شمخانی: ایران آماده گفتگوهای صریح با عربستان است

نماینده رهبر معظم انقلاب و دبیر شورای عالی امنیت ملی، در دیدار با سفیر ایران در عربستان، گفت: ایران برای تداوم گفتگوهای صریح و شفاف و فراگیر درباره مجموعه موضوعات مورد علاقه ایران و عربستان، آمادگی لازم را دارد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از ایرنا، شمخانی در دیدار با «حسین صادقی»، سفیر جمهوری اسلامی ایران درعربستان، ضمن تبیین سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران در تعامل با دولت عربستان، به برخی از موانع موجود اشاره کرد.

وی با اشاره به خسارت های بی سابقه مالی و انسانی ناشی از درگیری های طایفه ای و مذهبی در جهان اسلام، بر ضرورت نقش آفرینی عملی کشورهای اسلامی در جلوگیری از خون ریزی در میان مسلمانان و مقابله ریشه ای، صادقانه و جدی با افراط گرایی و تروریسم، که امروز در نقاب «داعش» جلوه گر شده است، تاکید کرد.

برابر گزارش دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، حسین صادقی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در عربستان، نیز در این دیدار، با ارائه گزارشی از حوزه ماموریتی خود، بر لزوم توجه به زمینه ها و ضرورت های همکاری میان دو کشور و نتایج مثبت توسعه همکاری های مشترک تاکید کرد.

وی، رفع موانع و سوء تفاهم های موجود و تقویت اراده سیاسی در حوزه همکاری کشورهای اسلامی اثرگذار در جهان اسلام را اقدامی موثر به منظور بازگرداندن ثبات، امنیت و رفاه به کشورهای اسلامی عنوان کرد و افزود: مقابله با توسعه تروریسم، اسلام هراسی و جلوگیری از انهدام منابع مسلمانان در گرو افزایش انسجام و اقدام مشترک از سوی کشورهای اسلامی است.

استقبال مردم از آموزشگاه رانندگی داعش/ تصاویر صدور گواهینامه داعش

استقبال مردم مناطق تحت سلطه داعش از طرح آموزش رانندگی این گروه تروریستی، باعث تعجب تکفیری ها شد. داعش اعلام کرده انتظار نداشت که مردم از این طرح غیراجباری و اختیاری به این شدت استقبال کنند.



به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، تروریست های داعش در شهر رقه سوریه، پس از سه هفته گردن زدن، به صلیب کشیدن، قطع کردن دست و پا و انجام انواع مجازات ها علیه جوانان این شهر، طرح آموزش رانندگی با موتورسیکلت را برای اهالی به اجرا گذاشتند که با استقبال چشمگیر اهالی مواجه شد.

پس از آنکه شعارنویسی ها و حمله های شبانه و غافلگیرانه علیه عناصر تکفیری در مناطق تحت سلطه داعش افزایش یافت، تروریست ها برای ترساندن مردم و جلوگیری از هرگونه حرکت اعتراضی و مقاومت مردم، از سه هفته پیش، هر روز یک برنامه مجازات به بهانه اجرای احکام اسلامی به اجرا گذاشتند که در هر یک از آنها، چند نفر از اهالی، به اتهام دزدی، راهزنی، کفر گویی، مرتبط بودن با دولت، سیگار کشیدن، حرف زدن با پرخاش و عصبانیت درباره خلافت، ناسزا گفتن به خلیفه و عمل نکردن به توصیه ها و دستورات داعش، شکنجه و یا کشته می شدند.

اما روز دوشنبه، تکفیری های مسلط بر رقه اعلام کردند؛ "از آنجایی که زیر سایه خلیفه، شهرها روز به روز آبادتر و پر رونق تر می شود و رفت و آمدها بیشتر شده و ممکن است خون شهروندان مسلمان، بی خود و بی جهت در تصادف ریخته شود، دولت خلافت یک مرکز راهنمایی و رانندگی افتتاح کرده و  همه کسانی که موتورسیکلت دارند لازم است که به اختیار در کلاس آموزش رانندگی شرکت کنند. پس از آموزش و آزمون نیز، به آنها گواهی رانندگی اعطا می شود تا اجازه تردد با موتورسیکلت در سطح شهر را داشته باشند."

بخشنامه داعش

پس از انتشار این بخشنامه و تاکید بر اینکه هرکسی گواهینامه خلیفه را نگرفته باشد، حق رانندگی ندارد، تمام اهالی که هنوز در منطقه باقی مانده اند، حتی کسانی که موتورسیکلت نداشتند، به اداره راهنمایی و رانندگی داعش مراجعه کردند.

راهنمایی و رانندگی داعش

راهنمایی و رانندگی داعش

راهنمایی و رانندگی داعش

راهنمایی و رانندگی داعش

راهنمایی و رانندگی داعش

راهنمایی و رانندگی داعش
 

اولین خانه ویلایی جهان با چاپگر سه بعدی ساخته شد

شبکه تلویزیونی ای پی تی ان گزارش داد: اولین خانه ویلایی جهان با چاپگر سه‌بعدی در چین ساخته شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، شبکه تلویزیونی ای پی تی ان به نقل از شبکه تلویزیونی سی سی تی وی چین گزارش داد: شرکت طراحی ساختمان «شانگهای وینسان» که قبلاً چند ساختمان کوچک با چاپگر سه‌بعدی ساخته بود، اینبار از یک چاپگر سه‌بعدیِ بسیار بزرگ با ابعاد هفت در ده در سی و دو متر، استفاده کرد و یک دستگاه خانه ویلایی بزرگ با مساحت زیربنای 1100 متر مربع ساخت.


بلوک‌هایی که برای ساخت این خانه بکار رفته است در ابعاد بزرگ توسط این پرینترِ سه بعدیِ غول‌پیکر ساخته شده است. در این چاپگر، به جای جوهر، زباله‌های ساختمانیِ بازیافت شده‌ای مانند شیشه، فولاد و سیمان که به صورت پودر درآمده ریخته می‌شود و سپس این چاپگر، مخلوطی از این مواد را که نوع و مقدارِ دقیق موادِ تشکیل‌دهنده‌ی آن محرمانه است، به صورت لایه لایه روی هم می‌پاشد تا قطعه مورد نظر به‌تدریج شکل گیرد. آنگاه این قطعات برای ساخت خانه، به صورت سنتی روی هم سوار می‌شوند.


نکته شایان توجه این است که ساخت این ویلای بزرگ برای شرکت یادشده فقط یک میلیون یوان هزینه دربر داشته است و این در حالی است که چنین ویلایی در منطقه پودانگ شانگهای، با احتساب قیمت زمینِ آن، هشتاد میلیون یوان می‌ارزد. حتی پیش از انتشار این خبر، افرادی که از فعالیت‌های این شرکت چینی خبر داشته‌اند، تاکنون ده دستگاه از همین نوع ویلای بزرگ ساخته شده توسط چاپگر سه‌بعدی را به این شرکت سفارش داده‌اند. سفارش دهندگان باید ابتدا زمینِ مورد نظر خود را تهیه کنند تا مسئولان شرکت یاد شده بتوانند ویلای سفارشی آنان را پس از ساخته شدن قطعاتش توسط پرینتر سه بعدی در آن زمین، روی‌هم سوار کنند.


