زندگینامه شجاع دریکوند

ایمیل

 

هنگامه تولد؛
دهم اردیبهشت ماه هزار و سیصد و سی و هفت در منطقه ای به نام بهشت کوه از توابع شهرستان پلدختر در کنار رودخانه زال به دنیا آمد.منطقه کرکی در شصت و پنج کیلومتری خرم آباد و انتهای حوزه شهرستان پلدختر و هم مرز فعلی شهرستان اندیمشک واقع شده است.سرزمین باستانی و از نظر جغرافیایی و توپوگرافی کم نظیر با کوه های سر به فلک کشیده و جنگل های عظیم بلوط و انار که رودخانه پر آب و همیشگی زال این منطقه را مساعد برای سکونت مردم سختکوش ،اصیل و صبور نموده است.در طول تاریخ همیشه مردم این منطقه مدافع ایران سربلند بوده اند.از حوادث تاریخی میتوان به عبور سپاهیان چنگیز و دادن تلفات فراوان به واسطه هجوم قهرمانانه ساکنین این منطقه اشاره نمود.

حرکت و عقب نشینی لشگریان اسکندر مقدونی از گردنه کیالان نیز از حوادث بزرگ این منطقه است که در حافظه تاریخی این منطقه ثبت شده است.به هر حیث شجاع تا سه سالگی در این منطقه زیبا زندگی نمود و وجودش سرشار از آرامش و لطافت طبیعت گردید.

پس از آن پدرش به دعوت برادرانش که در خرم آباد ساکن بودند و به کار تجارت در محله پشت بازار اشتغال داشتند،و خواهرش که سهمی از حمام کوچک پشت بازار داشت،به خرم آباد هجرت و در محله کاکاوند ساکن گردیدند.

محل زندگی جدید در منزلی بود که شش خانه گرد حیاط و به سبک معماری سنتی ساخته شده بود،همسایگان همگی از اهالی قدیم شهر بودند،پشت بازار آن سالها(1340) فاقد برق و آب شرب منازل بود.

برای روشنایی از چراغ دستی و کمی بعد تر از چراغ لمپا یا گرد سوز استفاده میشد و یک شیر آب برای یک محله منظور شده بود که معمولا بچه های کم سن و سال با ظرف مسی یا پلاستیکی آب را جمع میکردند و به خانواده به مصارف مختلف میرساندند.

زندگی به همین منوال میگذشت و وی با هم سن و سالانش مشغول به شیطنت های خاص کودکانه بود.به سن پنج سالگی که رسید پدرش تصمیم گرفت که او را به مکتب خانه واقع در کوچه کاکاوند که معلم آن معروف به   ملا دائی  بود بفرستد.ورود به این مکتب خانه که قرآن را به شاگردان می آموختند تحولی عظیم در زندگی کودکانه اش بود.

لباس نو برایش تهیه شد،یک دفتر و و یک قلم سیاه که در آن زمان برای یک بچه خیلی گران تمام میشد،خریداری شد.دستش در دست پدر و نزدیک به حمام محل کار پدر به مکتب خانه ملا دائی وارد شد.ذهنیات شجاع از مکتب خانه خلاف آنچه بود که به چشم خود دید.ده نفر باید یک زیر پا(تشک) برای نشستن طولانی مدت همراه خود میداشتند.

چوب در دست ملا دائی با سنی بالای هفتاد و پنج سال با قدی خمیده و فاصله سنی بسیار زیاد ترسی عجیب در دل شاگردان میانداخت،ظرف یک ماه حروف الفبا و حروف قرآنی را فرا گرفت.در دو ماه ابتدای مکتب خانه میتوانست حمد و سوره و سوره های کوچک قرآن را بخواند و خوشحالیش از این ماجرا وصف ناشدنی بود.دیگر شش ساله شده بود و میبایست به مدرسه می رفت.

مهر ماه سال 1344 به دبستان سعادت پشت بازار رفت و همراه پدر ثبت نام نمود.لازم به ذکر است در این سال بیش از چهار دبستان ابتدائی در خرم آباد نبود و معروف ترین آنها دبستان سعادت در محله فعلی بلال حبشی و مدرسه نظامی در محله درب دلاکان بودند.اولین معلمش در سال اول آقای معنوی و رئیس دبستان آقای کاظمی بودند که به حمد خدا تا زمان نگاشتن این مطلب در سلامت و در قید حیات هستند.هر دانش آموز باید برای نظافت بیشتر موهایش را با نمره دو میتراشید و روی یقه کت پارچه سفیدی میدوخت و ناخن ها مرتب کنترل می شد.

