آقای خاتمی، اکنون وقت تهدید نیست!

سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق اخیرا در جمع نمایندگان اصلاح طلب مجلس، شرط هایی را برای بازگشت به نظام گذاشته اند که نوع بیان این شروط و جایگاهی که ایشان برای خود قائل اند، عجیب و تاحدی خنده دار به نظر می رسد! [1]

ایشان ضمن تعیین تکلیف برای نظام جمهوری اسلامی ایران و جبهه اصلاحات که به ایشان به عنوان یک رهبر اعتقاد ندارد و خود را بی سر می‏داند [2]، به ذکر نکاتی زبان چرخانده اند که خود مایه تامل و تفکر است.

وی در این جمع خواستار آزادی بی قید و شرط همه زندانیان شده است. در  حالیکه آقای خاتمی به این سوال جواب نداده که با متهمان و زندانیانی که خود لب به اعتراف گشوده و از ظلم هایی که در دو سال گذشته در حق مردم کرده اند و انواع و اقسام تهمت ها از تقلب گرفته تا تجاوز، که به انقلاب و جمهوری اسلامی روا داشته اند، پشیمان هستند، چه باید کرد؟

وی سپس با چرخشی 180 درجه ای از نوع رفتارهای قانون شکنانه خود و دوستانش در بعد از انتخابات 88 از مسئولان نظام خواسته تا در راه  پایبندی به قانون اساسی و اجرای همه جانبه و کامل آن بخصوص اهتمام به روح قانون اساسی قدم بردارند! و البته توضیح نداده اند که چرا خودشان و دوستانشان بعد از هشدارهای مقام معظم رهبری به خصوص در نمازجمعه 29 خرداد همچنان به اصرار خود بر گردن کشی در برابر قانون و خواسته اکثریت مردم ادامه دادند.

آقای خاتمی اما در بند سوم خود ترجیح دادند باز هم به روش یکی به نعل و یکی به میخ حرکت کنند. درخواست سوم ایشان فراهم آوردن سازوکاری برای برگزاری انتخابات سالم و آزاد است. سازوکاری که ایشان دوبار به وسیله آن رئیس جمهور این کشور شد و دوستانش هم توانستند مجلس این کشور را در دست بگیرند و  ننگ مجلس ششم را بر پیشانی نظام باقی بگذارند. معلوم نیست اقای خاتی وقتی این سازوکار را قبول ندارد پس چرا در انتخاباتش شرکت کرده و حتی رئیس جمهور هم شده است!


جایگاه واقعی سید محمد خاتمی کجاست؟

* نخست
، باید به ایشان یادآوری کرد که ایشان دیگر آن رئیس جمهور بیست میلیونی دوم خرداد هفتاد و شش نیست که برای نظام مقدس جمهوری اسلامی تعیین تکلیف می کنند. به عبارت دیگر امروز آن دو سوم آرای هفتاد و شش خود را قطعا ندارند. چنانکه خرداد هشتاد و هشت، کاندیدایی که مورد حمایت ایشان بود، تنها توانست سیزده و نیم میلیون از چهل میلیون رای اخذ شده را با خود همراه سازد. یعنی افت رأیی پنجاه درصدی شامل حال ایشان و تفکرش شد. این در حالی است که مشارکت مردمی چیزی نزدیک به ده میلیون نفر بیشتر شده بود.

* دوم: به وضوح قابل فهم است که طیف عمده ای از مذهبیون جامعه از ایشان به عنوان یکی از سران فتنه یاد می کنند و قطعا با برگشت ایشان بدون هیچ سوال و جواب و بارخواست درباره آنچه در جریان فتنه هشتاد و هشت اتفاق افتاد مخالف هستند. همچنین باید بدانند افراد مذهبی‏ای که در سال هفتاد و شش به ایشان بر مبنای رای " نه به ناطق نوری؛ نه به هاشمی رفسنجانی است" رای دادند، نه تنها دیگر به ایشان رای نخواهند داد، بلکه خواستار مجازات ایشان به عنوان یکی از سران فتنه نیز هستند.

* سوم
: طیف افراطیون دوستدار ایشان که عموما در ادوار تحکیم وحدت مشغول به فعالیت هستند نیز، در  دوران ریاست جمهوری خود ایشان، تز عبور از خاتمی را مطرح کردند و در انتخابات سال 88 نیز به کاندیدایی دیگر رای دادند. البته این دسته چندان اهمیت و وزنی در انتخابات نداشتند، چون مجموع رای این افراطیون حتی از آرای باطله نیز کمتر بود.
 
وقت عذر خواهی است
 
اکنون باید از آقای خاتمی پرسید که ایشان با کدام پشتوانه، خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی این چنین لحن طلبکارانه ای را در پیش گرفته اند. از ایشان که فردی سیاسی و سرد و گرم چشیده هستند، بعید است که این چنین لب به مجادله باز کنند و بخواهند با تهدید و ارعاب راه خود و اطرافیانش را برای ورود دوباره به نظام هموار کند.

بنده به عنوان یک طرفدار نظام جمهوری اسلامی ایران به ایشان نصیحت می کنم که اگر ایشان به اشتباهات سران فتنه پی برده و می خواهد به دامان اکثریت مردم -که همانا مستضفان و پابرهنگانی هستند که انقلاب با خون آنها به این نقطه خود رسیده- بازگردند؛ باید بدانند که اکنون وقت تهدید نیست. بلکه وقت عذرخواهی و اعلام برائت از جنبشی لیبرال و غیردینی موسوم به جنبش سبز است.
 
حضرت ایشان رای عذرخواهی از محضر مردم و قانون اساسی باید ابتدا به دنبال حلالیت طلبیدن از مادران شهدای فتنه پارسال (شهید غلامحسین کبیری، شهید امیرحسام ذوالعلی و ...) باشند و سپس سراغ کدخدای دهکده و برگشت به داخل نظام را بگیرند. 
 
و سخن آخر ...
در راستای عمل به دستورات الهی در باب توبه و همچنی فرمان رهبرم در راستای جذب حداکثری و دفع حداقلی، سید محمد خاتمی را -اگر توبه کند و از ولی فقیه رسما عذرخواهی کند-، به عنوان کسی که زمانی در جمهوری اسلامی ایران مسئولیت داشته، دوست خواهم داشت. حال این گوی و این میدان آقای خاتمی ....

انتشار عکس های بی حجاب یک خانم سیاسی

امروز متوجه شدم یکی از سایت های ظاهرا مدعی اصولگرائی، عکس های قدیمی خانمی محجبه را چاپ کرده است که در آن عکس ها ایشان بدون پوشش اسلامی هستند. نمی دانم این دوستان جاهل می خواهند با این کارشان چه چیزی را ثابت کنند؟ می خواهند بگویند فلانی قبلا بی حجاب بوده و امروز با حجاب شده است؟ این که اتفاقا برتری ایشان را از جهتی نشان می دهد. نشان می دهد که ایشان حجاب شان (بر خلاف بسیاری بانوان دیگر) ارثی نبوده است. این کار بنده را یاد حرکت برخی انداخت که برای خراب کردن شهید آوینی عکس های دوران جوانی آن شهید را به رهبری نشان می دادند تا به زعم خودشان نشان دهند آن شهید در دوران جوانی مسلمان معتقدی نبوده ولی در مقابل آقا با درایت خودشان کلی از اینکه شهید آوینی اینقدر تغییر کرده اند تعریف و تمجید کردند. نمایش دادن عکس های قدیمی (بدون حجاب اسلامی) یک خانم مسلمان حتما غیرشرعی و صد در صد خلاف مرام و اخلاق اسلامی است و بنده مطمئن هستم رهبر انقلاب هم با آن مخالفند (مراجعه کنید به صحبت های ایشان در باب غیبت و عکس گرفتن) بر فرض که آن خانم امروز ضدیت با نظام دارد و مجرم باشد-که هست- بنده و شما چه حقی داریم عکس های دوران جوانی ایشان را با ظاهر غیر اسلامی چاپ و نشر کنیم؟ این چه اسلامی است؟ این چه تبعیت از رهبری است؟ این چه حزب اللهی گری است؟ این چه دفاعی از نظام جمهوری اسلامی است؟ این چه مردانگی است؟ این چه روش انتقاد کردن است؟چه روش تذکر دادن است؟چه روش دفاع از انقلاب است؟این خانم به اندازه خود انقدر تخلف و اشتباه و جهالت دارد که برای نقد وی نیازی به توسل کردن به این روشها نیست. فکر می کنم سایر رسانه های حزب اللهی هم باید این اقدام ضد اخلاقی و غیر شرعی را محکوم کنند تا فردا روز این شیوه ماکیاویلیستی در میان برخی جاهلان ظاهرا مذهبی جا نیفتد.

سوتی های مختارنامه


محمد حاشر یزدانی
  
۱۲ دی ۱۳۸۹
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ثبت نام یا ورود در سایت، در مورد نقد یا تایید این مطلب یادداشت خود را بنویسند.
***
 

با سلام و عرض خسته نباشید گرم به همه عزیزان دست اندرکار مجموعه بی نظیر مختار نامه الحق و الانصاف بسیار اثر بدیع و شاهکاری است و هر جمعه شب میلیونها ایرانی را مشتاقانه به دنبال خود میکشد. عظیم بودن این پروژه 8 ساله باعث شده گاهی سوتی های بسیار ریزی از دست کارشناسان و نویسندگان این اثر در برود که باعث لبخندکی گردد. ما هم در این جا فقط به قصد بالا بردن حس تیزبینی مخاطبین سریال های تاریخی گوشه ای از این سوتی ها را می آوریم. باشد که هم بینندگان هوشمندانه تماشا کنند و هم سازندگان با دقت بسازند.