ژنگ جیان، مهندس ارشد این پروژه در شرکت یاد شده، در خاتمه گفت: در هزینه‌ی ساخت خانه‌ها با استفاده از چاپگر سه‌بعدی، در مقایسه با هزینه ساخت در روش‌های سنتی، سی درصد صرفه‌جویی می‌شود.

جهان اسلام در مقابل حمله تروریستی اخیر رژیم صهیونیستی هم‌صدا شوند

مسئله دخالت رژیم صهیونیستی در سوریه علامت مهمی است که نشان می‌دهد آنها قصد دارند با دسیسه کشورهای اسلامی را تحت فشار قرار دهند، بنابراین تمامی کشورهای اسلامی باید در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی مانند حمله تروریستی اخیر این رژیم جعلی همصدا باشند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر،علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی که برای شرکت دردهمین اجلاس اتحادیه مجالس کشورهای عضو سازمان همکاری‌ اسلامی به ترکیه سفر کرده است، در دیدار با جمیل چیچک، رئیس مجلس ترکیه با اشاره به روابط تاریخی و کهن ایران و ترکیه، گفت: ایران و ترکیه به‌ عنوان دو کشور تأثیرگذار درمنطقه، همواره در زمینه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با یکدیگر همکاری داشته‌اند و لازم است که این روابط ارتقا یابد.

وی افزود: اراده دو کشورباید براین باشد که سطح مبادلات تجاری به بیش از 30 میلیارد دلارافزایش یابد وایران با برخورداری ازمنابع زیرزمینی مانند نفت و گاز می‌تواند در کنار ترکیه نقش مکملی برای توسعه روابط اقتصادی داشته باشد.

رئیس مجلس همچنین درباره مسائل منطقه‌ای، تصریح کرد: درحال حاضر وضعیت موجود درسوریه به نفع هیچ کشوری نیست، بنابراین باید تلاش شود مسائل سوریه از طریق راهکار سیاسی حل شود تا وضعیت داخلی این کشور به ثبات برسد.

لاریجانی با اشاره به حمله تروریستی اخیر صهیونیست‌‌ها، گفت: مسئله دخالت رژیم صهیونیستی در سوریه علامت مهمی است که نشان می‌دهد آنها قصد دارند با دسیسه کشورهای اسلامی را تحت فشار قرار دهند، بنابراین تمامی کشورهای اسلامی باید در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی مانند حمله تروریستی اخیر این رژیم جعلی همصدا باشند.

وی همچنین با اشاره به اینکه کشورهای غربی نباید به مقدسات مسلمانان توهین کنند، افزود: یکی از مسائل مهمی که دل مسلمانان را آزرده است، مسئله توهین به پیامبر اسلام(ص) است که در کشورهای غربی انجام شده است.

همچنین جمیل چیچک، رئیس مجلس ترکیه نیز در ابتدای این دیدار ضمن خیرمقدم به رئیس مجلس و هیئت همراهش، گفت: امیدوارم در دهمین اجلاس بین‌المجالس کشورهای اسلامی به مسائل اصلی کشورها رسیدگی شود و همچنین واکنشی جدی به توهین به پیامبر اسلام(ص) از سوی کشورهای اسلامی صورت بگیرد.

وی ادامه داد: ترکیه نیز این موضوع را قبول دارد که ورود دیگران به منطقه مسائل را حل نمی‌کند. کشورهای غربی با ماشین آتش‌نشانی به منطقه نیامده‌اند، بلکه با کامیونی حامل بنزین آمده‌اند که می‌خواهند اختلافات جزئی بین مسلمانان را شعله‌ور کنند.

رئیس مجلس ترکیه تصریح کرد: ترکیه همواره در کنار جمهوری اسلامی ایران بوده و بر توسعه روابط میان دو کشور تأکید دارد.

چیچک یادآور شد: احداث خط راه‌آهن جدید بین ایران و ترکیه یک ضرورت است که می‌تواند تحول اساسی در توسعه اقتصاد دو کشور و حتی منطقه داشته باشد.

دانلود

العبادی: ایران و آمریکا به سمت توافق پیش می روند


نخست وزیر عراق تاکید کرد که اطلاعاتش از دو طرف امریکایی و ایرانی نشان می دهد که آنها به سمت یک توافق پیش می روند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از العالم، حیدرالعبادی در گفتگو با روزنامه الحیاه چاپ لندن گفت که ازاظهارات باراک اوباما رییس جمهوری امریکا اینگونه برداشت کردم که به حل و فصل امور با ایران به طور کامل تاکید دارد و جالب است که همین تمایل را از جانب طرف ایرانی نیز لمس کردم.

وی بیان کرد : چنین مساله ای سه یا چهار ماه پیش وجود نداشت؛ اما اینک شاهد تمایل ایرانی ها هستم همچنین ایرانی ها مطلع شدند که امریکایی ها در دستیابی به توافق جدی هستند.

نخست وزیر عراق به جزئیات بیشتری دراین زمینه اشاره نکرد.

ترس صهیونیست ها از واکنش ایران/ قصد هدف قرار دادن فرمانده ایرانی را نداشتیم

یک مقام امنیتی اطلاعاتی رژیم صهیونیستی مدعی شد که نیروهای نظامی این رژیم گمان می‌کردند خودروهای تحت حمله حامل نظامیان رده پایین است و قصدی برای هدف قرار دادن سردار سپاه پاسداران نداشته‌اند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، یک مقام امنیتی رژیم صهیونیستی که خواست نامش فاش نشود به رویترزگفت: ژنرال ایرانی که در حملات هوایی اسرائیل در سوریه به شهادت رسید ، جزو اهداف نبوده و اسرائیل گمان می‌کرد که نظامی‌های رده پایین را هدف قرار داده است.

رژیم صهیونیستی به صورت رسمی مسؤولیت انجام این حمله را بر عهده نگرفته‌ است و ظاهرا این اظهارات از بیم واکنش ایران و حزب‌الله به حمله دو روز پیش (یکشنبه) در سوریه مطرح شده است. وی در پاسخ به این سؤال که آیا انتظار اقدام تلافی‌جویانه ایران یا حزب‌الله را دارد، گفت: آنها مصمم به واکنش هستند. ما این را پیش‌بینی می‌کنم اما فکر می‌کنم فرض عقلانی این است که تشدید بیشتر اوضاع به نفع هیچ یک از طرفین نخواهد بود.

سردار سرتیپ پاسدارمحمد الله‌ دادی، به همراه جهاد فرزند شهید عماد مغنیه، و تنی چند از فرماندهان حزب‌الله در حمله رژیم صهیونیستی به خودروهای‌شان در منطقه القنیطره در جنوب سوریه به شهادت رسیدند. شهید سردار الله‌دادی، به عنوان مستشار نظامی ایران برای کمک به ارتش و ملت سوریه در مبارزه علیه تروریست‌های تکفیری داعش، در این کشور به سر می‌برد.