ناظم مدرسه آقای جمالی بودند که سخت گیری هایشان در بهداشت فردی و عمومی دبستان بسیار موثر بود،از اتفاقات مثبت آن دوران اختصاص سهمیه تغذیه دانش آموزی در آن سالها بود که با توجه به وضعیت اقتصادی بسیار بد،مورد توجه مردم قرار گرفت.

مقطع راهنمایی را در مدرسه راهنمایی پارک شهر(بطائی)آغاز و سه سال را طی نمود و در رشته علوم تجربی(طبیعی)وارد دبیرستان امیر کبیر شد.

جوانی و آشنایی با مبارزین؛

دبیرستان و شروع جوانی شجاع همزمان بود با آشنایی با چهره هایی که در آگاهی وی نسبت به شرایط  و جو حاکم بر جامعه  نقش تعیین کننده ای داشت.از جمله این افراد:


1-آقای شیخ جمید عیدی استاد فلسفه و منطق
2-آقای نکوئی اصفهانی،دبیر فیزیک و از مبارزین آن زمان
3-شهید مهدی زین الدین(فرمانده آینده لشگر علی ابن ابی طالب(ع) قم) که در آن زمان در خرم آباد به سر می برد و با شجاع هم کلاسی بودند.
4-آقای ناصر نوربخش،مربی فعلی تیم ملی کشتی فرنگی جوانان کشور(هم کلاسی)
5-آقای نادر ملوکی از فرهنگیان و مبارزین  آن زمان(هم کلاسی)
و بسیاری از فعالان اجتماعی و سیاسی آن زمان بودند.

در دوران دبیرستان به رشته ورزشی کشتی روی آورد و در این رشته به تقویت توانائی های جسمی و روحی پرداخت.از مربیان وی میتوان مرحوم احمد رضایی را نام برد که بسیار متعصب و صاحب نظر و به نام بود.در این رشته موفق به کسب موفقیت های متعدد از مسابقات نوجوانان،جوانان و بزرگسالان استان و کشور شد.با شروع مبارزات مردمی سالهای 56 و 57 از کشتی کناره گیری و بیشتر به مبارزات مردمی به رژیم ستم شاهی روی آورد و بیشترین وقت را همراه مردم شهرش سپری مینمود.

ورود به دانشگاه و مسئولیت آموزش و پرورش بخش پاپی؛

سال 56 وارد دانشسرای راهنمایی بروجرد گردید و در سال 57 فارغ التحصیل شد و با جمعی از دوستانش برای خدمت به دورترین مدرسه راهنمایی بخش پاپی در روستای تنگ هفت داوطلب گردید و مدت دو سال را در مدرسه نواب صفوی تنگ هفت-راه آهن تدریس و بعد از آن به عنوان رئیس آموزش و پرورش بخش پاپی منصوب گردید.سه سال را در سخت ترین سالهای جنگ در سپید دشت(مرکز بخش پاپی) مشغول به خدمت بود و با همراهی همکاران و فرهنگیان حتی یک روز مدارس تعطیل نشدند و ضمن حمایت از رزمندگان اسلام،مدارس نیز دائر بودند و آموزش ادامه داشت.


مدیریت دبیرستان های خرم آباد و مسئولیت در شهرستان پلدختر؛

سال 1362 به عنوان مسئول  دبیرستان های علوی و باهنر خرم آباد مشغول به کار شد و سه سال در این سمت به تعلیم و تربیت فرزندان این شهر همت گماشت.در سال 1365 به عنوان مسئول آموزش و پرورش شهرستان پلدختر مشغول به کار شد،در اولین روز معارفه که در سنگری خارج از شهر برگزار گردید،شهر توسط هواپیماهای بعثی بمباران شد و در اولین تصمیم بر آن شد تا برای بالا بردن روحیه مردم ،مدارس را فعال کند.به همین منظور اداره آموزش و پرورش به روستای گل گل در 15 کیلومتری شهرستان پلدختر منتقل و مدارس به روستاها انتقال یافت و ضمن فعال شدن مدارس شرح پیروزی رزمندگان به مردم و جمع آوری کمک های مردمی به جبهه و اعزام نیرو نیز از فعالیت های آموزش و پرورش گردید.از تلخ ترین خاطرات خدمت در پلدختر رحلت جانسوز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(رض)و شهادت مردم پلدختر به واسطه بمباران های متعدد هواپیماهای دشمن بود.