نماز ظهر عاشورا نماز ظهر نبود بلکه نماز خوف بود ودر نماز خوف زنان و اهل بیت امام حضور نداشتند بلکه خود امام و یارانش به صورت دوگروه نماز را اقامه نمودند.

2. برخی از زنان اهل بیت که درنماز با روبنده یا پوشیه حضور داشتند با همان روبنده به سجده میرفتند و سر به مهر میگذاشتند!

در جریان به آتش کشیدن کعبه سربازان زخمی با برانکار جابه جا می شدند!

.سرکرده خوارج هنگام بیعت با مختار با افتخار میگوید: "شمشیر خوارج همیشه بر علیه ال امیه است." خوارج به معنی از دین خارج شدگان لقبی بود که هنگام جنگ نهروان از طرف حضرت امیر(ع) به این گروه یاغی و خشک مغز داده شد اما خود این گروه که خود را خوارج نمیدانستند. اما در سریال مختار نامه اعضای این گروه با افتخار! خود را خوارج می نامند.

 

واکنش وزیر دفاع به خبر شهادت عسگری

وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح خواستار واکنش و موضعگیری مدعیان دفاع از حقوق بشر در باره خبر شهادت ' علیرضا عسگری ' معاون سابق وزیر دفاع کشورمان شد .

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل ازاداره کل تبلیغات دفاعی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح،سردار 'احمدی وحیدی' روز چهارشنبه در خصوص خبر منتشر شده مبنی بر شهادت عسگری افزود :‌ در صورت صحت این خبر پرونده سنگین رژیم غاصب صهیونیستی در آدم ربایی، ترور و آدم کشی سنگین تر می شود.

وی تاکید کرد: این اقدام غیر انسانی آزمون دیگری برای مجامع بین المللی خواهد بودکه داعیه دفاع از حقوق بشر و شهروندی دارند.وزیر دفاع ایران با بیان اینکه ربودن 'علیرضا عسگری' توسط سازمان تروریستی موساد قطعی است، افزود: آنان پس از این اقدام تلاش کردند با القا خبر پناهندگی وی ضمن ایجاد جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران بر این اقدام غیر انسانی خود سرپوش بگذارند.

وحیدی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران از همه امکانات و ظرفیت های خود برای روشن شدن سرنوشت علیرضا عسگیری استفاده می کند، گفت: اسراییل به عنوان مظهر تروریزم دولتی با اینگونه اقدامات نه تنها چهره منفور خود را منفورتر می کند بلکه زمینه های نفرت عمومی را علیه حامیان این رژیم یعنی آمریکا و انگلیس فراهم می کند.

وی همچنین با اشاره به ربودن چهار دیپلمات ایرانی توسط رژیم صهیونیستی در دهه 60 گفت: بی تردید مسوولیت و عواقب اینگونه جنایات شرم آور علاوه بر رژیم صهیونیستی بر عهده حامیان آنها نیز هست و آنان باید در آینده نزدیک پاسخگوی اقدامات جنایتکارانه خود باشند.

رابرت مردوخ کیست؟

"رابرت مردوخ " مردوخ یکی از یهودیان صهیونیست است که با راه انداختن امپراطوری رسانه‌ای خود نقش پررنگی را در سیاست‌های پشت صحنه انگلیس و آمریکا بازی کند و اهرم توانمند لابی صهیونیستم در این کشورها به شمار می‌رود.

به گزارش فارس، در پی رسوایی سال گذشته در انگلیس پیرامون شنود مکالمات تلفنی و الکترونیکی شهروندان انگلیسی توسط رسانه‌های تحت مالکیت رابرت مردوخ، سرمایه دار صهیونیست که با دستور وی انجام می‌گرفت نگاهی داریم به زندگی و فعالیت‌های این صهیونیست کهنه‌کار که در دنیا به "امپراطور رسانه‌ای یهود " اشتهار دارد و حتی در ایالات متحده آمریکا به علت سیطره بی چون و چرایش بر رسانه های گروهی از وی به عنوان "سلطان بی تاج و تخت آمریکا " یاد می‌شود:

*مقدمه:

با گسترش انقلاب ارتباطات، قدرت وسایل ارتباطی جامعه مانند رسانه‌ها افزایش بیشتری یافته است. صهیونیست‌ها که همواره هدف نفوذ در مراکز قدرت در جهان را تعقیب می‌کنند، به خوبی از قدرت موجود در این عرصه آگاهی داشته و با حاکمیت بر رسانه‌های گوناگون، به یک قدرت مؤثر در این حوزه تبدیل شده‌اند.

"رابرت مردوخ " یکی از یهودیان صهیونیست است که کار خود را با مالکیت یک روزنامه کوچک در "ملبورن " استرالیا شروع کرد اما پس از مدت کوتاهی توانست یک امپراطوری رسانه‌ای را پایه‌گذاری کند.
"
مردوخ " با خرید روزنامه‌های ورشکسته و کوچک و با استفاده از روش‌های گوناگون به مدیریت آنها پرداخته و آنها را به سوددهی می‌رساند. او ابتدا به دنیای رسانه‌ای انگلیس وارد شد و توانست جایگاه مهمی در بین شبکه رسانه‌ای انگلیس کسب کند. اشتیاق سیری‌ناپذیر "مردوخ " وی را به سمت آمریکا کشاند و وی با کسب تابعیت آمریکایی توانست به گسترش دامنه امپراطوری خود نه تنها در آمریکا بلکه در سراسر دنیا بپردازد. به دلیل اهمیت رسانه‌های تحت سلطه او و نقش و شبکه گسترده رسانه‌‌ایش در شکل‌دهی به افکار عمومی در جهت حمایت از صهیونیسم، در این نوشتار به بررسی زندگی، فعالیت‌ها و رسانه‌های تحت سلطه وی می‌پردازیم.

**زندگینامه:

"کیث رابرت مردوخ " در 11 مارس 1931 در "ملبورن " استرالیا به دنیا آمد. پدر "مردوخ " یک روزنامه‌نگار کهنه‌‌کار بود که کار خود را به عنوان یک خبرنگار بخش سیاسی برای روزنامه "عصر ملبورن " استرالیا شروع کرده بود.

"مردوخ " پدر در تأسیس انجمن روزنامه‌نگاران استرالیا همکاری کرده و در سال 1933 سردبیر روزنامه‌ "سیدنی مورنینگ هرالد (Sydney Morning Herald) و بعدها مدیر گره روزنامه‌ای هرالد اندویکلی تایمز (Herald & Weekly Tims) استرالیا شد.

پدر مردوخ در سال 1928 در سن 40 سالگی با "الیزابت گرین " ازدواج کرده بود و علاوه بر رابرت دارای 3 فرزند دختر دیگر نیز بود.

رابرت از همان اوایل کودکی در یک محیط آشنا با فنون روزنامه‌نگاری رشد کرد و خود نیز به این کار علاقه مند شد. او در سال 1941 در سن 10 سالگی با اصرار مادر به مدرسه "گیلانگ گرامر " فرستاده شد ولی از تحصیل در این مدرسه راضی نبود.

وی در سال 1947 تحصیلات خود را در این مدرسه به پایان رساند و پس از یک سال بیکاری، وارد حرفه روزنامه‌نگاری شد و در یک مجله مدرسه‌ای به نام "ایف " و پس از آن در مجلات مدرسه‌ای دیگری نیز فعالیت کرد.

"مردوخ " پس از آن برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و در دانشگاه آکسفورد مشغول تحصیل شد و از 1950 تا 1952 نیز با روزنامه "دیلی اکسپرس " (Daily Express) انگلیس همکاری کرد.

پدر رابرت در سال 1949 از مقام سردبیری گروه "هرالد " بازنشسته شد اما همچنان به همکاری خود با گروه ادامه داد. وی از بیماری نارسایی قلبی رنج می‌برد و بالاخره در اکتبر سال 1952 در ملبورن درگذشت.

رابرت مردوخ پس از مرگ پدرش بلافاصله به استرالیا بازگشت و توقع داشت که ثروت کلانی از پدرش به او برسد اما بر خلاف انتظار، ثروت بسیار اندکی از یک روزنامه به نام "آولاید نیوز " را تصاحب کرد.

مردوخ 22 ساله بلافاصله با یک حرص و ولع پرشور نسبت به روزنامه و به محض افزایش تیراژ، اقدام به خرید روزنامه‌های کوچک و در سال 1954 امتیاز "آدلاید نیوز " را خریداری کرد.

"مردوخ " تاکنون 3 بار ازدواج کرده است. او برای اولین‌بار با "پاتریشیا بوکر " در سال 1956 ازدواج کرد و از او دارای یک فرزند دختر شد اما این ازدواج دیری نپایید و در سال 1960 به طلاق کشیده شد.
او طی چند سال روزنامه "دیلی میل " (Daliy Mail) سیدنی را خرید و در سال 1964 اولین روزنامه ملی استرالیا یعنی "The Australian " را به آن ملحق کرد.

وی یک‌بار دیگر در سال 1967 با "آناماریا تورف " ازدواج کرد و از او دارای یک دختر و 2 پسر شد و در نهایت در سال 1999 نیز طلاق گرفتند.

