاهد ضرب و شتم یک بانوی محجبه آمر به معروف و ناهی از منکر هستیم.

چند روز پیش بود که در یکی از شهرهای استان سمنان یک طلبه آمر به معرف و ناهی از منکر ،مورد ضرب و شتم زنان بدحجاب قرار گرفت.

در اصل هشتم قانون اساسی کشورمان نیز تاکید بر احیای فریضه امر به معروف به وضوح دیده می شود. اهمیت این اصل در نظر نویسندگان قانون اساسی، علاوه بر فقدان سابقه و پیش نویس از متن مذاکرات، نبودن مخالف جدی و تصویب فوری آن با پنجاه رأی موافق در مقابل سه رأی مخالف و دو رأی ممتنع در شانزدهمین جلسه (22 شهریور ماه 1358) آشکار می‌شود.

با توجه به تاکیدات قرآن کریم و قانون اساسی بر لزوم تحقق فرضیه "امر به معروف و نهی از منکر"، جای این سوال وجود دارد که چرا اکثر مردم نسبت به انجام این فریضه واجب دینی بی‌تفاوت و یا کم تفاوت شده و به سادگی از کنار آن عبور می‌کنند.

ضرب و شتم آمر به معروف و ناهی از منکر!

به تازگی با خبر شدیم روز سه شنبه هفته گذشته و برای چندمین بار متوالی در شهر سمنان شاهد ضرب و شتم یکی از بانوان پرسنل یکی از بیمارستان های سمنان به دلیل امر به معروف و نهی از منکر بودیم.

این بانوی محجبه و دغدغه مند در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی قم فردا به شرح حادثه پرداخته است؛

"مثل همیشه در محل کارم در بیمارستان ... سمنان مشغول کارم بودم که شاهد حضور دو خانم بسیار بدحجاب بودم. پس از چند دقیقه از حضور آنها در بیمارستان متوجه شدم که کسی به آنها متذکر نمی شود که رعایت حجاب را داشته باشندو لذا برای اجرای فریضه الهی امر به معرف و نهی از منکر به سمت آنها رفتم.

پس از نزدیک شدن به آنها به یک نفرشان که همراه با یک مرد دیگر بود ، گفتم " خانم خودت را بپوشان این چه وضعیه که برای خودتان درست کرده اید خواهشاً حجابتان را رعایت کنید " این حرف من برای او بسیار سنگین و ناراحت کننده تمام شد به طوری که از جایش بلند شد و شروع به هتاکی و فحاشی کرد.

چند نفر از مردم پس از آنکه صدای بلند این زنان را شنیدند به سمت ما آمدند و ماجرا را پرسیدند که متاسفانه برخی از آنها از آن دو زن بدحجاب حمایت کردند و به من گفتند که به سر کارم بروم و به اعتقادات کسی کاری نداشته باشم.

من هم که خودم از ناصحین آمر به معروف و ناهی از منکر در شهر سمنان هستم ، وظیفه شرعی و اعتقادی خودم دانستم و به آنان گفتم که این وظیفه همه مردم است که امر به معروف و نهی از منکر را در قبال افرادی که به سمت گمراهی می روند انجام دهند.

پس از این جمله ام آن دو خانم بد حجاب من را به حیاط بیمارستان کشیدند و در آنجا من را مورد ضرب و شتم قرار دادند و باعث تاسف است که کسی هم معترض آنها نشد به جز یکی از همکارانم که به کمک آمد و از من دفاع کرد و واقعاً باعث تاسف بود که مردم فقط تماشاگر این اتفاق بودند.

این دو زن بد حجاب به همراه یک نفر مرد که همراهشان بود پس از اینکه بنده را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند دهان به هتاکی و فحاشی با صدای بلند گشودند و به حجاب و اسلام و ... توهین کردندو پس از آن، یک نفرشان سیلی محکمی به گوش من زد که از آن روز تا به حال از گوشم در ساعت هایی از روز خون می آید و احساس سنگینی و ناشنوایی دارم.

در آن شرایط همکارم کمکم کرد که به داخل بیمارستان برگردم. آن دو زن بدحجاب هنوز در حیاط بیمارستان بودند وقتی به محل کارم رسیدم به سرعت با پلیس 110 تماس گرفتم و خواستار آن شدم که گروهی را به محل بیمارستان اعزام کنند اما متاسفانه دیر آمدند.

ضاربین و هتاکان که از تماس من با پلیس مطلع شده بودند به سرعت از بیمارستان خارج شده و فرار کردند و وقتی پلیس پس از تاخیر بسیار زیاد به محل رسید فقط گزارشی را نوشت و بسیار عادی از کنار مسئله گذشت که حتی از آن روز به بعد هم یک تماس با من نگرفته و موضوع را پیگیری  نکرده اند.

بنده از ضرب و شتم  از سوی آن زنان بدحجاب ناراحت نیستم اما از توهین ها و فحاشی هایی که به اسلام و زنان چادری کردند بسیار ناراحتم و همچنین از مسئولینی که این موضوع را پیگیری و مورد بررسی قرار نداده اند.