امروز (سه‌شنبه) سردار سرلشکر پاسدارمحمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در پیامی به‌مناسبت شهادت سردار سرتیپ پاسدار محمدعلی الله‌دادی تأکید کرده بود: سپاه همان طور که در صحنه جنگ‌های گذشته لبنان و فلسطین نشان داده است، تا آخر پای فروپاشی رژیم صهیونیستی خواهد ایستاد و با استمرار و عمق‌بخشی به حمایت‌های خود از مبارزین و مجاهدین مسلمان منطقه، تا حذف کامل این جرثومه فساد از جغرافیای سیاسی منطقه از پا نخواهد نشست. یقیناً این خون‌های نا‌به‌حق ریخته برجستگان و برگزیدگان امت اسلامی، وعده حضرت امام خمینی(ره)را در آزادی قدس شریف، به موعود خود نزدیکتر می‌نماید.

منبع : تسنیم

لات های معروف بروجرد

 ۱-فتح اله برق افکن(محله15متری) 2- سجاد برق افکن 3-مجید قیصری(16متری) 4-رضا جوجه وند(محله قانی) 5- مهتی دولتشاهی(روستای قلانو) 6-شکرالله کربیرانوند(16متری) 7-اسفند شمشیر(محله دره غریب) 

سوال دختر بچه فیلیپینی از پاپ که بدون پاسخ ماند!


پاپ فرانسیس، رهبر مسیحیان کاتولیک در جریان سفر خود به فیلیپین، وقتی ‌قصد سخنرانی در دانشگاه مانیل را داشت، در برابر سؤال سخت یک دختربچه قرار گرفت؛ پرسشی که باعث شد پاپ به جای قرائت متن سخنرانی از پیش آماده شده خود، به زبان اسپانیولی از بی‌جواب بودن سؤال گلیزل پالومار ۱۲ ساله ‌بگوید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، پس از آنکه یک دختربچه گریان از پاپ ‌پرسید ‌«چرا خداوند اجازه می‌دهد دختران کوچک به فحشا کشیده شوند؟»، پاپ آن دختربچه را که پدر و مادرش او را‌ رها کرده‌اند، در آغوش گرفت.

گلیزل پالومار 12 ساله با چشمانی اشکبار از پاپ پرسید: «کودکان زیادی به مواد مخدر و فحشا مبتلا می‌شوند. چرا خداوند اجازه می‌دهد این اتفاقات برای ما بیفتد؟ بچه‌ها که گناهی ندارند‌».

پاپ که در بین کاتولیک‌ها به «پاپ فقرا» مشهور است، دختربچه را در آغوش گرفت و نتوانست به سخنرانی از قبل آماده شده خود به زبان انگلیسی بپردازد و در عوض به زبان اسپانیولی به پاسخ دادن به آن کودک ‌پرداخت.

پاپ که آشکارا تحت تأثیر قرار گرفته بود، گفت: این دختر سؤالی را مطرح کرده ‌که هیچ پاسخی برای آن نیست و او حتی قادر نبود ‌این سؤال را به خوبی مطرح کند و به گریه افتاد. این سوال بزرگی برای همه ماست: برای چه کودکان باید رنج ببرند؟ چرا؟

او در بخش دیگری از سخنانش گفت: تنها زمانی به پاسخ مورد نظر نزدیک شده ایم که بتوانیم برای این وضعیت ضجه بزنیم.

پاپ برای نشان دادن توجه خود به افرادی که در حاشیه جامعه قرار گرفته‌اند، اظهار کرد: شما را دعوت می‌کنم ‌هر کسی این سؤال را از خود بپرسد، ‌«وقتی کودکی گرسنه می‌بینم، در خیابان کودکی را می‌بینم که مواد مخدر مصرف می‌کند، کودکی بدون خانمان می‌بینم، کودکی‌ رها شده و کودکی که از او سوء‌استفاده شده می‌بینم، کودکی که جامعه از او به عنوان برده استفاده می‌کند، آیا من یاد گرفته‌ام گریه کنم و چگونه گریه کنم؟»‌

این کودک پیش از اینکه در یک مرکز مورد حمایت کلیسا اسکان داده شود، بدون سرپرست بود و برای استقبال از پاپ به دانشگاه آورده شده بود ولی به هنگام طرح سؤالش به گریه افتاد.

پاپ قصد سخنرانی در دانشگاه کاتولیکی در پایتخت فیلیپین را داشت که 30 هزار نفر در آن برای دیدن وی جمع شده بودند.

بعد از ‌این مراسم، ‌پاپ در پایان سفر هفت روزه خود به فیلیپین در مراسم عشای ربانی در پارک ریزال شرکت کرد که گفته می‌شود جمعیت میلیونی حاضر در آن در تاریخ مسیحیت بی‌سابقه بوده است.

برآورد‌ها حاکی از آن است که در کشور صد میلیونی فیلیپین، حدود ۱.‌۲ میلیون کودک خیابانی وجود دارد. سرشماری سال ۲۰۰۹ از زندگی ۳۵ درصد کودکان این کشور زیر خط فقر حکایت دارد. موضوع همدردی با فقرا در کانون سفر پاپ به این کشور قرار داشت و وی به فساد و نابرابری مفتضحانه در این کشور تاخت.

تشییع پیکر شهید « جهاد مغنیه »

پیکر شهید « جهاد مغنیه » فرزند فرمانده شهید حزب الله لبنان حاج« عماد مغنیه» در ضاحیه جنوبی بیروت با حضور هزاران تن تشییع شد.

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

 

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

تشییع پیکر جهاد مغنیه

 

 

ناگفته های دانشمند ایرانی از ۱۶ ماه اسارت در زندان آمریکا

مجتبی عطاردی دانشمند ایرانی که سال ۲۰۱۱ به دست ماموران آمریکایی دستگیر و به زندان برده شد، در نشست خبری به بیان ناگفته‌های خود از این دوران پرداخت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، مجتبی عطاردی، محقق ایرانی، دانشیار دانشکده برق و عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف که در حوزه میکروالکترونیک فعالیت می‌کند، در سفر تحقیقاتی به آمریکا به اتهام خرید تجهیزات پیشرفته آزمایشگاهی در هفتم دسامبر 2011 در فرودگاه لس‌آنجلس دستگیر شد.

این محقق ایرانی پس از حدود یک سال و نیم بازداشت در زندان آمریکا و حبس خانگی در آوریل سال 2013 آزاد شد و روز ششم اردیبهشت سال 92 به ایران بازگشت.

به گفته وی وقتی از زندان‌ آمریکا آزاد شد و به ایران بازگشت رسانه‌ها و نهادهای بسیاری از او خواستند ناگفته‌های این اتفاق را بازگو کند.

عطاردی صبح امروز دوشنبه 29 دی در مصاحبه با خبرگزاری فارس درباره اتفاقاتی که بعد از دستگیری‌اش در آمریکا رخ داد، گفت: مجبورم بخشی از اتفاقاتی را که در آمریکا پس از بازداشت من رخ داد را سانسور کنم به دلیل این که هنوز سه نفر از افراد این پرونده محاکمه نشدند و از نظر دولت آمریکا فراری هستند.