رابرت در سالهای دهه 1950 دیدارهای منظمی از آمریکا داشت. او با آگاهی و دید ویژه‌ای نسبت به آمریکا بزرگ شده بود و زمانی که در آکسفورد تحصیل می‌کرد با پیچیدگی‌های "جنگ سرد " دست‌وپنجه نرم کرد و اذعان می‌کرد که زمان آن رسیده که موقعیت آمریکا را به عنوان یک قدرت فائقه جهانی به رسمیت بشناسیم. او به زودی دلباخته آمریکا به ویژه شهر "نیویورک " شد.

"مردوخ " در سال 1960 به "کوبا " سفر کرد و تحت تأثیر "فیدل کاسترو " مقاله‌ای نوشت که بحث اصلی‌اش این بود که آمریکا باید دست از مخالفت خود با کوبا بردارد و اینکه آینده "آمریکای لاتین " در خطر است.

او در اوایل دهه 1970 دامنه کارهای مطبوعاتی خود را به سمت آمریکا کشاند و سهام زیادی از چندین روزنامه‌ آمریکایی را خریداری کرد و در اوایل 1980 بود که تصمیم گرفت به حضور خود در آمریکا ثبات بیشتری ببخشد. به همین دلیل در سال 1985 تابعیت آمریکایی کسب کرد.

او زمانی با "مارگارت تاچر " روابط خوبی داشت و می‌خواست در کنار "رونالد ریگان " در واشنگتن باشد، لذا روابط خود با کاخ سفید را مستحکم‌تر کرد. مردوخ حتی در ضیافت شام ریگان شرکت کرد و بعد از آن نیز روابط دوستانه‌ای با "ریچارد نیکسون " برقرار کرد.

"مردوخ " در زندگی خانوادگی همیشه دچار مشکلاتی بود و همین مشکلات بود که به جدایی او از همسرش در سال 1999 انجامید اما طلاق "تورف " به یکی از پرسروصداترین طلاق‌ها تبدیل شد زیرا او بیشترین مقدار دارایی و اموال به میزان 1.7 میلیارد دلار به صورت املاک و 110 میلیون دلار پول نقد را از طلاق خود به دست آورد.

مردوخ هوسران دو هفته بعد از این ماجرا در سن 69 سالگی با سومین همسر خود یعنی "وندی دنگ " 31 ساله ازدواج کرد که از وی دارای دو فرزند دختر است. هم‌اکنون رابرت مردوخ با داشتن یک امپراطوری رسانه‌‌ای و ریاست چندین رسانه معتبر و مشهور جهان در نیویورک آمریکا زندگی می‌کند.

با توجه به فعالیت‌های شدید کاری، مردوخ در زمینه علمی زیاد فعال نبوده است. او بااکراه مراحل اولیه تحصیل در استرالیا را به پایان رساند و سپس با اصرار پدر و مادر به انگلیس رفت تا ادامه تحصیل دهد. او ابتدا در سال 1952 با مدرک کارشناسی در رشته هنر از دانشگاه آکسفورد - دانشکده وورستر - فارغ‌التحصیل شد.

رابرت حتی از زمانی که به تحصیل مشغول بود دست از فعالیت‌های کاری و روزنامه‌نگاری نکشید و با تمام مشغله کاری، او توانست مدرک کارشناسی ارشد خود را از همان دانشگاه در رشته هنر در سالهای بعد دریافت کند. پس از آن مردوخ صرفاً به کارهای اجرایی و مدیریتی رسانه‌های گوناگون پرداخت و تحصیلات خود را ادامه نداد.

**ریشه‌‌های صهیونیستی (یهودی) مردوخ:

"ریگ وارن " روحانی مسیحی در این‌باره می‌گوید: "رابرت " یک مسیحی متولد شده و من پیشوای روحانی او محسوب می‌شوم ".
خود رابرت مردوخ درباره مذهبش می‌گوید: روزنامه‌ها درباره تولد دوباره من به عنوان یک مسیحی و کاتولیک چیزهایی می‌نویسند. واقعیت این است که من مانند یک مسیحی عبادت می‌کنم و گاهی به کلیسای کاتولیک می‌روم زیرا همسرم یک کاتولیک است، اما من به طور رسمی تغییر مذهب نداده‌ام و یک فرزند مذهبی شدید نیستیم.

نه خود رابرت مردوخ از یهودی بودنش چیزی می‌گوید و نه رسانه‌های تحت سلطه‌ او، اما آنچه واضح است نام رابرت از نام یهودی پدر بزرگ مادری او برگرفته شده و مردوخ همیشه سعی کرده این واقعیت که مادر مذهبی او، وی را به صورت یک یهودی بزرگ کرده است، پنهان کند.

پنهان‌کاری مردوخ در حالی صورت می‌‌گیرد که وی آشکارا از شاخه صهیونیست "راست افراطی " صهیونیستی و افرادی مانند "بنیامین نتانیاهو " و "آریل شارون " حمایت می‌‌کند.

چنانچه "جرج پاتاکی " فرماندار سابق نیویورک می‌گوید: هیچ روزنامه‌ای در آمریکا به اندازه "نیویورک پست " تحت سلطه مردوخ از "اسرائیل " حمایت نمی‌کند.

علاوه بر این، رابطه تنگاتنگ مردوخ با سازمانهای صهیونیستی مانند "انجمن ضدافترا "، "موزه میراث یهودی " در واشنگتن و غیره دلیل بر این مدعاست، لذا صراحتاً باید گفت که مردوخ علاوه بر یهودی بودن یک صهیونیست تندرو است.

رابرت مردوخ مانند سایر یهودیان منتقد در مراکز رسمی و غیر رسمی قدرت، از فاش کردن هویت یهودی خود امتناع کرده و حتی خود را یک "مسیحی ارتدوکس " معرفی می‌کند.

با توجه به شواهدی مانند یهودی بودن مادر و پدر بزرگ مادری مردوخ و اینکه مادر وی سعی زیادی داشته تا به فرزند خود تعالیم یهودی بیاموزد و همچنین طرفداری مردوخ از اسرائیل و جناح راست صهیونیستی، شکی در ریشه یهودی بودن او باقی نمی‌ماند.

در این صورت، می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که با اینکه مردوخ همچنان در دین یهودی باقی مانده ولی به ظاهر به خاطر منفعت‌طلبی‌های فردی، ادای یک مسیحی ارتدوکس را درمی‌آورد و برای جلب‌نظر اکثریت مسیحی آمریکا مجبور می‌شود که گاه‌گاهی به کلسیا برود و دعای مسیحی بخواند و در رسانه‌ها و مجامع عمومی خود را یک مسیحی معرفی کند و یا اینکه خود وی اذعان می‌‌دارد اصولاً یک فرد مذهبی و در قیدوبند مذهب نسبت و به راحتی توانسته است از مذهب یهودیت خود دست بکشد و به مسیحیت تغییر آیین داده باشد.

در صورت درست بودن هر کدام از گزینه‌های بالا ما چیزی از ریشه صیهونیست بودن رابرت مردوخ کاسته نمی‌شود و او در واقع به عنوان یک یهیودی صهیونیست شناخته می‌شود.

**فعالیت‌ها:

هیچ دورانی از زندگی مردوخ را نمی‌توان ذکر کرد که با فعالیتها و کشمکش‌های کاری سپری نشده باشد. پدر مردوخ یک روزنامه‌نگار بود و از همان دوران کودکی وی را با چنین فضایی آشنا می‌کرد و رابرت نیز از عظمت و سرخوشی شخصی که توسط ژورنالیسم در روحیات پدرش راه یافته بود آگاهی داشت و همیشه همراه پدرش به دفتر روزنامه "هرالد " در "فلایند رزاستریت " می‌رفت.

رابرت جوان از بوی تند جوهر، صدای مهیب دستگاه‌های چاپ و فضای سنگنین محل کار پدرش این‌گونه می‌گفت: "زندگی یک ناشر بهترین نوع زندگی در سراسر جهان است. وقتی بچه‌ها در معرض آن قرار بگیرند، بدون شک قادر نخواهد بود در مقابل جذابیت‌های آن مقاومت کنند. "

اما رابرت مردوخ از بدو ورود به حرفه روزنامه‌نگاری، نظرات خاص خودش را داشت، او در این‌باره می گوید: اگر شما می‌خواهید دستی در دنیای نشر و ارتباطات داشته باشید باید فقط آدم خودتان باشید و متکی به هیچ‌کس دیگر نباشید و اجازه ندهید که عمل بر اساس روابط دوستانه، شما را وامدار دیگران کند و این طرز فکر، اساس زندگی مرا تشکیل می‌دهد. "

اولین فعالیتهای مردوخ جوان از سال 1947 پس از پایان تحصیل در مدرسه "گیلانگ گرامر " در یک مجله مدرسه‌ای به نام "ایف " بود و رابرت آن را به نام "ایف رویوارد " منتشر کرد و پس از چندی موفق شد که نام خود را در مجله مدرسه‌ای "کوریان " درج کند.

مردوخ اولین کار جدی خود در حرفه روزنامه‌نگاری را در حین تحصیل در "دانشگاه آکسفورد " و در روزنامه "دیلی اکسپرس " در شهر لندن از سال 1950 شروع کرد اما به علت مرگ پدرش در سال 1952 بلافاصله به "ملبورن " استرالیا بازگشت و در همان سال بخشی از روزنامه "آدلاید نیوز " به عنوان ارث پدرش به وی رسید و در سال 1954 مالک آن شد.