این بانوی آمر به معروف و ناهی از منکر در پایان سخنان خود از مسئولین خواست که با مواردی از این نوع به شدت برخورد کرده و بسترساز احیای فریضه امر به معرف و نهی از منکر در جامعه شوند.

انتقاد از به حاشیه رانده شدن امر به معروف و نهی از منکر

چندی پیش آیت‌الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه پس از مجروح شدن دو طلبه آمر به معروف در تهران با اشاره به اصل هشتم قانون اساسی گفت: "اینکه همه دستگاه‌ها از جمله قوه قضاییه در مسئله امر به معروف و نهی از منکر وظایفی بر عهده دارند، قطعی است اما با اینکه قانون اساسی تصریح داشته که حدود و کیفیت امر به معروف و نهی از منکر را قانون مشخص می‌کند، متاسفانه قوه مقننه این کار را زمین گذاشته است."

وی افزود: "متاسفانه در طول عمر انقلاب، روسای جمهور آمده‌اند و به قوای دیگر تذکر داده‌اند اما در مورد این اصل زمین مانده به کسی تذکر نداده‌اند، در حالی که این مسئله از مصادیق مهم تذکر قانون اساسی است."

تعرض به زن محجبه آمر به معروف که مدتی پیش توسط اراذل و اوباش در پیش چشم مامورین مورد ضرب و شتم قرار گرفت و حمله گروهی به طلبه ناهی منکر در شرق تهران در چند سال پیش و حمله با آلت قتاله به چند روحانی و پیش نماز مسجد که درصدد مقابله با بداخلاقی ها در محله خود بودند تنها نمونه هایی از حقایق تلخی است که به مدد غفلت برخی از دستگاه ها رقم می خورد و این بار هم نوبت به این بانوی آمر به معروف و نهی از منکر  رسیده  که خود را فدای دین و ارزش های اعتقادی اش کند تا دست کم او و افرادی چون او، شرمنده امام و شهدا و همه جانبازان انقلاب نباشند.

تصاویر دیدنی: تجمع خنده دار کودکان و پیرزن های آفریقایی تبار علیه روحانی!

تجمع برگزارشده هفته گذشته از سوی سازمان تروریستی مجاهدین خلق، شاید خنده دارترین تجمع چند سال اخیر این گروه بود و با وجود کشته شدن تعدادی در قرارگاه اشرف،  قریب به اتفاق حاضران در این تجمع، شباهتی به ایرانیان نداشتند.

به گزارش آینده، اکثر این افراد را پیرزن ها و کودکان با چهره آفریقایی تشکیل می دادند که ظاهرا با مبالغی جیره، چند ساعتی برای شرکت در این تجمع و بلند کردن پرچم یک گروه تروریستی قبول زحمت کردند!


رادیو آمریکایی فردا هم اذعان کرد: امسال سازمان های حقوق بشری ترجیح دادند برنامه اعتراضی ترتیب ندهند.

البته در میتینگ سامان داده شده از سوی منافقین، برخی از تندروترین سیاستمداران آمریکایی از جمله جان بولتون، نماینده جورج بوش در سازمان ملل، که از کاهش تنش بین ایران و آمریکا نگرانند، حضور داشتند.


رادیوفردا اذعان کرد: نکته قابل توجه حضور پررنگ و پرشمار افراد غیر ایرانی در این تجمع بود.

گزارشگر این رسانه آمریکایی نوشت: در صحبتی که با این افراد داشتم، می گفتند که نظری ندارم. در عین حال یک مرد سیاهپوست سالخورده که ساکسافون به گردن و کلاه زرد رنگ مجاهدین را بر سر داشت و همچنین سه نوجوان سیاهپوست گفتند که از طرف کلیسای خودشان و کشیشان به جمعیت پیوستند و اطلاع دقیقی از سازمان مجاهدین نداشتند. مجاهدین حاضر در محل توضیحی در مورد حضور افراد غیرایرانی حاضر در این تجمع ندادند و فقط گفتند هوادار هستند!











تشیع پیکر پاسدار مجتبی احمدی

تصاویر:: تشیع پیکر پاسدار مجتبی احمدی

 

به گزارش سرویس استانی «کمال مهر» ؛در پی بروز حادثه ای ناگوار پاسدار مجتبی احمدی از کارکنان سپاه امام حسن مجتبی(ع) به لقاء الله پیوست تشیع پیکر ایشان  صبح امروز در محمد شهر صورت گرفت.

 

 

 

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8577001(kamalemehr.ir).jpg

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8580002(kamalemehr.ir).jpg

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8581003(kamalemehr.ir).jpg

 

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8583004(kamalemehr.ir).jpg

 

 

 

 

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8584005(kamalemehr.ir).jpg

 

 

 

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8578001(kamalemehr.ir)_001.jpg

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8585007(kamalemehr.ir).jpg

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8591013(kamalemehr.ir).jpg

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8586008(kamalemehr.ir).jpg

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8579001(kamalemehr.ir)_002.jpg

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8587009(kamalemehr.ir).jpg

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8588010(kamalemehr.ir).jpg

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8589011(kamalemehr.ir).jpg

 

http://kamalemehr.ir/media/files/anc_file_8590012(kamalemehr.ir).jpg