عطاردی تصریح کرد: اکنون در دانشکده برق دانشگاه شریف به عنوان عضو هیئت علمی مشغول به کارم و علاوه بر آن یکسری فعالیت‌های صنعتی هم داشته‌ ام که در رسانه‌های داخلی و خارجی در رابطه با آنها مطالبی گفته شده است.

 



این محقق ایرانی تصریح کرد: آنچه در مدت بازداشت و زندانی شدن من در آمریکا رخ داد به صورت یک  کتاب آماده شده و ان‌ شاء الله در آینده در اختیار مردم قرار می‌گیرد.

وی گفت: حدود 30 سال بود که به آمریکا رفت و آمد داشتم. 12 سال هم در آنجا زندگی کرده و درس خواندم. در این مدت هیچ مشکلی نداشتم ولی در آخرین باری که به این کشور مراجعه کردم وقتی از هواپیما پیاده شدم دو پلیس بدون هیچ اطلاع قبلی گذرنامه و پاسپورت مرا گرفتند و مرا با خودشان به محلی که آن روز نمی‌دانستم کجاست، بردند.

عطاردی اظهار داشت: در آنجا در یک اتاق جیب‌ها، وسایل و لباس‌های مرا گشتند و بعد از آن مرا به اتاق کوچکی بردند و مورد بازجویی قرار دادند.

وی با بیان این که هم در ایران و هم در آمریکا آدرس مشخصی دارم، خاطرنشان کرد: وقتی مرا دستگیر کردند، برای من هیچ احضاریه قبلی نیامده بود ولی در یک ورود قانونی به آمریکا مرا دستگیر کردند.

عضو هیئت علمی دانشگاه شریف ادامه داد: در بازجویی‌هایی که از من شد با توجه به این که می‌دانستم خلافی نکرده‌ام به همه سوالات پاسخ دادم البته بعد از 14 ساعت پرواز شرایط خوبی نداشتم. عمل قلب هم انجام داده بودم و ماموران آمریکایی از داروهایی که همراه داشتم این موضوع را فهمیدند.

عطاردی ادامه داد: از رفتارهایی که بازجویان انجام دادند مشخص بود تمام ایمیل‌های مرا چک کرده‌اند و اطلاعاتی که از این ایمیل‌ها به دست آورده بودند را کنار هم گذاشته و احساس می‌کردند من جرم‌هایی را انجام دادم. البته من تمام جرم‌هایی را که آنها می‌گفتند رد کردم و آنها نیز به این خاطر ناراحت شدند.

وی گفت: به خاطر مشکل قلبی که داشتم حالم بد شد و وقتی خیلی اصرار کردم که باید به منزل بروم به من رسما اعلام کردند که من بازداشت هستم و این گفته باعث شد که اوضاع روحی من به هم بریزد و حال من بد شود. آنها می‌دانستند من چه شرایطی دارم و از ترس اینکه من سکته نکنم مرا به بیمارستان بردند.

عطاردی اظهار داشت: دکترهای بیمارستان وقتی به شرایط و حال من رسیدگی کردند اجازه مرخص کردنم را ندادند. دو روز در بیمارستان بودم و در این مدت به من اجازه هیچ‌گونه تماسی داده نشد حتی اجازه ندادند برادرم که در آمریکا بود به ملاقات من بیاید.

 



وی ادامه داد: در این مدت همواره دو پلیس مراقب من بود و حتی هنگام دستشویی‌ رفتن هم اجازه نمی‌دادند درب دستشویی را ببندم و با یک حالت وحشیانه و خیلی بد با من رفتار شد.

این محقق افزود: ارتباط من با تمام دنیا قطع شده بود و از همه بدتر اینکه نمی‌دانستم که برای چه مرا دستگیر کردند. بعد از دو روز مرا با رضایت‌نامه‌ای که ماموران با حیله‌گری از من گرفتند، از بیمارستان مرخص کردند احساس می‌کردم مرا به دادگاه می‌برند و در آنجا با قراردادن وثیقه آزاد می‌شوم.

عطاردی تصریح کرد: ساعت 6 از بیمارستان خارج شدیم. بعدازظهر جمعه بود و دادگاه‌های آمریکا حدود ساعت 17 تعطیل می‌شد. شنبه و یکشنبه هم دادگاه تعطیل بود به همین خاطر مرا با وضعیت خیلی بدی که داشتم به زندان بردند.

وی خاطرنشان کرد: وقتی مرا به زندان می‌بردند از نظر روحی به هم ریختم. به ورودی زندان که رسیدیم با دیدن محیط آنجا و آدم‌هایی که با هیکل‌های بزرگ ایستاده بودند، وحشت کردم.

عطاردی ادامه داد: در زندان خواستند که لباس‌هایم را درآورم ولی من قبول نکردم آنها با زور خواستند این کار را انجام دهند ولی من از هوش رفتم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم خیلی ترسیده‌اند و این موضوع باعث شد کمی با من مدارا کنند.

عطاردی به شرایط بسیار بد آن دوران اشاره کرد و با تمثیل زندان آمریکا به هفت‌خان رستم گفت: ساعت 8 شب وارد یک زندان با طبقات مختلف شدم، انگار وارد دنیای دیگری شدم، فرض کردم دیگر زندگی برایم وجود ندارد، با خود گفتم آنها با قدرتشان مرا گرفتند و باید مقدمات تشکیل پرونده را انجام دهم هرچند هنوز کیفرخواستی به من نداده بودند و نمی‌دانستم به چه اتهامی گرفتار شده بودم و این برایم یک ابهام بود.

این محقق ایرانی با شرح خاطرات خود از ورود به زندان گفت: وقتی وارد زندان شدم دیدم یک زندان مخلوط از افراد جانی، آدم‌کش، همجنس‌باز و مجرمان با سابقه بود که من را به عنوان یک دانشمند و محقق با آنها هم‌سلول کردند، با وارد شدن من به سالن سلول‌ها برخی از زندانیان دست تکان می‌دادند و حتی علامت‌های وحشتناکی به من نشان می‌دادند که وحشت کردم ولی به کمک خدا مرا به سلول بزرگی بردند که با دو نفر دیگر هم‌ سلول شدم.

وی اضافه کرد: ساعت 10 شب شده بود. نمی‌توانستم راه بروم. عصایی به من دادند و مرا به اتاق پرت کردند بسیار ترسیده بودم، شنیده بودم آدم‌های خطرناکی هستند ولی به طور تصادفی در سلول من دو فرد سفید پوست 50 و 60 ساله بودند که در ابتدای ورودم خواب بودند و به همین دلیل پس از ورود من با ناراحتی برخورد کردند ولی وقتی حال خراب مرا دیدند و شرح حالم را برایشان تعریف کردم برخوردشان با من بهتر شد.

عطاردی گفت: داخل سلول یک تخت دو طبقه بود و با توجه به خستگی و شرایط جسمی بدی که داشتم نمی‌توانستم به طبقه دوم تخت بروم. خواستم روی زمین بخوابم که یکی از هم‌سلولی‌هایم تشک را از روی تخت به زمین آورد و با شرایط بدی بر روی زمین دراز کشیدم و از اینکه هم‌سلولی‌هایم نسبت به بقیه زندانی‌ها قابل تحمل‌تر بودند خدا را شکر کردم، آخر شب بود که از فرط خستگی و کم‌خوابی به خواب رفتم.