او روزنامه "سیدنی قبل " را هم خریداری کرد و پس از ندک زمانی توانست این 2 روزنامه کوچک را به سوددهی برساند.

مردوخ که در فکر بنا نهادن یک امپراطوری رسانه‌ای بود در سال 1958 اقدام به سرمایه‌‌گذاری اندکی در روزنامه‌ "ساندی تایمز " کرد. در سال 1960 نیز "NSW " (یک روزنامه حومه شهری با 24 صفحه) و همچنین "دیلی میرور " (Daily Miror) در سیدنی و "Truth " در "ملبورن " را خرید. رابرت 2 سال بعد، 25 درصد سهام ایستگاه شبکه 9 استرالیا در سیدنی و ملبورن و ایستگاه تلویزیونی "Wollangong " را خریداری کرد.

جاه طلبی‌های مردوخ تا آنجا پیش رفت که وی در سال 1964 اولین روزنامه‌ ملی استرالیا به نام "Tne Australian " را تأسیس و منتشر کرد و طی مدت کوتاهی روزنامه‌های مردوخ، استرالیا را تحت سلطه خود گرفتند و او به فکر افتاد که از رسانه‌های خود برای تأثیرگذاری بر جریانات سیاسی استفاده کند. زیرا روزنامه "The Austra Lian " یک روزنامه با کیفیت بسیار بالا و برای "نخبگان " بود و مردوخ را به یکی از صاحبان اصلی قدرت در استرالیا تبدیل کرد. در همین حال، وی شروع به گسترش امپراطوری خود در سطح بین‌المللی کرد و نگاه از به انگلیس معطوف شد.

مردوخ ابتدا 24 درصد شرکت انتشاراتی "ویلینگتون " (Wellington) " که بعدها به بزرگترین شرکت رسانه‌ای "زلاندنو " تبدیل شد، را خرید و در نهایت سهم خود را به 49 درصد رساند.

*فعالیت پر رنگ مردوخ در انگلیس

نگاه مردوخ به لندن باعث شد که وی به این فکر بیافتد که به برترین قدرت انتشاراتی انگلیس تبدیل شود و به خاطر همین هدف اقدام به خرید روزنامه‌های (News of the World)، "سان " (The Sun)، "تایمز " (The time) و "ساندی تایمز " (Sundy times) کرد تا جایی که در میانه‌های دهه 1980 موفق شد اولین طراح انتشار روزنامه به صورت تمام رایانه‌ای در دنیا را در شرق لندن اجرا کند.

مردوخ برای مدیریت رسانه‌های خود از تمام ضربه‌‌ها استفاده می‌کرد. او در مدت کوتاهی توانست روزنامه "سان " را به یک تابلو جنجالی تبدیل کند. بدین وسیله که به طور مرتب "صفحه سوم " روزنامه را به عکسهایی از زنان زیبا اختصاص می‌داد که این کار باعث قطعی شدن شهرت مردوخ به عنوان یک صاحب‌رسانه شد.

در سال 1970 در تلویزیون هفتگی لندن سرمایه‌گذاری اندکی کرد و در سال 1972، 2 روزنامه در شهر سیدنی به نامهای "دیلی تلگراف " (Daily Telegraph) و "ساندی تلگراف " (Sunday Telegraph) و 46 درصد از شبکه 10 تلویزیون سیدنی را خرید.

*فعالیت مردوخ در آمریکا
مردوخ علاوه بر مالکیت چندین رسانه‌ در استرالیا و انگلیس به دنبال جای پایی در بازار رسانه‌‌ای آمریکا بود و کار خود را با خرید روزنامه "سان آنتونیو نیوز " (SanAntonio News) در سال 1973 شروع کرد.

مردوخ با اشتهای سیری‌ناپذیری اقدام به تأسیس "نشنال استار " (National Star) کرد و روزنامه "نیویورک پست " (New york Post) آمریکا را به ملبغ 30 میلیون دلار خرید و برای خرید مجله‌های "Newyork و Village Voice و New west " حاضر شد مبلغ 26 میلیون دلار بپردازد و میلیونها دلار صرف خرید چندین نشریه دیگر کرد.

در اوایل دهه 1980 مردوخ متوجه قدرت و گستردگی رسانه‌های صوتی و تصویری شد و در سال 1980 با بنیانگذاری شرکت رسانه‌ای "نیوز کورپروشین " (News Corporation) قدم به این حوزه رسانه‌ای گذاشت.

البته مردوخ قبلاً در چندین شبکه تلویزیونی سرمایه‌گذاری‌هایی کرده بود اما با تأسیس این شرکت جدید بود که توانست به رویای امپراطوری رسانه‌ای خود عینیت بخشد، با این حال هیچ‌گاه از دنیای انتشارات فاصله نگرفت و در سالهای 1981 تا 1983 چندین نشریه دیگر از قبیل "هرالد امریکن " (Herald American) را با یک میلیون دلار و "سان - تایمز " (Sun - Times) شیکاگو را به مبلغ 90 میلیون دلار خرید. وی در سال 1985 با خرید 7 ایستگاه تبعه‌های خارجی بر رسانه‌های آمریکا، تابعیت آمریکایی کسب کرد تا آزادی عمل بیشتری داشته باشد و برای گسترش امپراطوری نوپای خود هیچ مانعی بر سر راه خود ببیند.

مهم‌ترین اقدام مردوخ راه‌اندازی شبکه تلویزیونی "فاکس‌ " (Fox) در آمریکا بود. او در طول دهه 1980 مرتبا اقدام به خرید شبکه‌های تلویزیونی متعدد می‌کرد.
در اوایل دهه 1990 اقدام به توسعه امپراطوری رسانه‌ای خود در انگلیس و آسیا نمود و چندین شبکه ماهواره‌ای را خرید یا تأسیس کرد.

مردوخ مبلغ 225 میلیون دلار برای خرید 63 درصد از "استارتی وی " (Srar.TV) و یک میلیارد دلار برای حق پخش فوتبال از شبکه "Fox " پرداخت کرد و همزمان خدمات "اینترنت دلفی " (Del Phi) را در سال 1993 صاحب شد.

او برای اینکه بتواند تمام نقاط دنیا را زیر چتر امپراطوری خود بگیرد در نیمه اول دهه 1990 به ایران هم سفر کرد که با سروصدای خبری بسیاری هم همراه بود و منجر به این شد که علی‌رغم پیش‌بینی او و دعوت‌کنندگانش،‌هیچ قراردادی برای خرید یا ساخت مراکز رسانه‌ای بین آنها منعقد نشد.

در طول مدت کوتاهی "نیوز کورپورشین " به یکی از سودآورترین شرکت‌های جهانی تبدیل شد به طوری که تنها در سال 2002 مجموع درآمدهای آن به 17 میلیارد دلار رسید. مردوخ در طول سال‌های 2000 تاکنون بارها اقدام به خرید و فروش چندین رسانه معتبر دنیا اعم از شبکه‌های تلویزیونی، ماهواره‌ای و کابلی، روزنامه، مجله، شبکه‌های رادیویی و اینترنتی و ... کرده است.

*فعالیت مردوخ در اسرائیل
مردوخ در سال 2006 اقدام به خرید 9 درصد از کانال 10 رژیم صهیونیستی کرد و در سال 2007 خرید جنجالی شرکت "داو جونز " (Dow Jonse) را انجام داد. مردوخ 76 ساله با پرداخت 5 میلیارد دلار شرکت رسانه‌ای "داو جونز " و تمامی متعلقات آن را به شبکه گسترده رسانه‌ای خود اضافه کرد. وی برای خرید این شرکت، 3 ماه با خانواده "بن کرافت " (مدیران داو جونز) که 36 درصد سهام "داو جونز " را در اختیار داشتند، در حال مذاکره بود. داو جونز که رقیب گروه رسانه‌ای "رویترز " است، صاحب چندین هفته‌نامه و وب‌سایت اقتصادی است. مردوخ درباره خرید "داو جونز " می‌گوید: "روزنامه این شرکت پرتیراژترین روزنامه آمریکا و یکی از پرتیراژترین‌ها در دنیا است و ما می‌توانیم دامنه آن را گسترش دهیم. "

براساس طبقه‌بندی نشریه "فوربس " (Forbes) از 400 آمریکایی پولدار در سال 2006، رابرت مردوخ در رده 32 قرار داشت.

مردوخ برای راضی نگه‌داشتن تمام طرفهای درگیر در سیاست و جامعه آمریکا بارها اقدام به پرداخت کمک‌های نقدی به افراد و نهادهای زیادی کرده است. وی در سال 1999 با اهدای 10 میلیون دلار پول نقد برای ساختن یک کلیسای جامع کاتولیک "در لس‌آنجلس "، خود را به عنوان یک مسیحی کاتولیک به مردم آمریکا معرفی کرد.

**رسانه‌های تحت سلطه مردوخ

دارایی‌های مردوخ شامل شرکت "نیوز کورپورشین " دربرگیرنده چندین رسانه گوناگون است که اخیراً در سال 2007 شرکت "داو جونز " نیز با تمام متعلقاتش به این خانواده گسترده رسانه‌ای پیوسته است. علاوه بر اینها چندین رسانه دیگر در نقاط مختلف دنیا تحت مالکیت اوست که به بررسی آنها می‌پردازیم.