بنیانگذاری اداره مستقل آموزش و پرورش عشایری لرستان؛

در سال 1368 به مدت دو سال به عنوان مدیر آموزش و پرورش عشایر لرستان منصوب شد.روزی که اداره را تحویل گرفت اداره تنها 3 نفر پرسنل داشت و 230 مدرسه کپری را تحت پوشش داشت.با عشق و علاقه فراوان دنبال استقلال اداره عشایری از اداره کل آموزش و پرورش را گرفت و پس از تلاش های فراوان و با کمک مدیر کل آموزش و پرورش عشایر کشور،اداره آموزش و پرورش عشایر لرستان تاسیس و شروع به کپر زدایی نمود . ظرف مدت دو سال دو مرکز شبانه روزی در میانکوه و پا علم تاسیس شد و دانش آموزان عشایری و بی بضاعت ولی با استعداد جذب این مراکز شدند که هم اکنون از معلمین و مسئولین استان هستند.تعداد مدارس به 330 واحد رسید،پرسنل اداره به 30 نفر رسیدند و خدمات بسیاری ارائه شد به نحوی که در پایان ماموریت شجاع دریکوند در این سنگر خدمت،اداره عشایری صاحب منزلت و جایگاه خوبی گردید که عملکرد مثبت باعث تقدیر وزیر وقت آموزش و پرورش از رئیس و پرسنل خدوم اداری گردید.


بخشداری مرکزی سنقر و کلیایی و آغاز خدمت در وزارت کشور؛

در  سال 1370 بنا به درخواست حاج آقا نکویی زهرایی استاندار وقت کرمانشاه که از مبارزین نام آشنای اصفهانی و دائی شهید زین الدین بود به عنوان بخشدار مرکزی شهرستان سنقر و کلیایی منصوب گردید و پس از مدت کوتاهی به عنوان معاون فرماندار همین شهرستان  مشغول به فعالیت گردید.این شهرستان از دو بخش کرد(اهل سنت) و ترک(شیعه) تشکیل شده است که با تفاهم کامل در کنار یکدیگر مشغول به کار و تلاش هستند.

فرمانداری پاوه،یادمان پیام تاریخی امام راحل و رشادت های شهید چمران؛

سال 1372 به عنوان فرماندار پاوه و اورامانات منصوب گردید.این دوران یکی از پر ماجراترین بخش های زندگی کاری شجاع دریکوند بود.که اجبارا به شرح بیشتری میپردازیم:

پاوه یکی از شهر های مرزی کرمانشاه است با مردمی بسیار با ایمان و اصیل زبان آنها کردی اورامی و فرهنگی غنی که شرح آن در این سطور کوتاه نمی گنجد . معارفه در یکی از روز های ادیبهشت ماه 73 بود . فرمانداران قبل از شجاع همگی صاحب نام بودند از جمله شهید مصطفی چمران فرماندار موقت ،شهید ناصر کاظمی ،آقایان حری و صالحیان و ... که از آنها در بین مردم با احترام یاد می شد .

اولین فرماندار پاوه آقای رئوفی بودند ،ایشان کرد بودند و مردم بسیار به ایشان همچنین به شهید ناصر کاظمی علاقه داشتند بنابراین مسولیت برای شجاع که یک فرهنگی بود بسیار سخت می نمود، به هر حال آن روز گذشت و از فردای آن روز دیدار با مردم شروع شد یکی از رسوم ارزنده ای که در بین مردم شریف کرد وجود دارد خیر مقدم به نماینده دولت و اعلام حمایت از اوست که مردم آن را بیعت میدانند .چون که شجاع خود از فرهنگی بهره گرفته بود که تقریبا همانند  فرهنگ اکراد بود بنابراین با روی باز با آنان برخورد می نمود. کار و تلاش شروع شد ، سرکشی از مناطق تخریب شده زمان جنگ و انعکاس آن به استانداری کرمانشاه و هماهنگی  با اقشار مختلف برای حل مشکلات روز مره ساعتی را برای استراحت  باقی نگذاشته بود.


کارهای کلان پی گیری شده در پاوه در زمان تصدی شجاع به طور مختصر به شرح زیر است :


1-اصلاح جاده های شهرستان و تعریض و آسفالت تمام راه های مواصلاتی
2- زیباسازی  شهر وعمران شهری
3- شروع به کار و فعال سازی سایت گردشگری غار قوری قلعه وایجاد زیر بنای لازم جهت حضور گردشگران
4- ساخت یک ورزشگاه 2000 نفری در شهر پاوه
5- احیاء خانه های مردم جنگ زده در مناطق مرزی نوسود و نودشه و بازپرداخت خسارات مسکن و احشام به مردم و استقرار مردم در این مناطق حیاتی
6- تلاش برای ارتقاء امنیت با استفاده از مردم محلی و بومی
7-بستر سازی برای سفر رئیس جمهور وقت، آیت الله هاشمی رفسنجانی به شهرستان پاوه که بخش عمده ای از مشکلات مردم در پی این سفر حل گردید.
8- فعال کردن شهرداری  برای شهر های مرزی نوسود ،نودشه ،باینگان که تا آن زمان فاقد شهرداری بوده برای از بین بردن صدمات ناشی از جنگ تحمیلی
9- فعالیت های مذهبی فرهنگی –اجتماعی - ورزشی در قالب انجمن های مردمی
10- ساخت یادمان شهدای مظلوم پاوه و افتتاح آن توسط مهدی چمران برادر شهید مصطفی چمران
11-دعوت از چهره های کشوری و همانند آیت الله یزدی رئیس وقت قوه قضاییه ،شهید سپهبد علی صیاد شیرازی فرمانده ستاد مشترک  جهت سخنرانی و گرامیداشت شهدای پاوه  در 26 مرداد 57 و صدور فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره)