وی با بیان خاطراتی از روزهای هم‌سلول‌ بودن با زندانیان آمریکا گفت: به هر حال شب اول گذشت و صبح زود برای نماز بیدار شدم، هم‌ سلولی‌هایم در ابتدا نمی‌دانستند که من مشغول عبادت هستم و ناراحت بودند ولی من عذرخواهی کرده و برای آنها توضیح دادم که نماز یک عبادت واجب برای من است و آنها هم احترام گذاشتند.

این استاد دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به روزهای تلخ حضور در زندان گفت: تقریبا یک هفته هیچ تماسی با خانواده نداشتم و آنها فکر می‌کردند که مرا از بین برده‌اند زیرا دستگاه‌های امنیتی به آنها گفتند که هر کس وارد زندان می‌شود باید نامش در لیست زندانیان وجود داشته باشد ولی نام من نبود و به همین دلیل خانواده‌ام فکر کردند که مرا سر به نیست کردند و نامم را در لیست زندانیان قرار ندادند تا مسئولیتم برعهده دولت آمریکا نباشد زیرا من در زندان فدرال بودم.

عطاردی با اشاره به شرایط بد اعضای خانواده‌اش در روزهای تلخ زندان وی گفت: همسرم آن روزها دچار عارضه قلبی شد زیرا از من هیچ خبری نداشت، بالاخره پس از یک هفته به من اجازه دادند با برادرم تلفنی صبحت کنم و به وی خبر دهم که در زندان هستم، البته سیستم مخابراتی زندان دارای شرایط ترجمه و ضبط بود و برای تلفن هم مراحلی طی می‌شد ولی به هر حال توانستم 10 دقیقه تماس تلفنی داشته باشم.

وی به روزهای مبهم حضور در زندان اشاره کرد و با بیان اینکه حتی نمی‌دانستم چه جرمی دارم و وکیل هم  نداشتم گفت: حال روحی من در آن روزها بسیار خراب بود و آنها هم شرایط مرا می‌دانستند، از آنها خواستم با شرط وثیقه آزاد شوم ولی اعلام کردند که به دلیل عدم تعلقات و عدم حضور خانواده‌ام در آمریکا امکان فرارم هست و اجازه ندادند آزاد شوم که این مسئله سبب شد از نظر روحی شرایط بدی داشته باشم، پس از آن از طریق برادرم یک وکیل گرفتم که متوجه شدم آن وکیل صهیونیسم هست و وکیل را پس از مدتی تغییر دادم.

عطاردی گفت: حمایت‌های دولت و نظام طرح مسئله در اخبار ایران، روسیه و چین سبب شد از فضا استفاده کنیم و چیزی که کاملا غیرممکن بود ممکن شد یعنی من با وثیقه 500 هزار دلاری آزاد شدم.

این دانشمند ایرانی که در زمان تعریف روزهای تلخ زندان حالتی برآشفته پیدا می‌کرد، تکرار مسائل زندان را دشوار دانست و گفت: البته در آن روزها اتفاقات شیرینی هم برایم رخ داد، در زندان لس‌آنجلس هم‌سلولی من که بار دوم و یا سوم به زندان آمده بود و 5 سال در آن زندان که زندان افراد منتظر محاکمه بود حضور داشت به شدت مقابل دولت آمریکا ایستاده بود و حتی ادعای دریافت جریمه از دولت آمریکا داشت.

وی ادامه داد: جرم وی این بود که با یک دختر 16 ساله در فیلیپین ازدواج کرده بود. البته طبق قانون فیلیپین براساس قوانین اسلامی و با رضایت‌ نامه پدر دختر این ازدواج صورت گرفته بود ولی دولت آمریکا ادعا داشت که این فرد با یک فرد غیربالغ ازدواج کرده و به همین دلیل باید زندانی باشد ولی وی مدعی بود که جرمی مرتکب نشده است.

عطاردی با نشان دادن تسبیحی به عنوان یکی از خاطرات زمان زندان به خبرنگاران گفت: هم سلولی من نقاش و هنرمند خوبی بود و در زندان عکس زندانی‌ها را می‌‌کشید و به آنها یادگاری می‌داد و برای من که فردی مذهبی بودم یک تسبیح با استفاده از مواد صبحانه، دستمال کاغذی و قهوه درست کرد و آن را به من یادگاری داد که هنوز این تسبیح را به عنوان خاطرات آن دوران نگه داشتم.

وی اضافه کرد: هر روز هفتاد بار با این تسبیح سوره انفطار را که برای آزادی زندانی‌ها توصیه شده است می‌خواندم و ذکر می‌گفتم، آنجا مهر برای نماز نبود و با وجود یک کتابخانه بزرگ ولی قرآن وجود نداشت و سعی می‌کردم از محفوظاتم استفاده کنم و بعدها که با خانواده‌ به صورت ایمیل کنترل‌شده در تماس بودم آیات قرآن را برایم ایمیل می‌کردند البته مدتی هم در زندان سانفرانسیسکو بودم که آنجا یک قرآن با ترجمه انگلیسی بود و از آن استفاده کردم.

این استاد دانشگاه شریف گفت: بالاخره یک روز دوشنبه صبح زمان دادگاه من فرا رسید. در آنجا یک خانم مقابل من بود که وقتی از قاضی درخواست کردم با قید وثیقه آزاد شوم آن خانم گفت «این فرد از یک کشور تروریستی آمده است که دشمن ماست و اگر از زندان خارج شود برای کشور آمریکا خطر دارد» که به همین دلیل قاضی مرا آزاد نکرد، البته دلایل آن زن را هم نپذیرفت.

عطاردی با اشاره به روزهای سخت ناامیدی در زندان گفت: وقتی از دادگاه برگشتم بسیار ناامید شدم و متوجه شدم که آنها بنای مماشات ندارند و اینکه پلیس آمریکا به من می‌گفت که آزاد می‌شوم ظاهرسازی و دروغ بود، به خودم گفتم باید 10 تا 20 سال در زندان آمریکا بمانم بنابراین نباید خود را اذیت کنم و باید با شرایط کنار آمده و تسلیم مشییت الهی شوم که با این تصورات به حالت عادی بازگشتم.

وی اضافه کرد: در زندان لس‌آنجلس بودم که به من اطلاع دادند باید به زندان سانفرانسیسکو منتقل شوند که این انتقال وضعیت رقت‌باری هم داشت. هم‌سلولی من می‌گفت انتقال به زندان سانفرانسیسکو با این وضعیت جسمانی تو بسیار سخت است و مشخص نیست که بتوانی جان سالم به در ببری زیرا صبح زود زندانیان را با اتوبوس و در شرایطی که دست‌ها را به شکل باز با زنجیر به صندلی‌های اتوبوس می‌بندند و کمر و پای زندانی نیز در غل و زنجیر است منتقل می‌کنند و ممکن است چند روز نیز به طول بینجامد.