*1- نیوز کورپوریشن:
مردوخ رئیس و مدیر اجرایی اصلی این شبکه بزرگ رسانه‌ای محسوب می‌شود و علاوه بر او یک هیئت مدیره، وی را در مدیریت بخشهای گوناگون همراهی می‌کنند. طبق سایت رسمی این شرکت مجموع دارایی‌های آن در مارس 2007 حدود 62 میلیارد دلار و
درآمد سالانه آن حدود 28 میلیارد دلار است. این شرکت دارای 8 بخش اصلی است و فعالیت‌های تمام قسمت‌ها شامل اروپا، استرالیا، آسیا و اقیانوسیه تحت نظارت دفتر مرکزی آن در آمریکا است.

بخشهای اصلی این شرکت شامل موارد زیر و در برگیرنده رسانه‌های متعدد است.
-
شرکت‌های فیلمسازی: این مجموعه شامل 11 شرکت فیلمسازی معتبر دنیاست که برخی از موارد ان را ذکر می‌کنیم.
20th century fox
20th century fox television
Fox stuios austrailia
Fox studios baja
blue sky studios...

-شبکه‌های تلویزیونی، این مجموعه شامل 6 شبکه است که برخی از آنها عبارتند از
Fox briadcastting com pany
Fastel
Star

- شبکه‌های کابلی: این شبکه شامل 16 شبکه در نقاط مختلف دنیاست که برخی از انها عبارتند از:
Fox movie chanel
Fox news chanel
Fuel tv
Speed

- خبرگزاری‌های ماهواره‌ای: شامل 3 خبرگزاری مهم است که عبارتند از:
Bskyb
Direct tv
Skyitalia

-مجلات: این مجموعه شامل 8 مجله است که برخی از آنها عبارتند از :
ALPHA
News amerca marketing
Smart siurce
The weekly standard

- روزنامه‌ها:
مردوخ مالک 28 روزنامه تحت نام شرکت‌ "نیوز کورپورشین " در کشورهای استرالیا، انگلیس و آمریکاست.
روزنامه‌های وی در استرالیا شامل "دیلی تلگراف "، "هرالدسان " ، "ساندی میل "، "ساندی تایمز " ، "استرالیا " و ... ، در انگلیس شامل "نیوز اینترنشنال " ، "سان " ، "تایمز "، news of world، و ... و در آمریکا شامل "نیویورک پست " است.

- شرکتهای انتشاراتی: این مجموعه شامل 7 شرکت انتشاراتی است که برخی از آنها عبارتند از:

Harpercollins publishers
Australia
Canada
Children's book

- سایر موارد: از دیگر بخشهای شرکت رسانه‌ای عظیم مردوخ می‌توان به "myspace "، گروه NDS " و "myspace " که خود شامل بیش از 25 شبکه خبری، اینترنتی و ... است، اشاره کرد.

*2- داوجونز: شرکت "داوجونز " که از اول آگوست 2007 با مبلغ 5 میلیارد دلار تحت مالکیت مردوخ درآمد، در سال 1882 توسط "چارلز داو "، "ادوارد جونز " و "چارلز برگسترسر " تاسیس شد در سال 1889 اقدام به انتشار روزنامه "وال استریت ژورنال " کرد که پرفروش‌ترین نشریه اقتصادی جهان به شمار می‌رود؛ تیراژ کنونی آن بالغ بر 2 میلیون نسخه است.

این شرکت دارای 7 هزار کارمند و چندین گروه رسانه‌ای دیگر است که برخی از آنها عبارتند از:
-
گروه رسانه‌ای بازارهای مصرفی: این مجموعه شامل 12 رسانه در نقاط گوناگون دنیاست که برخی از آنها عبارتند از:
* the wall street journal
* the wall street journal europe
* the wall street journal asia
* the wall street journal sunday
* the wall street journal radio network
* Barrons
* Mardet watch

- گروه رسانه‌ای بازرگانی: شامل 6 رسانه است که برخی از آنها عبارتند از:
* Dow jones newswires
* factiva
* Dow jones finacial
* Information services

*3- سایر رسانه‌های مردوخ:
رسانه‌های تحت مالکیت رابرت مردوخ بسیار فراتر از موارد ذکر شده در شرکت اصلی او یعنی "نیوزکور پورشین " است. طبق یک آمار نسبتا دقیق در سایت Ketupa.net مردوخ مالک یا دارنده بخشی بالغ بر 300 رسانه مشهور جهان است. این رسانه‌ها در طبق گسترده ای شامل: شرکت‌های انتشاراتی، شبکه‌های ماهواره‌ای و تلویزیونی، مجلات، شرکت‌های فیلمسازی، روزنامه‌ها، رادیو، شرکت‌های چند رسانه‌ای و... است.

سلطه بر این تعداد رسانه که با روزنامه کوچک "آدلاید نیوز " در استرالیا شروع شد سراسر پهنه گیتی را در برمی‌گیرد.

مردوخ هیچ وقت از سلطه بر رسانه‌های کشورهای دیگر غافل نمانده و حضور او در کشورهای زیر محسوس است:
او در آلمان با خرید 66 درصد از TMS و 24 درصد premiere world ،در فرانسه با خرید 13 درصد tv berizh ، در ایتالیا با skyitalia ، در قاره آسیا با star tv ، در کشورهایی مانند چین، ژاپن و کانادا با ctv sportsnet در هند با چندین کانال کابلی و ماهواره‌ای، در اندونزی با film indonseia و indiovision ،‌ در آمریکای لاتین با چندین شبکه ماهواره‌ای، در فیجی با 3 روزنامه، در گینه نو با post courier ، در سوئد، دانمارک و هلند با شبکه‌های رادیویی، در کشورهای اروپای شرقی مانند بلغارستان، جمهوری چک ، لهستان، رومانی، اوکراین و در نهایت در رژیم صهیونیستی با news autdoor israel تسلط بلامنازعی بر رسانه‌های دنیا دارد.

**مردوخ و سیاست:

مردوخ با داشتن یک ثروت هنگفت و مالکیت زیادی از رسانه‌ها، می‌تواند تأثیر زیادی بر سیاستها و تصمیمات سیاسی در اکثر نقاط دنیا داشته باشد زیرا امروزه رسانه‌ها در شکل‌دهی سیاستها و افکار عمومی نقشی بی بدیلی دارند.

*1- استرالیا:
مردوخ در استرالیا با داشتن چندین رسانه گوناگون از قدرت عظیم خود برای پیشبرد دستور کار سیاسی خود و حامیان صهیونیستی‌اش استفاده کرد. در سال 1972 بعد از موافقت "ویتلم " رهبر حزب کارگر استرالیا مبنی بر اتخاذ یک سیاست حامی اسرائیل، انحصار رسانه‌ای مردوخ برای موفقیت تبلیغاتی که "ویتلم " را به قدرت رساند مورد استفاده قرار گرفت. اندکی بعد زمانی که "ویتلم " با خلف وعده و فتح باب مذاکره با اعراب از اعطای امتیاز بهره‌برداری معدن به "هری اوپنهایمر " رئیس شرکت عظیم "انگلو- آمریکن " و "کارتل طلا " و "الماس دیبرس " خودداری کرد رسانه مردوخ با استفاده از تبلیغاتی موفق "ویتلم " را از قدرت برکنار و "باب هاوک " یکی از طرفداران سرسخت صهیونیسم را جایگزین وی کرد.

*2- انگلیس:
مردوخ همزمان با ورود به عرصه رسانه‌های انگلیسی، توانست در سیاست دولت انگلیس هم دخالت کند. روزنامه‌های مانند "سان " و "تایمز " نقش عمده‌ای در به قدرت رسیدن رهبران و احزاب گوناگون در انگلیس داشته‌اند. هنگامی که در یک نظرسنجی، احتمال موفقیت "نیل کینوک " در انتخابات رهبری حزب کارگر زیاد بود، روزنامه "سان " در صفحه اول خودش نوشت: " اگر "کینوک " در انتخابات پیروز شود، انگلیس به یک ویرانه تبدیل می‌شود ".
در سال 1997 نیز روزنامه‌های مردوخ نقش مهمی در پیروزی "بلر " و حزب کارگر در انتخابات این کشور داشتند.

این روزنامه‌ها در آستانه انتخابات، اقدام به افشای اخبار و اطلاعاتی علیه حزب محافظه کار (رقیب عمده حزب کارگر) کردند که در تضعیف این حزب بسیار موثر بود.

مردوخ از رابطه‌ای که با "بلر " و حزب کارگر داشت اهدافی را دنبال می‌کرد. "بلر " پس از پیروزی در انتخابات به پاس زحمات وی، با "رومانو پرودی "، نخست وزیر وقت ایتالیا تماس گرفت و از وی خواست تا در راستای توسعه فعالیت‌های شرکت‌ "نیوز کورپوریشن " متعلق به مردوخ در اروپا تلاش کند.
علاوه بر این، روزنامه‌های مردوخ از "مارگارت تاچر " و "جان میجر " در مقاطعی به سختی حمایت کردند.

اما رابطه "رابرت مردوخ " با حزب کارگر و "تونی بلر " در سال 2003 رو به سردی گذاشت و او به "بلر " خاطر نشان کرد که بیشتر از این نمی‌تواند روی این دوستی حساب کند.