فرمانداری اندیمشک ،جایی نزدیک زادگاه؛


چهار سال در پاوه گذشت تا اینکه در سال 1377 به عنوان فرماندار اندیمشک منصوب گردید .این زمان که مصادف بود با دولت آقای خاتمی،وی متحمل مشکلات فراوانی  گردید ،اولین انتخابات مستقل شهرستان اندیمشک  از حوزه شوش پس از سالها برای فرستادن نماینده ای به مجلس شورای اسلامی  برگزار گردید که به گفته اکثر کاندیدا ها یکی از پر شور ترین انتخابات ها  بعد از انقلاب تا آن زمان بود که در سلامت کامل برگزار گردید.ایجاد وفاق در آن زمان میان مسئولین شهرستان زبانزد  گردید به حدی که استاندار وقت خوزستان ،آقای  مقتدایی به صورت رسمی در جلسه شورای اداری استان این اتحاد را مثال و از دیگر فرمانداران خوزستان خواستند که شجاع را الگوی مدیریتی خود قرار دهند.

وی در مدت دو سال و نیم خدمت در اندیمشک از کمک امام جمعه وقت حاج آقا ناطقی و نیروهای خدوم سپاه منطقه و نیروی هوایی مستقر در پایگاه چهارم شکاری در آبادی اندیمشک بسیار استفاده نمود.

خدمت به مردم خرم آباد(استانداری لرستان و فرمانداری خرم آباد)؛

بعد از آن به پیشنهاد استاندار خوزستان جهت فرمانداری شهرستان خرمشهر کاندید شد که به علت درخواست استاندار وقت لرستان،مهندس عابدی فرصت خدمت به مردم قهرمان خرمشهر حاصل نگردید.

سال 1379 به عنوان مدیر کل دفتر برنامه ریزی و هماهنگی امور اقتصادی استانداری لرستان منصوب و پس از سه سال کار در این حوزه به عنوان مشاور ارشد استاندار لرستان منصوب گردید و یک سال را در این منصب خدمت نمود و در سال 1383 طی حکمی از سوی وزیر کشور به  عنوان فرماندار خرم آباد منصوب گردید.در مدتی کمتر از دو سال فعالیت در فرمانداری شهرستان خرم آباد،انتخابات شورای شهر و نهمین انتخابات ریاست جمهوری را برگزار نمود.پروژه های مهمی همچون تملک زمین پتروشیمی و فعال سازی کارگاه پروژه مذکور،پل ماشین رو خیر آباد با 20 میلیلرد ریال بودجه،هماهنگی و تسهیل در فعال سازی پروژه عظیم بزرگ راه خرم آباد-پل زال از آن جمله اند.

با اینکه مدت زمان اندکی در اختیار شجاع دریکوند برای برنامه ریزی و مدیریت کلان در شهر بزرگی مثل خرم آباد بود اما وی در همین زمان اندک 12 کمیسیون کاری را در فرمانداری تشکیل  یا احیاء نمود:


1-کمیسیون فرهنگی 2- کمیسیون اجتماعی 3- کمیسیون ورزشی 4- کمیسیون عمران 5- کمیسیون برنامه ریزی 6- کمیسیون بانوان  7- کمیسیون حفاری های غیر مجاز 8- کمیسیون اشتغال 9- کمیسیون فعال سازی پروژه های راکد و تعطیل شده 10- فعال سازی  کمیسیون سد بختیاری و پیگیری راه دسترسی از خرم آباد 11- کمیسیون ساماندهی تاکسیرانی خرم آباد 12- کمیسیون ساماندهی نانوائی های خرم آباد

لازم به ذکر است که در این کمیسیون ها افراد خبره و متخصص از ادارات و مردم حضور داشتند که با یاری یکدیگر به حل مشکلات شهر میپرداختند.پس از 15 ماه از زمان تصدی فرمانداری خرم آباد به عنوان مشاور اجرایی استاندار وقت لرستان دکتر محسنی ثانی منصوب و به خدمت به مردم استان لرستان و زادگاهش ادامه داد.