عطاردی با حالت برافروخته به دلیل یادآوری روزهای سخت زندان گفت: با توجه به گفته‌های هم‌سلولی‌ام در شرایط انتقال ممکن بود شب در یک زندان دیگر با شرایط سختی بخوابم، به هر حال ساعت 5 یک روز صبح گفتند باید منتقل شوم که به خاطر وحشت، حالم نامساعد شد و نتوانستم از تشک بلند شوم، عصا هم داشتم ولی گفتم من نمی‌توانم راه بیایم. هم‌سلولی‌ام که بسیار مراقب من بود و تقریبا به بادیگارد من تبدیل شده بود داد زد که برایم ویلچر بیاورند.

وی با یادآوری خاطرات عجیبی از زمان زندان گفت: هم‌سلولی‌ام می‌دانست من یک آدم مذهبی هستم و به من احترام می‌گذاشت و حتی گفت برایش عجیب است که من پس از 33 سال فقط با یک زن زندگی کردم و به همین دلیل برایش حکم قدیس را داشتم. هم‌سلولی من دوست نداشت من از کنارش بروم و حتی تعریف کرد که یک پاکستانی مسلمان هم قبلا به عنوان هم‌سلولی‌اش بوده است.

عطاردی با تشریح چگونگی انتقالش به زندان سانفرانسیسکو گفت: مرا با ویلچر به طبقه پایین آوردند و در اتاقی لباس‌هایم را عوض کردند. البته قرار بود زندان‌بان با پلیس قضایی (مارشال) صحبت کند که مرا در شرایط ویژه‌ای منتقل کنند و من به او گفتم که حال من خوب نیست. با دادگاه تماس بگیرد که در شرایط بد منتقل نشوم که پس از نیم ساعت گفتند به سلولم برگردم، من در دلم بسیار خوشحال شدم ولی بروز ندادم که پلیس گفت خوشحال باش به سانفرانسیسکو منتقل نمی‌شوی و حتی پس از ورودم به سلول هم‌سلولی‌ من بسیار خوشحال شد و به من تبریک گفت که این تبریک در زندان هم برایم جالب بود. پلیس به هم‌سلولی‌ام گفت من فیلم خوبی بازی کردم و به همین دلیل منتقل نشدم و این مسئله را با عبارت «برنده اسکار» مطرح کرد.

عطاردی با اشاره به ادامه خاطرات زندان گفت: در ادامه با ایام کریسمس مواجه شدیم و مجبور شدم یک ماه در زندان بمانم که البته وکیلم تلاش کرد و شرایط ویژه‌ای فراهم شد که مرا با اسکورت خاصی البته با غل و زنجیر به سانفرانسیسکو بردند و در بین راه لس‌آنجلس و سانفرانسیسکو مرا به مارشال سانفرانسیسکو تحویل دادند که این زمان مدت 8 ساعت طول کشید.

وی در پاسخ به این سوال که آیا وکیل صهیونیست را مقامات آمریکا برای وی در نظر گرفته بودند یا خیر گفت: در زندان آمریکا برای کسی که وکیل ندارد یک وکیل معرفی می‌کنند ولی من ترجیح دادم خودم یک وکیل بگیرم، برادرم در جستجوی یک وکیل بود ولی نتوانست کسی را پیدا کند. با دفتر حفاظت منافع تماس گرفت که گفتند نمی‌توانیم کسی را معرفی کنیم و برادر من یک وکیل را که قیمت ارزانی داشت و 30 هزار دلار بود برای من در نظر گرفت که بعدها فهمیدیم وی صهیونیست است و حتی قیمت ارزان وی نیز با برنامه بود و می‌خواست یک بحث سیاسی بسازد.

عطاردی با اشاره به توطئه‌ها و آزارهای وکیل صهیونیست گفت: این وکیل از من خواست که در آمریکا بمانم و گفت اگر در آمریکا بمانی این مسئله تمام می‌شود و خانواده‌ات را هم به آمریکا منتقل می‌کنیم و تهدید می‌کرد که اگر این کار را نکنی ممکن است سال‌های سال در زندان باشی، زمانی که دید من راضی به این کار نمی‌شوم بحث امیر حکمت را پیش کشید و گفت از دولت ایران بخواه که تو را با امیر حکمت معاوضه کند ولی من گفتم که من کاری نکردم ولی او یک جاسوس است و حکمش هم صادر شده است.

این استاد دانشگاه شریف با بیان این که اذیت‌ها و تهدیدات وکیل برایم به یک کابوس تبدیل شده بود،‌ ادامه داد: برای تعویض وکیل استخاره کردم، شاکی من دولت آمریکا بود و من به عنوان یک شخص از این مسئله می‌ترسیدم، وکیلم هم بسیار با برنامه عمل می‌کرد به طوری که یک روز بدون خبر توافقنامه‌ای را به خانه برادر من آورده بود و گفت اگر امضا نکنم دوباره حبس خانگی‌ام تبدیل به زندان می‌شود ولی در آن زمان من با او صحبت نکردم و خود را به خواب زدم به طوری که بستگان وی را از خانه بیرون کردند.

وی با اشاره به شرایط تغییر وکیل صهیونیست گفت: از اینکه وی را تغییر دهم می‌ترسیدم زیرا او با FBI در ارتباط بود، به هر حال به خدا توکل کردم و با استخاره وی را تغییر دادم، یک روز به وی ایمیل زدم و گفتم تو دیگر وکیل من نیستی که او هم قبول کرد و گفت وکیل بعدی را معرفی کن تا مدارک را تحویلش دهم.

به گفته وی، این وکیل مدام به دنبال خبری کردن و سیاسی کردن موضوع بود به طوری که از آسوشیتدپرس می‌خواست که با من مصاحبه کند ولی من اجازه ندادم.

وی در پاسخ به این سؤال که در پایان متوجه شدید به چه اتهامی زندانی بودید یا خیر گفت: کیفرخواستمان عمومی است البته بخشی از کیفرخواست به علت وجود چند اسم محرمانه است ولی اتهام من این بود که یکسری تجهیزات خریدم و وارد ایران کردم ولی برای همین اتهامات هم آنها مدرک محکمه‌ پسند نداشتند چون من چیزی نخریده بودم، چیزی به ایران نفرستاده بودم و چیزی را هم در ایران تحویل نگرفته بودم، فقط به فردی سفارش خرید داده بودم که آنها استنتاج کردند من می‌خواستم سفارش آمریکایی تهیه کنم.

عطاردی گفت: البته یک قانون با عنوان توطئه در آ‌مریکا وجود دارد یعنی چند نفر توطئه می‌کنند که قوانین آمریکا را نقض کنند و آنها هم همین جرم را به من بستند یعنی گفتند من نقشه کشیدم که قانون تحریم آمریکا را نقض کنم، ولی من گفتم من هرگز با این اسامی که شما اعلام کردید صحبتی نداشتم که چنین نقشه‌ای طراحی کنم.

این استاد دانشگاه شریف ادامه داد: البته شرایط جسمی من هم اجازه نمی‌داد وارد دعوای محاکمه‌ای با دولت آمریکا شوم زیرا ممکن بود با شهود الکی مرا بی‌اعتبار کنند.