مردوخ مخالفت خود با قانون اساسی اتحادیه اروپا را اعلام کرد و ملاقات‌هایی با "میشل هوارد " رهبر جدید حزب محافظه کار انگلیس انجام داد و از دوستی گرم خود با "هوارد " سخن گفت و سرسختانه از قانون اساسی اتحادیه اروپا انتقاد کرد و آن را مایه نابودی حاکمیت اقتصادی انگلیس دانست.

با اینکه‌ "تونی بلر " یکی از موافقان قانون اساسی اتحادیه اروپا بود اما به دلایلی در سال 2004 اعلام کرد که این قانون را به همه‌پرسی می‌گذارد.

برخی معتقدند که دلیل اتخاذ این تصمیم توسط "بلر "، ملاقات وی با یکی از مدیران اجرایی مردوخ به نام "ایروین استلزر " بود که طی آن به "تونی بلر " گفت که اگر همه‌پرسی انجام نشود، مردوخ مبارزات گسترده‌ای را بر ضد حزب کارگر در انتخابات بعدی انجام خواهد داد. مردوخ بارها اتحادیه اروپا را نیز مورد انتقاد قرار داده است.

"لانس پرایس " که از سال 1998 تا 2001 به عنوان مشاور رسانه‌ای "تونی بلر " فعالیت می‌کرد درباره رابرت مردوخ می‌گوید: به نظر می‌رسد که او عضو بیست و چهارم کابینه است. صدای او به ندرت به گوش می‌رسد اما حضور او همیشه احساس می‌شود.

*3- ایالات متحده آمریکا:
مردوخ با خرید روزنامه "نیویورک پست " در سال 1976 وارد دنیای رسانه‌ای آمریکا شد و پس از آن، چندین رسانه از قبیل تلویزیون، ماهواره، شبکه کابلی، روزنامه و ... را در اختیار خود درآورد.

آمریکا یکی از کشورهایی است که رسانه‌ها در آن نقش بسیار پررنگی در شکل دهی سیاستها و افکار عمومی دارند و مردوخ به خوبی به این مسئله واقف است. رسانه‌های مردوخ در‌ آمریکا از زمان "رونالد ریگان " به بعد به شدت از جمهوریخواهان حمایت می‌کنند، چنان که در طول سالهای 2000 تا 2003 و در جریان آماده شدن برای تهاجم به عراق، تمام روزنامه‌های تحت کنترل مردوخ در جهت حمایت از شروع و ادامه جنگ مطلب می‌نوشتند.

در مارس 2003،‌ مردوخ با پشتیبانی از حمله دولت بوش به عراق در کنفرانس جهانی موسسه میلکن (milken) اذعان داشت: "من فکر می‌کنم مهم آن است که جهان به ما احترام بگذارد و این مهم‌تر از دوست داشتن ماست. وضعیت به سمت بد شدن می‌رود و اگر شما واقعا می‌خواهید در مورد این مسئله جدی باشید، باید همین الان اقدام کنید. "

در آوریل 2004 مدتی پس از تهاجم نظامی آمریکا به عراق، مردوخ به شدت از سیاست دولت آمریکا حمایت کرد و گفت: پیشرفت بسیار خوبی در مسئله عراق وجود دارد، تمام کودکان به مدارس برگشته‌اند و اوضاع زندگی در عراق کاملا مناسب است. جمعیت کوچک "سنی " که از "صدام " پشتیبانی می‌کردند به امید تروریستهای بین‌المللی تبدیل شده‌اند.

او در نوامبر 2006 و در انتخابات میان دوره‌ای آمریکا، شمار کشته‌شدگان را کم اهمیت و ناچیز جلوه داد و در این باره گفت: جنگ نیروهای آمریکایی در عراق به خاطر جلوگیری از درگیریهای داخلی میان شهروندان و جلوگیری از کشتار عراقی‌ها به دست یکدیگر است.
مردوخ در نشست جهانی اقتصاد در "داووس " سوئیس در پاسخ به این سوال که‌ آیا شرکت "نیوز کورپورشین " متعلق به رابرا مردوخ به مدیریت و شکل‌دهی تبلیغات برای حمله به عراق می‌پرداخت، گفت: من چنین عقیده‌ای ندارم. ما فقط از سیاستهای خاورمیانه‌ای بوش حمایت می‌کردیم.

*4- رژیم صهیونیستی:
مردوخ به عنوان یک صهیونیست، همیشه متوجه اتفاقات و رویدادهای داخلی و منطقه‌ای اسرائیل و در راستای صهونیسم بین‌المللی نیز بوده و سعی کرده که اهداف و راهبردهای خود را به نحوی در حمایت از سیاستهای اسرائیل اعمال کند. او با "آریل شارون " دوستی خوبی داشت و در هنگام رقابت بین‌ شارون و نتانیاهو برای رهبری حزب لیکود در سپتامبر 2005 به شدت از او حمایت کرد و حتی در جریان سفر "شارون " به آمریکا در ژوئن همان سال برای وی ترتیب یک ضیافت شام را داد و به دفاع از دیدگاه‌های او پرداخت.

**نتیجه‌گیری:

قدرت رسانه‌ها در شکل‌دادن به سیاستها و افکار عمومی در سراسر جهان، یک موضوع انکار‌ناپذیر است، از طرف دیگر سلطه صهیونیستها بر رسانه‌ها در تمام نقاط دنیا و مالکیت آنها بر رسانه‌های پر تیراژ جهان امری بدیهی است.
مردوخ به عنوان یک صهیونیست، کار خود را از یک روزنامه کوچک از استرالیا که از پدرش به ارث برده بود، شروع کرد و رویای بنیان نهادن یک امپراطوری رسانه‌ای در سراسر جهان را پس از طی 5 دهه عینیت بخشید.

وی نیز مانند سایر یهودیان با نفوذ در مراکز قدرت در دنیا، از ابراز هویت یهودی خویش خودداری کرده و حتی پا را از این فراتر گذاشته و با حضور در کلیساها، خود را یک مسیحی ارتدوکس معرفی می‌کند.

مردوخ با خریدن روزنامه‌های ورشکسته و مدیریت آنها و استفاده از حربه‌های گوناگون توانست پایه‌های امپراطوری رسانه‌ای خود را در استرالیا بنیانگذاری کند و پس از چند سال آن را به سمت ماورای دریاها یعنی انگلیس و سپس آمریکا بکشاند. او حتی در دهه 1990 میلادی با سفر به ایران درصدد خرید یا ایجاد پایگاهی رسانه‌ای برآمد که با ناکامی روبرو شد.

او در ابتدا کار خود را روی روزنامه‌ها و مجلات متمرکز کرد ولی پس از اینکه به اهمیت و نقش رسانه‌های (دیداری - شنیداری ) پی برد، بی‌درنگ به این حوزه قدم گذاشت و امروزه با دارا بودن بیش از 300 رسانه در سراسر جهان، یک امپراطوری رسانه‌ای را تشکیل داده است.

مردوخ از قدرت رسانه‌ای خود برای جهت‌دهی به سیاستها و تاثیر در افکار عمومی در کشورهای گوناگون بویژه استرالیا، انگلیس، آمریکا و ... استفاده‌های فراوانی کرده است. او با پرداخت‌ کمک‌های نقدی به احزاب مورد نظر، در موفقیت آنان سهم بسزایی داشته اما همیشه منافع (اهداف صهیونیستی) برای او از همه مهمتر بوده است.

مردوخ با بهره‌گیری از رسانه‌های تحت سلطه خود، نقش زیادی در ترغیب و وارد کردن آمریکا به جنگ با عراق داشت و پس از آغاز جنگ نیز به حمایت سرسختانه خود از این مسئله ادامه داد و با ناچیز نشان دادن شمار کشته‌شدگان آمریکایی و انتشار تصویری آرام و رویایی از عراق، واقعیتهای این بحران را پنهان می‌کند.

وی با ایجاد امپراطوری رسانه‌ای در نقاط مختلف دنیا با هدف هدایت سیاستها و راهبردهای کشورها و کنترل افکار عمومی دنیا در جهت اهداف و مقاصد صهیونیستی گام برداشته است.

«ایدز» یا «گوشت خر» عامل مرگ ببر وارداتی!

علت مرگ ببر وارداتی سیبری که به منظور احیای ببر مازندران به ایران منتقل شده بود از سوی مدیر باغ وحش پارک ارم تشریح شد.

به گزارش فارس، ۸ ماه پیش در حالی‌که انتقادات بسیاری درباره ورود ببرهای سیبری به ایران به منظور احیای "ببر مازندران " مطرح شد، سازمان محیط زیست ۲ قلاده ببر (یک ماده و یک نر) را از سیبری وارد کشور کرد. ببرهایی که منزل اولیه آن‌ها "باغ وحش پارک ارم " تعیین شد و قرار بود پس از طی یک دوره کوتاه در این محل به زیستگاه تحت حفاظت "میانکاله " منتقل شوند.

زمانی که رئیس سازمان محیط زیست از ورود ببرهای وارداتی آن هم با هدف احیای ببر مازندران خبر داد، تعجب گروه زیادی از کارشناسان و فعالان در حوزه حیات وحش را بر انگیخت، پرسشی بدون پاسخ قانع‌کننده. "ببر سیبری چگونه ببر مازندران را احیا می‌کند؟ "

ببرهای سیبری در حالی وارد ایران شدند کارشناسان حیات‌وحش از دست‌آموز بودن و حساسیت‌های آن‌ها به دلیل زندگی در قفس هشدار داده بودند.

ببر وارداتی نر که به گفته هوشنگ ضیائی، مشاور محیط طبیعی سازمان محیط زیست قرار بود تا ۲ سال دیگر تولید مثل کند و نسل "ببر مازندران " را برای ما زنده کند، صبح روز پنجشنبه در باغ وحش تهران، همان سکونتگاه موقتی که تبدیل به سکونتگاه ۸ ماهه‌اش شده بود جان داد. مرگی که پرونده احیای ببر مازندران در ایران را مختومه کرد.

امیر الهامی؛ مدیر باغ وحش پارک ارم تهران گفت: در زمان تحویل این ۲ قلاده ببر سیبری به باغ وحش ارم، سازمان محیط زیست هیچ شناسنامه سلامتی را تحویل باغ وحش نداد و تنها به یک برگه واکسینه شدن ببرها کفایت کرد.

وی در ادامه افزود: سازمان محیط زیست قرار بود از باغ وحش پارک ارم تنها به عنوان یک زیستگاه موقتی یک تا ۲ ماهه استفاده کند اما این یک ماه و ۲ ماه تبدیل به ۴ ماه، ۶ ماه و در نهایت ۸ ماه شد که بالاخره هم این "ببر نر سیبری " مرد.

مدیر باغ وحش پارک ارم تهران درباره اقدامات دامپزشکی درباره این ۲ قلاده ببر سیبری گفت: تمام اقدامات دامپزشکی این ۲ قلاده ببر بر عهده خود سازمان محیط زیست بود و باغ وحش تنها محل زندگی این ببرها بود و ما هیچ مسئولیتی نداشتیم.

الهامی ادامه داد: ببرهای سیبری در باغ وحش کاملا جدا از دیگر جانوران نگهداری می‌شدند به طوری‌که محل نگهداری هر قلاده ببر هم جدا از اببر دیگر بود.

وی تأکید کرد: ما بارها به مسئولان محیط زیست درباره علائم بی‌حالی و آبریزش بینی ببر به محیط زیست هشدار دادیم آن‌ها هم آمدند و بازدید کردند اما مردد بودند که چه اقدامی باید انجام دهند. ما در باغ وحش تمام تلاشمان را انجام دادیم.

مدیر باغ وحش پارک ارم تهران افزود: دامپزشک خود محیط زیست زمانی که ببر را مورد معاینه قرار داد تست
FIV گرفت که همان «ایدز گربه سانان» محسوب می‌شود این یکی از احتمالات بود از سوی دیگر تشخیص بیماری را داد که ناشی از مصرف «گوشت خر» است. آن‌ها اعلام کرده‌اند که ببر این بیماری را از شیرهای باغ وحش گرفته است در حالی‌که شیرهای باغ وحش بعد از ابتلای ببر به بیماری مبتلا به این بیماری شده‌اند پس ما هم می‌توانیم بگوییم که شیرهای باغ وحش ارم از آن ببر سیبری بیماری گرفته‌اند.

الهامی گفت: محیط زیست به محض مرگ ببر سیبری لاشه ببر را از باغ وحش به سازمان محیط زیست منتقل کردند.

محمدباقر صدوق؛ معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست نیز علت مرگ ببر وارداتی را ابتلا به نوعی بیماری تنفسی عنوان کرد. به گفته وی بیماری «مشمشه» در باغ وحش ارم تهران شیوع پیدا کرده است که به گربه‌سانان منتقل می‌شود.

بیماری «مشمشه» یکی از بیماری‌های باکتریایی مسری خطرناک است که اغلب سبب ابتلای تک سمی‌ها می‌‌شود. این بیماری مشترک بین انسان و حیوان، به شدت کشنده است.

 

فتنه گران به دنبال امان نامه

گفته می شود باقوت گرفتن این خبر و دلایل وشواهدی که اطرافیان فتنه به عنوان قرینه های بازداشت از آن نام می برند ، بسیاری از عناصری که در سایه و مستقیما به موسوی وکروبی وصل بوده اند را به صرافت انداخته است تا بدنبال مفری باشند تا از التهابات بعدی و تور نظام محفوظ بمانند

به گزارش خبرنگار«ندای انقلاب» گفته می شود باقوت گرفتن این خبر و دلایل وشواهدی که اطرافیان فتنه به عنوان قرینه های بازداشت از آن نام می برند ، بسیاری از عناصری که در سایه و مستقیما به موسوی وکروبی وصل بوده اند را به صرافت انداخته است تا بدنبال مفری باشند تا از التهابات بعدی و تور نظام محفوظ بمانند.

برهمین اساس ، یکی از نزدیکان نفرپنجم انتخابات88 در یک اظهار نظر کاملا عافیت طلبانه گفت: سرانجام خوبی نبود ، حداقل با پیش بینی های ماودورنمایی که ترسیم کرده بودیم همخوانی ندارد ، همین فرد پیرامون وضعیت اسفبار فرقه اضافه نمود ، چند مولفه مهم در بوجود آمدن این حرکت بزرگ جلوه داده شده نقش داشت و چند مولفه هم موجب از هم پاشیدن واضمحلال جنبش گردید ، وی مهمترین مولفه را همدلی همه گروه ها با هر عقیده ومرامی ذکر نمود و علت اساسی در تلاشی آن را نیز همین چند گانگی اعتقادات و دیدگاه های ناهمگن سیاسی دانست ، وی اشاره ای هم داشته به بعضی بی صداقتیها وسیاه نمایی هایی که به هر قیمتی بدنبال رسیدن به حکومت بوده واز هر امکانی برای این مهم سود می جستند .
گفته می شود عوامل شناخته شده ای از نزدیکان فرقه سبزمترصد پیداکردن راهی برای رهانیدن خود از این جریان شکست خورده و منزوی می باشند و اقداماتی نیز برای اخذ امان نامه هم انجام داده اند.
لازم به ذکر است برخی از نزدیکان کروبی معتقدند نامه ای که وی خطاب به ملت ایران منتشر کرده و در آن از آمادگی خود برای محاکمه شدن خبر داده بیشتر ازآنکه نشانه صراحت لهجه و شجاعت وی باشد نشان از ترس و درماندگی شیخ است. نکته دیگری که نزدیکان نفرپنجم انتخابات به مطایبه مطرح کرده اند این است که " بدبختی یا خوشبختی این است که کروبی در معادلات اصلا به حساب نمی آید! و هیچکس نام  او را نمی آورد و همه جا سخن از موسوی و خاتمی است حالا چرا خودش مثل همیشه خودش را مطرح کرده و پریده وسط نامه نگاری کرده آن هم خطاب به ملت مشخص نیست به نظر ما کروبی باید نامه ای با مضمون قبول کردن اشتباهات می نوشت تا حداقل باز به صحنه سیاسی برمی گشت و همان فعالیت حزبی قبل را ادامه می داد".

 

مضرات پیامک زدن در رختخواب

 

پولوس متخصص مرکز پزشکی JFK در نیوجرسی و دستیارانش دریافتند که فرستادن SMS یا استفاده از هر نوع وسیله الکترونیکی ارتباط رسانه‌ای دیگر سبب حرکات زیاد به هنگام خواب، بی‌خوابی و درد پاها هنگام شب در دانش آموزان و دانشجویان 8 تا 22 ساله می‌شود.

ایسنا: روانشناسان تاکید دارند که اگر وقت خوابتان رسیده، پیش از رفتن به رختخواب تلفن همراه خود را کنار بگذارید و دیگر از آن استفاده نکنید چون استفاده از این وسیله و بویژه فرستادن پیام کوتاه در رختخواب روی کیفیت خوابیدن و حتی خلق و خوی شما می‌تواند تاثیر نامطلوب داشته باشد.

دکتر پیتر جی، پولوس متخصص مرکز پزشکی JFK در نیوجرسی و دستیارانش دریافتند که فرستادن SMS یا استفاده از هر نوع وسیله الکترونیکی ارتباط رسانه‌ای دیگر سبب حرکات زیاد به هنگام خواب، بی‌خوابی و درد پاها هنگام شب در دانش آموزان و دانشجویان 8 تا 22 ساله می‌شود.

به گزارش شبکه خبری ای بی سی نیوز، استفاده از تلفن همراه و سایر لوازم رسانه‌های الکترونیکی در هنگام شب میزان ابتلا به مشکلات ذهنی و خلقی مثل اختلال نقص توجه ناشی از بیش فعالی، اضطراب، افسردگی و مشکلات یادگیری را تا حد فوق العاده‌ای افزایش می‌دهد. بنابراین توصیه می‌شود که تا حد امکان در پایان شب و زمان رفتن به رختخواب از کاربرد این وسایل پرهیز کنید تا خوابی آرام و خلقی بهتر داشته باشید

شگردهای جدیدنانوایی‌هابرای فروش نان

هر روز که از آغاز اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها می‌گذرد، بازار عکس العملهای جدیدتری از خود نشان می‌دهد، به نحوی که برخی نانوایان تهرانی با تهیه پلاکاردهایی با عنوان "نان باکیفیت- نایلون رایگان" مشتریان را به خرید محصولات خود تشویق می‌کنند.

به گزارش مهر، هر روز که از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها می گذرد، رفتارها در بازار از سوی مصرف‌کنندگان و عرضه‌کنندگان کالا نسبت به روزهای گذشته جدیدتر می‌شود. این روزها هم عرضه کنندگان کالا به دنبال فروش محصولات خود هستند و هم مصرف کنندگان به دلیل اینکه پول بیشتری از جیب پرداخت می‌کنند، دقت بیشتری در میزان خرید و کیفیت آن دارند.