وی در رابطه با ارتباطش با دولت ایران در زمان بازداشتش گفت: من نمی‌توانستم با دولت ایران در تماس باشم بلکه فقط می‌توانستم با همسرم و وکیلم تماس بگیرم ولی همسرم با دولت ایران در ارتباط بود و من برای هر کاری با همسرم مشورت می‌کردم، البته وکیل ابتدایی من می‌گفت حق ندارم به همسرم چیزی بگویم ولی دادستان گفت اگر او به کسی چیزی نگوید مشکلی ندارد.

وی ادامه داد: دفتر حفاظت دولت ایران هم ابتدا واکنشی نشان نداد ولی وقتی وزارت خارجه پیگیری کرد رئیس دفتر حفاظت خواست با من ملاقات داشته باشد که با توطئه وکیل ابتدایی‌ام نشد ولی پس از آن دادستان گفت مشکلی ندارد که باز هم وکیل می‌خواست حضور داشته باشد که با سوال از دادستان فهمیدم نیازی به حضور وکیل نیست و با رحمانی سرپرست دفتر حفاظت که به لس‌آنجلس آمده بود، ملاقات کردم.

عطاردی با صدای بغض‌آلود به نامه همسرش به قاضی دادگاه اشاره کرد و گفت: همسرم در آن زمان به قاضی دادگاه نامه‌ای نوشت و از وی خواست شرایط عادلانه‌ای را در دادگاه در نظر بگیرد.

در این نامه همسر عطاردی با اشاره به حقوق بدیهی زندانیان در تمام کشورهای دنیا خطاب به قاضی دادگاه گفته بود: زندانیان در سراسر دنیا حق ملاقات با خانواده خصوصاً همسر و فرزندان را دارند. زندانیان کشور شما هفته‌ای یک بار همسر و فرزندان خود را ملاقات می‌کنند. طبق قوانین بسیاری از زندان‌ها، یک زندانی حتی اجازه شرکت کردن در عروسی دخترش را هم دارد، اما من و همسرم در طول این 16 ماه یک بار هم همدیگر را ملاقات نکرده‌ایم، با توجه به اینکه من به علت بیماری قلبی توانایی سفر طولانی و دیدار همسرم را ندارم. او در طول این 16 ماه از محیط زندگی خود و خانواده بزرگش دور و از تدریس در دانشگاه که کار اوست و حتی از شرکت در عروسی دختر اولش نیز محروم بوده است.

در این نامه، همسر عطاردی اتهام وی را فقط در سایه اختلافات سیاسی دو کشور برشمرده و اعلام کرده بود: برای دادگاه محترم محرز است که او یک شهروند شریف برای هر جای دنیا که زندگی کند است و سود و منفعتی که وجود او برای بشریت داشته است، از خیلی از مردم عادی بیشتر است. آیا این عادلانه است که چنین کسی مطابق یک جنایتکار محکوم شود؟ محکومیتی خشن برای یک شخصیت علمی که در واقع جرمی انجام نداده است؟

تغییر ماهیت آخرالزمان در آثار هالیوود

تغییر ماهیت آخرالزمان در آثار هالیووداز آنجا که سینما تأثیر بسزایی در تغییر و تأثیر فرهنگ‌ها دارد باید به این مهم توجه کرد که برخی افراد به ساخت و تهیه فیلم‌‌هایی با مضمون و محتوای مربوط به آخرالزمان و ظهور منجی می‌‌پردازند. برای مثال کارگردان فیلم «همشهری کین» که فردی است یهودی‌الاصل اقدام به ساخت فیلمی با موضوع پیشگویی‌های نوستر آداموس می‌کند که در آن منجی جهان فردی است مسلمان که با اعمال شدیدترین خشونت‌ها و به پشتوانه مسلمانان خاورمیانه و با ظاهری عربی ظهور کرده تا انسان‌ها را از دست ظلم و ستم نجات دهد. جالب است بدانید اورسون ولز کارگردان آن، جایزه اسکار را نیز دریافت می‌کند!

موضوع پایان جهان و سرانجام آن، همواره مورد پسند ذائقه مردم بوده و حجم بزرگی از فیلمنامه‌ها را به خود اختصاص داده است تا با پرداختن به آن، به اشکال گوناگون به کنجکاوی اذهان پاسخ دهند. این تصویرسازی صرفاً رویکردی سرگرم‌‌کننده نداشته بلکه با هدف القای مضامین ایدئولوژیک دینی و سیاسی در قالب‌های علمی و تخیلی مانند آرماگدون و 2012 تصویر دلخواه خود را در باب پایان جهان به نمایش می‌گذارد.

   ستیز با منجی عالم بشریت
علت اصلی این توجه را می‌‌توان در گسترش تفکر صهیونیسم و هژمونی فرهنگی آنها بر جهان یافت. آنها از رسانه به بهترین شکل در جهت اهداف خود بهره‌‌برداری کرده که در این راستا یکی از اهداف اصلی‌‌شان در هالیوود، ستیز با منجی عالم بشریت و بد نام کردن او و مسلمانان است.

   سبک فیلمسازی آپوکالیپتیک
سبک فیلمسازی آخرالزمانی موسوم به آپوکالیپتیک بر محور قهرمانان یا پهلوانانی استوار است که در نقش اسطوره ظاهر می‌‌شوند، دقیقا همانند سری فیلم‌های بتمن که دارای جلوه‌های ویژه خاص و با هزینه‌های بالایی تولید شده است. در این گونه فیلم‌ها یک نفر به عنوان قهرمان، اوضاع را سر و سامان می‌دهد. این مدل قهرمانان در جوانان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده و محبوبیت زیادی دارند و در نهایت منجر به تغییر اصول اخلاقی آنان می‌شود.

   امریکا منجی جهان است!
مضمون غالب فیلم‌های اسطوره‌‌ای این است که جامعه درگیر مشکلاتی نشان داده می‌‌شود تا هنگامی که شخصیت قهرمان فیلم ظهور پیدا می‌‌کند و با نیروی خارق‌‌العاده‌ خود که تنها مبتنی بر ابزار و قدرت فرد است، همگان را نجات می‌‌دهد.  این موضوع به خصوص در مورد شخصیت‌‌هایی مانند مرد عنکبوتی به وضوح مشاهده می‌شود. نکته حائز اهمیت اینکه فیلم‌‌های اسطوره‌‌ای هالیوود یک عنصر مشخص دارند، آنها سعی می‌کنند شرایط را به گونه‌ای جلوه دهند که مخاطب برای ذره‌ای هم که شده در وجود خود این احساس را داشته باشد که از عهده کسی کاری بر نخواهد آمد، به جز یک اسطوره که قطعاً این اسطوره هم در واقع نمادی از خود امریکاست، مثل فیلم اخیر سینمای هالیوود با نام کاپیتان امریکا. یعنی در این فیلم‌ها به مخاطب خود القا می‌کنند که امریکا منجی جهان است. اغراق بیش از حد در قدرت اسطوره، از ویژگی‌‌های مهم این قبیل فیلم‌هاست.

   سرنخ‌های تأمل‌برانگیز
فیلم کاپیتان امریکا تاکنون 4 بار به تصویر کشیده شده است. اولین بار در سال 1944 و پس از آن سال 1979 و مجدداً در دو مجموعه تلویزیونی جداگانه به نمایش گذاشته شده است. در یکی از این فیلم‌ها کاپیتان امریکا پس از نجات دنیا و در هنگام بازگشت با دوستانش ناتاشا (اسکارلت جوهانسون) همکار شده و متوجه می‌شود که رئیس گروه یعنی نیک فیوری در جریان مأموریت گذشته نسبت به حفظ منافع سازمان اقدام کرده و جان هزاران انسان را به خطر انداخته است. در پی آن و پس از پی بردن به این ماجرا دچار تردید درونی شده و در این هنگام فیوری مورد سوء‌قصد قرار گرفته و در ادامه کاپیتان امریکا به سر‌نخ‌های تأمل‌برانگیزی دست می‌یابد و ادامه ماجرا...
   نماد خیر و شر امریکا
اسطوره‌‌‌هایی چون کاپیتان امریکا در فیلم‌‌های دیگر هالیوود با مضامین آخر‌الزمان افسانه‌ای و حماسی بسیارند، اسطوره‌‌‌هایی همچون ارباب حلقه‌ها و هری‌پاتر که سازندگان آن به سود سرشاری دست یافتند. از دیگر فیلم‌‌های مشابه می‌توان به مومیایی، جادوگر مرلین، ماتریکس و در اشکال جدید به فیلم لبه فردا با بازی تام کروز و امیلی بلانت اشاره کرد. در این فیلم‌ها هیولایی وحشتناک و افسانه‌ای، جان انسان‌های بی‌گناه را تهدید می‌کند اما با دلاوری و رشادت منجی و اسطوره فیلم و با استفاده از سلاح‌های جادویی به جنگ او رفته و از بین می‌رود و در نهایت هم نماد خیر و شر که حلقه‌ای جادویی است از بین می‌رود و داستان به پایان می‌رسد. جالب آنکه در بسیاری از این فیلم‌‌ها نماد خیر امریکا، اصطلاحاً غرب و نماد شر همانا شرق است.

   فیلمی برای انزجار غیرت ایرانی
یکی از این قبیل فیلم‌‌ها که دیدن آن حتماً هر ایرانی را ناراحت و منزجر می‌‌کند نسخه جدید فیلم پلیس آهنی است. در این فیلم که داستان آن از سال 2028 آغاز می‌شود یک شرکت چند ملیتی قدرت مطلق تولید روبات‌ها در دنیا بوده و روبات‌های جنگی آنها در حال پیروزی در تمامی نبرد‌ها هستند.
در ابتدایی‌ترین سکانس‌های این فیلم، روبات‌ها در حال پاکسازی محله‌های تهران از اشرار و به اصطلاح آنها تروریست‌ها هستند. غیرت ایرانی‌ها اجازه حضور به آنها در سطح شهر را نمی‌‌دهد و با عملیات انتحاری تلاش دارند تا روبات‌‌های جنگنده را نابود سازند اما به هر حال جنگیدن با چنین روبات‌‌هایی سخت است و با وجود چنین عملیات‌های انتحاری، به منظور نفوذناپذیرتر شدن آنها، شرکت باید نسخه‌ای جدید ارائه کند تا حتی از این فناوری در داخل امریکا استفاده کنند. در ادامه الکس موفی که پلیسی درستکار و فداکار است در پی حادثه‌ای شدیداً مجروح شده اما امنی کورپ تصمیم می‌گیرد با تبدیل او به یک روبات نسبت به حفظ زندگی او اقدام و نسل جدید از روبات‌های پلیس را پایه‌گذاری کند.

   تغییر ماهیت آخر‌الزمان
اما اکنون آخر‌الزمان در آثار هالیوود تغییر ماهیت داده و با ژانر علمی تخیلی سعی در ارائه مدلی دارد که در آن آخرالزمانی وجود ندارد. به عبارتی اول و آخر، ابتدا و انتها و در حالت کلی بعد زمان که امری دنیوی است به عنوان شاخصی در جهت محدود کردن توانایی مغز انسان معرفی شده که با از میان برداشتن چنین شاخصی انسان همان خدای خویش می‌‌شود که توانایی انجام هر کاری را دارد.
 
  اسکارلت در نقش یک ابر قهرمان!
اخیراً فیلمی در امریکا به نمایش گذارده شده که به‌رغم فرانسوی بودن کارگردانش، باز هم فیلم در فضای سینمای هالیوود نوعی جدید از آثار آرماگدونی است. در این فیلم اسکارلت جوهانسون در نقش یک ابر‌قهرمان زن ظاهر شده و قادر است با ذهن دستکاری‌شده‌اش که حاصل تحقیقات علمی است کنترل بسیاری از کارها را در دستانش بگیرد. در این فیلم بر اساس یکی از فرضیات تکامل با افزایش توانایی مغز انسان که در حقیقت با جفت شدن هرچه بیشتر سلول‌‌های مغز از طریق تکانه‌های همسان الکتریکی، لوسی توان و قدرتش برای تسلط بر جهان ماده و انرژی بیشتر و بیشتر می‌شود، تا جایی که از تسلط بر خویش بر تسلط بر دیگران و محیط‌‌اش و حتی روح دست می‌‌یابد. اینجاست که دیگر بعد زمان برای او بی‌معنا می‌‌شود و به عبارتی طی طریق از اول به آخر، از ابتدا به انتهای خلقت برای او به مثابه چشم برهم زدنی آسان می‌شود.

   یکتا شدن نابودی جهان از شر
در سکانس‌‌های آخر فیلم، لوسی موفق می‌شود با معکوس کردن فرآیند خلقت از تکثر سلولی به وحدت و یکتا شدن دست یابد. در روند فیلم، لوسی به هیچ عنوان به انسان‌های خوب آسیبی نمی‌رساند و از قضا نیت او برای یکتا شدن نابودی جهان از شر است. این فیلم نسخه‌ای جدید از اومانیسم محض است؛ چراکه در باور فرد مسلمان دستیابی بشر به رموز مخفی و پنهان خداوند که تاکنون پوشیده بوده است، با استفاده از عملکرد صد‌در‌صد مغز و بهره بردن از آن برای خدا شدن یا خدا بودن نه پشتوانه علمی دارد و نه عملی!
در تفکر اسلامی انسان با طی مراحل عرفانی و سلوک به سمت وحدانیت غرق در خدا می‌شود. حال آنکه در تفکر کابالایی (فرقه‌ای از یهود)، انسان با طی کردن مراحل عرفان فنای‌الی‌الله نمی‌‌شود، بلکه به مقام خدایی می‌‌رسد؛ این است بن‌مایه آخرالزمان در هالیوود.

حمید فرخ نژاد در سن هجده سالگی

به گزارش سرویس چندرسانه ای شبکه اطلاع رسانی راه دانا،حمید فرخ نژاد بازیگر سینما،تاتر و تلویزیون کشورمان تصویری از روزهای اوج جوانی خود در شبکه های اجتماعی منتشر کرد که در نوع خود جالب توجه است.