این تغییر رفتار را این روزها می توان به وضوح در بازار دید؛ خصوصا در نانوایی ها که مایحتاج اصلی روزانه مردم و به نوعی قوت غالب بسیاری از مردم را تشکیل می‌دهند، این رفتار شدت بیشتری دارد.

بررسی نانوایی‌های سطح شهر نشان می دهد که برخی از نانوایان برای جلب مشتریان خود، پلاکاردهایی را نصب کرده اند که بر روی آنها نوشته شده:"نان با کیفیت، نایلون رایگان". این کار، اگرچه هزینه زیادی را بر نانوایان تحمیل نمی کند، اما در جلب مشتری آنها موثر است.

برخی دیگر از نانوایان هم برای جلب مشتری، از افزودنی ها استفاده می کنند اما نانوا این افزودنی ها را اضافه نمی کند و اگر مشتری باشد که بخواهد نان مورد نظر و سفارشی را با افزودنی مورد نظر دریافت کند، باید خود افزودنی مورد علاقه از جمله کنجد را با خود به همراه بیاورد و در هنگام پخت نان، به نانوا تحویل دهد؛ این هم کاری است که برخی نانوایان بدون دریافت هزینه، برای جلب مشتریان خود انجام می دهند.

تغییرات جدید قیمتی در بازار

اما در میادین میوه و تره بار نیز چنین مواردی دیده می شود. بسیاری از عرضه کنندگان، میوه ها را در بسته های مختلف به لحاظ وزن از جمله یک کیلوگرمی، 1.5 کیلوگرمی و 2 کیلوگرمی برای مصرف کنندگان خود تدارک دیده اند که اگرچه قیمتی 20 تا 100 تومان بسته به نوع میوه، نسبت به نرخ فله ای آن دارد، اما مشتریان خاص خود را هم پیدا کرده است.

بر این اساس، هرکیلوگرم نارنگی 650 تومان، هر کیلوگرم پرتقال درجه دو 650 تومان، پرتقال درجه یک 850 تومان، انار 1170 تومان، سیب قرمز 870 تومان، سیب زرد 900 تومان، موز 1090 تومان، لیموشیرین 730 تومان و کیوی 770 تومان عرضه می شود.

در بخش صیفی جات نیز امروز نسبت به روز گذشته، تغییر قیمتی قابل ملاحظه ای مشاهده نمی شود. بر این اساس، هر کیلوگرم پیاز 570 تومان، گوجه فرنگی درجه دو 790 تومان، گوجه فرنگی درجه یک بسته بندی شده 1100 تومان، لیموترش 620 تومان، کاهو 400 تومان و فلفل دلمه ای 700 تومان عرضه می شود.

قیمت مواد پروتئینی بدون تغییر نسبت به روز گذشته، همچنان ثبات را تجربه می کند به نحوی که هم اکنون هر کیلوگرم راسته گوسفندی با استخوان 12280 تومان، ران گوسفندی 15 هزار و 50 تومان، کف دست گوسفندی 15 هزار و 160 تومان، آبگوشتی گوساله 10900تومان و ماهیچه گوساله 9800 تومان راسته گوساله 10680 تومان، خورشتی گوساله 9360 تومان، قلوه گاه گوساله 6550 تومان، گردن گوساله 7590 تومان است.

قیمت هر بسته 900 گرمی عدس درجه یک 2024 تومان، نخود لوبیا 1840 تومان، لوبیا چشم بلبلی 2410 تومان،  لوبیا سفید 1820 تومان، لپه 1880 تومان است.

قیمت انواع برنج در بازار نیز نسبت به روز گذشته بدون تغییر باقی مانده است. بر اساس گزارش میدانی مهر، هر کیلوگرم برنج هاشمی 2500 تومان، برنج طارم 2500 تومان، برنج صدری 2250 تومان، برنج وارداتی 1950 تومان و برنج هندی 1800 تومان عرضه می شود.

همچنین قیمت هر حلب روغن جامد 5 کیلویی نیز 10200 تومان، هر حلب روغن جامد 4.5 کیلویی لادن طلایی 10 هزار تومان، هر کیلوگرم شکر فله 1080 تومان و هر کیلوگرم قند شکسته 1380 تومان در بازار مشاهده می شود

رسوایی اخلاقی،یک فوتبالیست رانابودکرد

وقتی بعضی آقایان می‌گویند فوتبال دیگر پاک نیست، راست می‌گویند. متاسفانه مسائل غیر اخلاقی روز به روز در فوتبال ما ...

وقتی بعضی آقایان می‌گویند فوتبال دیگر پاک نیست، راست می‌گویند. متاسفانه مسائل غیر اخلاقی روز به روز در فوتبال ما چهره بدتری به خود می‌گیرد و متاسفانه هر روز خبری به دستمان می‌رسد که گواهی خوب برای اثبات ناپاکی‌های فوتبال است.

به گزارش خبرگزاری ورزش ایران ، یکی از همان فوتبالیست‌هایی که در اوایل ظهورش همه او را با آتیه خواندند هم اسیر حاشیه‌ها و مسائل اخلاقی شد و دیگر نتوانست به دوران اوجش برگردد.

وی که پس از حضور در یکی از تیمهای شهرستانی چهره شد و به نوعی خودش را به فوتبال حرفه‌ای معرفی کرد خیلی‌ها امیدوار بودند جا پای بزرگان فوتبال ایران بگذارد اما اتفاقات ناگوار در پشت سر هم وی را از رسیدن به اهدافش ناکام کرد.

هنوز زمان زیادی از دوران خوبش نگذشته بود که آزمایش دوپینگش مثبت شد و ۲ سال از حضور در میادین بالاجبار امتناع کرد و در این مدت کارش شده بود فقط تمرین کردن.

هنوز امیدواری‌ها برای بازگشت او به سطح اول فوتبال ادامه داشت و اتفاقاً با حضور در یکی از تیمهای مطرح و متمول شهرستانی کم‌کم این امیدواری‌ها داشت به واقعیت تبدیل می‌شد اما...

آقای فوتبالیست‌ که در این ۲ سال بدجوری بر حاشیه‌های پیرامونش افزوده شده بود در تیم مطرح شهرستانی زمان زیادی برای بازی کردن پیدا نکرد البته شاید نه به دلایل فنی.

راوی می‌گفت سرمربی تیم که خودش هم دست کمی از بازیکنش نداشته با او چپ افتاده و دستور اخراج وی را صادر کرده است. گویا آقای بازیکن وقتی در کنار دوست مونثش بوده است آقای سرمربی با همان خانم محترم! تماس می‌گیرد که با نامردی بازیکن این ماجرا در اردوی تیم پخش می‌شود و سرمربی آگاه از ماجرا بازیکن با آتیه سابق را مورد غضب قرار می‌دهد.

آخر فصل هم او مجبور به ترک آن شهرستان و رفتن به شهر دیگری برای ادامه فوتبالش شود. از آنجایی که او هر روز حواشی‌اش بیشتر می‌شد در تیم جدید هم دوام نیاورد البته باز هم راوی می‌گفت به دلیل مسائل غیر اخلاقی. راست و دروغش هم گردن راوی.

به هر حال رسوایی‌های اخلاقی فوتبالیستی که از او به عنوان یکی از امیدهای اول کشور نام برده می‌شد را حالا به لیگ دسته اول فرستاده و او تنها امیدش این است که بتواند با حضور در این لیگ اوج بگیرد البته اگر حاشیه‌ها امانش دهد.

مخلص کلام اینکه زمانی می توانیم ورزش کشورمان را به جایگاه مناسب و در خور نام ایران اسلامی برسانیم که نظارت خود را بر این مجموعه بیشتر کنیم و اجازه ندهیم که حاشیه ها استعدادهای ناب ورزش کشورمان را به قهقرا ببرند.

علت مخالفت خاتمی با بازگشت مهدی ‌هاشمی

سید محمد خاتمی در واکنشی استراتژی اصلاح طلبان را عدم بازگشت مهدی هاشمی به ایران عنوان کرده است.

به گزارش جوان آنلاین، از جلسات اصلاح طلبان خبر می رسد در خصوص بازگشت مهدی هاشمی به ایران برخی اصلاح طلبان بر بازگشت وی تاکید کرده و گفته اند با آمدن مهدی هاشمی فضا برای دور جدید تحرکات و رادیکال ساختن فضای سیاسی کشور فراهم خواهد شد که این موضوع موردخواست آنان می باشد.

در همین رابطه گفته می شود خاتمی با بیان اینکه اصلاح طلبان باید واقع بین باشند،گفته است بازگشت مهدی هاشمی به هیچ عنوان به نفع اصلاح طلبان نخواهد بود.

وی در توجیه اظهارات خود گفته است، آمدن مهدی هاشمی به برنامه اصلی ما که با مدیریت هاشمی است لطمه زده و باعث می شود هاشمی به حاشیه رفته و موضوع اصلی برنامه به فراموشی سپرده شود.

گفتنی است پیش از این خاتمی با بیان اینکه هاشمی ما را به آینده امیدوار کرده، از به وقوع پیوستن یک اتفاق بزرگ طی ماه های آینده خبر داده و گفته بود: ما باید منتظر یک اتفاق بزرگ باشیم بیاید طوری صحنه را مدیریت کنیم که از جامعه عقب نیفتیم معتقدم که این اتفاق بزرگ بدست هاشمی رفسنجانی است.